کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان
معرفی کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان
کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان ترجمه و گردآوری نسترن نصرتزادگان است و نشر پلک آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از بهترین شعرهای شاعران جهان است.
درباره کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان
کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان گلچینی است حاوی یکصد و بیست قطعهٔ منتخب از شعرهای شاعران متقدم و متأخر ایران و جهان که در سیر مطالعات و تفحصات خویش در آثار ادبی جهان به ارزش فرامکانی و فرازمانی آنها پی برده شده است. نکتهٔ مهمی که در انتخاب این اشعار لحاظ شده، نگرش و احساسی است که از خواندن و اندیشیدن به شعرها در خواننده بازآفرینی میشود؛ حسی پنهان و به گونهای مشترک با خالقان این آثار ارزشمند که با زیبایی و ظرافتی خاص، احساسات و دیدگاههای خود را در اشعارشان منعکس کردهاند. در حقیقت، ارتباط خواننده با این اشعار تا حدی است که مضامین آن را تجلّی افکار خویش میانگارند که از زبان دیگری بازگو شده است.
دکتر امیراسماعیل آذر نیز بر این کتاب مقدمه نوشته است.
برخی شاعران این مجموعه از این قرار هستند:
سر والتر راله
سر فیلیپ سیدنی
ویلیام شکسپیر
بن جانسون
جان درایدن
ویلیام بلیک
ویلیام وردز ورث
الیزابت بَرِت براونینگ
هنری وردزورث لانگ فلو
آلفرد لرد تنیسون
رابرت براونینگ
هنری دیوید ثورو
امیلی برونته
آن برونته
امیلی دیکنسون
کریستینا روستی
خواندن کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شاهکارهای ادبیات جهان و علاقهمندان به خواندن اشعار کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راز گل سرخ؛ ترجمه شعر شاعران جهان
«ویلیام شکسپیر»
خرسندی:
تاج من در قلبم جای دارد نه بر سرم؛
الماس و سنگی قیمتی آن را نیاراسته است،
و از دیدهها نهان است:
تاج من خرسندی من است؛
که کمتر پادشاهی را از آن بهرهای است.
***
«سر فیلیپ سیدنی»
محبوب من:
محبوب من دیگر مرا اینگونه موعظه مکن؛
بگذار تا شور و عشقِ من از پی راه خویش رود؛
بگذار تا سرنوشت بدترین رسوایی را برایم رقم زند؛
بگذار تا خردمندان علیه من فریاد کنند؛
بگذار تا ابرها چهرهام را در پردهی تاریکی کشند و در چشمانم ببارند؛
بگذار بجز از مسیر کوششِ بی حاصل، هیچ راهی دنبال نکنم؛
بگذار تا همگان قصهی مرا با تحقیر حکایت کنند؛
اما از من مخواه که عشقِ تو از دل بیرون کنم.
من بر درایت ارسطو رشک نمیبرم،
و شهرت خون آلود قیصر را آرزو نمیکنم؛
مهم نیست اگر دیگران از من بالاتر نشینند؛
و نه امید آن دارم و نه برآنم تا روشِ دیگری برگزینم،
مگر آنکه بدان روش، قلب بی رحم تو را از آنِ خویش نمایم:
که درایت من تویی و فضیلت من تو.
***
«مارگارت سنگستر»
گناه:
گناه آن کاری نیست که انجام میدهی؛
بلکه آن کاری است که ناکرده میگذاری،
و این است آن چیزی که هنگام غروب
قلب تو را به درد میآورد.
آن کلمهی محبت آمیزی که فراموش کردی،
آن نامهای که ننوشتی،
و دسته گلی که نفرستادی،
همچون کابوس هنگام شب بر تو ظاهر میشود.
آن سنگی که میتوانستی
از سرِ راه کسی برداری،
و آن پند روح بخشی
که از سر شتاب ناگفته بنهادی؛
آن نوازش گرم و عشق آمیز،
آن صدای مهربان و دل انگیز،
که چون گرم در آشفتگیهای خویش بودی
تو را مجالی نبود که به آن بیندیشی.
اعمال کوچک از لطف و مهربانی،
که چه آسان از یاد بردی؛
فرصتهای نیک بودن را که همچون دیگری
برای تو نیز پیش آمد و غنیمت نشمردی
آن هنگام که امید به زوال گراید
و ایمان رو به سستی نهد
همچون شبحی سرد و ملامت آمیز
در تاریکی و سکوت شب بر تو ظاهر میشود.
عمر ما بسیار کوتاه است،
و ما را تأسفی است بس عظیم؛
اگر درنگ نماییم تا مجالی نماند
از برای همدردی و دلسوزی؛
و گناه آن کاری نیست که انجام میدهی،
بلکه کاری است که ناکرده میگذاری،
و این است آن چیزی که هنگام غروب
قلب تو را به درد میآورد.
حجم
۱۰۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۱۰۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالی بود واقعا لذت بردم . برای من که تا قبل از این اصلا از شعر ترجمه خوشم نمیومد فتح بابی شد که برم و دقیق تر اشعار شعرای غیر ایرانی رو هم بخونم . انتخاب اشعار به نظرم خوب
شاید زبان اصلی شعرها قشنگ بوده، ولی این ترجمههایی که شده بود به شعرهای منتخب نمیماند. و من نپسندیدم. ولی دو ستاره رو برای ایدهای که جمعآورنده داشته میدم. البته که بنظرم ایده رو داده ولی تام و کامل انجامش
دو ستاره بخاطر شعرهایی که از ادبیات فارسی انتخاب کرده بود. انصافاً جذاب و دوست داشتنی بودن ولی ترجمه ها به دل من یکی ننشست... خیلی از شعراشم جوری بود که زبان اصلیشم واسم جذاب نبود چه برسه به ترجمه
شعر ها خیلی زیبا انتخاب شده بودند و کلیشه های عاشقانه نبودند و عشق به طبیعت و معنویات موضوع اصلی شعر هابود 🔸بهترین دعا ثروت را بی ارزش می دانم و عشق دنیوی را کوچک می شمرم! و لذت شهرت را