زیبا نوشتن تنها یک قدم مانده به زیبا اندیشیدن، و از آنجا تا کردار زیبا دیگر راه درازی نیست.
Nasim
انسان عجب موجودی است، و چه آسان وجدان خود را فریب میدهد!
Nasim
ساعت به ساعت دگرگونیهایی در انسان پدید میآورد که به اثرات زمان شباهت بسیار دارد، ولی بهگونهای از آن پیشی میگیرد. چونان زمان فراموشی میآورد؛ ولی اینکار را بدینطریق میکند که پیوندهای شخص را میگسلد و او را در وضعیتی آزاد و بدوی میگذارد
lordartan
تا ما هستیم، مرگ نیست، و چون مرگ هست، ما نیستیم
mina
این مسخره بازی است! در زمستان روزها بلند میشود، و وقتی بلندترین روزسال رسید، یعنی بیست و یکم ژوئن، آن وقت دوباره سال سرازیر میشود، روزها کوتاهتر میشود، و به طرف زمستان پیش میرود، تو این را بدیهی میدانی، ولی اگر از این بگذریم که بدیهی است، آن وقت آدم ترس برش میدارد، ممکن است وحشت کند، در یک آن، طوری که حس کند باید دستش را محکم به جایی بگیرد. مثل اینکه دیوانهای همه را دست انداخته، که اول زمستان در واقع بهار شروع میشود و اول تابستان پاییز... این دیگر مسخره بازی است که آدم در دایرهای گردانده شود، با نگاه به افقی که نقطه عطف هم هست، نقطه بازگشت... بازگشت در مدار دورانی. چون دائره از نقطههای عطفی تشکیل میشود بدون توسعه، منحنی را نمیشود اندازه گرفت، ادامه و استمرار جهت وجود ندارد، و راه ابدیت «همینطور مستقیم» نیست، بلکه «همینطور دورانی» است.
طلیعه
پیریاش را نمیتوان با روزها سنجید، غبار ایام که بر چهرهاش نشسته از حساب گردش خورشید به در است، در یک کلام: درجه گذشتگیاش در واقع از زمان به دست نمیآید
ali ns