دانلود و خرید کتاب سلحشور نور پائولو کوئیلو ترجمه حسین نعیمی
تصویر جلد کتاب سلحشور نور

کتاب سلحشور نور

معرفی کتاب سلحشور نور

پائولو کوئلیو ( - ۱۹۴۷)، نویسنده معاصر برزیلی است. «سلحشور نور» داستانی نمادین با لحنی شاعرانه است که با گفت وگوی زنی زیبا، که «جامه‌ای متفاوت دارد»، با کودکی جست‌وجوگر آغاز می‌شود. زن از کودک می‌خواهد که به ساحل دریا برود و در آن جزیره‌ای را مشاهده کند که دارای معبد عظیم و ناقوس‌های بی‌شمار است اما کودک هر چه جست و جو می‌کند، چنین معبدی را نمی‌بیند و حتی صدای ناقوسی را هم نمی‌شنود. او پس از چندی با رویاهای کودکانه خویش گمان می‌برد که صدای ناقوس‌های معبد را شنیده است و از این رو شادمان می‌شود و دیگر سال‌های سال آن ساحل را ترک می‌گوید. او که اینک به مردی بالغ بدل شده دوباره به کنار ساحل می‌آید و آن زن را با همان هیئت و زیبایی مشاهده می‌کند که منتظر او بوده است. زن در این هنگام دفتری به او می‌دهد و به او می‌گوید: «بنویس، یک سلحشور نور نگاه کودک را میزان می‌داند، زیرا، کودکان قادرند دنیا را [معصومانه] بدون نیش و نوش ببیند، پس، سلحشور هرگاه بخواهد شایستگی و اعتماد یک نفر را بسنجد با نگاه یک کودک به او می‌نگرد». و مرد از او می‌پرسد: سلحشور نور کیست؟ و او چنین پاسخ می‌دهد:« آن کس که قادر به درک معجزه باشد و به خاطر باورهایش تا پای مرگ بجنگد و ...صدای ناقوس‌های فروخفته در دل دریا را بشنود».
معرفی نویسنده
عکس پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

فاطمه
۱۳۹۵/۰۷/۰۹

کتاب خیلی خوبیه.توصیه میکنم بخونید.البته با ترجمه آرش حجازی با عنوان زرم آور نور خیلی بهتره...💟

بیات
۱۳۹۸/۰۹/۰۲

توصیه میکنم بخونیدش

Mahta
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

کتاب خوبی بود از اون کتابا که کلی زیر جملاتش خط میکشی ایده اصلی داستان جالب بود حتی جوری که نویسنده به پیام اصلی پرداخته بود از اونم جالب تر بود شاید با برخی جملاتش کمتر موافق باشید یا حتی

- بیشتر
برای ايمان داشتن به «راهِ خود»، نيازی به اثباتِ بی‌‌‌‌‌‌راهه بودنِ راه ديگران نيست.
_mahdi.shh_
برای ايمان داشتن به «راهِ خود»، نيازی به اثباتِ بی‌‌‌‌‌‌راهه بودنِ راه ديگران نيست.
Dave Hey
و چنين است نيروی آب: «هيچگاه نه با پتکی شکسته می‌‌‌‌‌‌شود و نه با خنجری زخمی. برنده‌‌‌‌‌‌ترين شمشير جهان نيز قادر نيست شکافی بر سطح آن ايجاد کند.»
samira
بنابراين، هنگامی که خود را در برابر رنج ديگری ببيند. شمشيرش را برای تأمين نظم و عدالت بکار می‌‌‌‌‌‌گيرد. امّا، با وجودی که با ستمگری می‌‌‌‌‌‌جنگد هيچگاه، به داوری ستمگر نمی‌‌‌‌‌‌نشيند.
samira
سلحشورِ نور ايمان دارد. چون، معجزه‌‌‌‌‌‌ها را باور دارد، پس معجزه روی می‌‌‌‌‌‌دهد. چون، به درستی می‌‌‌‌‌‌داند که انديشه، زندگی وی را دگرگون می‌‌‌‌‌‌سازد، پس زندگی‌‌‌‌‌‌اش در راستای دگرگونی قرار می‌‌‌‌‌‌گيرد. چون يقين دارد که عشق را می‌‌‌‌‌‌يابد، پس عشق خود را می‌‌‌‌‌‌نماياند.
Shamini
ستمگری می‌‌‌‌‌‌جنگد هيچگاه، به داوری ستمگر نمی‌‌‌‌‌‌نشيند. هرکس پاسخ‌‌‌‌‌‌گوی اعمال خويش در برابر پروردگار است و بر اين باور، وقتی مساعی‌‌‌‌‌‌اش پايان گرفت ديگر هيچ توضيحی نمی‌‌‌‌‌‌دهد. يک سلحشورِ نور برای ياری رساندن به برادرانِ خود در جهان باقی است نه برای محکوم کردن هم‌‌‌‌‌‌کيش خويش.
samira
ابليس می‌‌‌‌‌‌گويد: «تو ناتوان می‌‌‌‌‌‌شوی، ديگر زمانِ مناسب را نمی‌‌‌‌‌‌شناسی، تو می‌‌‌‌‌‌ترسی» فرشته می‌‌‌‌‌‌گويد: «تو ناتوان می‌‌‌‌‌‌شوی، ديگر زمان مناسب را نمی‌‌‌‌‌‌شناسی تو می‌‌‌‌‌‌ترسی» سلحشور، شگفت‌‌‌‌‌‌زده است، هر دو، سخن مشابهی می‌‌‌‌‌‌گويند. ابليس ادامه می‌‌‌‌‌‌دهد: «بگذار تو را ياری دهم.» فرشته می‌‌‌‌‌‌گويد: «تو را ياری می‌‌‌‌‌‌دهم» از اين‌‌‌‌‌‌جا، سلحشور وجه اختلاف را درمی‌‌‌‌‌‌يابد.
_mahdi.shh_
يک سلحشور، همانند کبوتر پاک است و همچون مار محتاط. هنگامی که با ديگران به گفت و شنود می‌‌‌‌‌‌نشيند، رفتارشان را به قضاوت نمی‌‌‌‌‌‌گذارد. او می‌‌‌‌‌‌داند که «سياهی» برای گسترش «بدی»، تاری ناپيدا بر «رويداد» می‌‌‌‌‌‌تند تا آن را با تغيير شکل، به دسيسه و حسادت که خورهِ روحِ آدمی‌‌‌‌‌‌اند بدل سازد. هم‌‌‌‌‌‌چنين، آن چه که درباره کسی گفته شود سرانجام با اضافاتی از شرنگ جهالت و خباثت، به گوشِ دشمنانش خواهد رسيد.
کاربر ۱۳۰۶۴۰۲
«بنويس، يک سلحشورِ نور نگاه يک کودک را ميزان می‌‌‌‌‌‌داند. زيرا، کودکان قادرند دنيا را [معصومانه] بدون نيش و نوش ببينند، پس، سلحشور هرگاه بخواهد شايستگی و اعتماد يک نفر را بسنجد با نگاهِ يک کودک به او می‌‌‌‌‌‌نگرد. ـ سلحشورِ نور کيست؟ زن با خنده پاسخ داد:ـ تو خود می‌‌‌‌‌‌دانی،... آن کس که قادر به درک معجزه باشد و به خاطرِ باورهايش تا پای مرگ بجنگد و... صدای ناقوس‌‌‌‌‌‌های فرو خفته در دلِ دريا را بشنود.» او... هرگز خود را يک سلحشورِ نور نمی‌‌‌‌‌‌پنداشت، گويی که، زن انديشه او را دريافت و گفت: «هرکس می‌‌‌‌‌‌تواند چنين شود. با وجودی که همه‌‌‌‌‌‌ی آدميان توانِ آن دارند امّا، هيچ کس خود را يک سلحشورِ نور نمی‌‌‌‌‌‌داند»
Mahta
ک خردمندِ چينی، ره‌‌‌‌‌‌يافت سلحشورِ نور را چنين بيان می‌‌‌‌‌‌کند: «ـ بگذار دشمنت چنين پندارد که تو از تصميم به حمله، به برتری چشمگيری دست نخواهی يافت، بدين شيوه، شور و هيجان او را فرو خواهی کشيد.
Mahta

حجم

۶۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

حجم

۶۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان