
کتاب آنانیموس
معرفی کتاب آنانیموس
کتاب الکترونیکی «آنانیموس» نوشتهٔ فریور خراباتی را نشر مون منتشر کرده است. این اثر روایتی داستانی و رئالیستی از زندگی یک خانوادهٔ ایرانی در بستر چند دههٔ اخیر است که با نگاهی طنزآمیز و جزئینگر به روابط خانوادگی، خاطرات، دغدغهها و تحولات اجتماعی میپردازد. نویسنده با زبانی صمیمانه و روایتی خودمانی، نسلهای مختلف خانواده را از زاویهٔ دید یک راوی جوان به تصویر میکشد و از خلال روایتهای روزمره، به مسائل هویتی، اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ معاصر ایران نزدیک میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آنانیموس
«آنانیموس» اثری داستانی و در قالب رمان است که با محوریت روایت اولشخص، زندگی یک خانوادهٔ گسترده را در چند نسل دنبال میکند. فریور خراباتی در این کتاب، با تکیهبر خاطرات و روایتهای خانوادگی، تصویری از جامعهٔ ایرانی در دهههای اخیر ارائه داده است. کتاب از دل تجربههای شخصی و جمعی، به موضوعاتی چون روابط خانوادگی، مهاجرت، تغییرات اجتماعی، باورهای مذهبی و سیاسی، و فرازونشیبهای زندگی روزمره میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای پیوسته و گاه طنزآمیز است که در آن شخصیتها با ویژگیهای منحصربهفرد و باورپذیر معرفی میشوند. نویسنده با استفاده از جزئیات دقیق و توصیفهای ملموس، فضایی آشنا و واقعی خلق کرده که خواننده را به دل زندگی شخصیتها میبرد. «آنانیموس» نهتنها داستان یک فرد یا خانواده، بلکه بازتابی از زیست جمعی و تحولات اجتماعی ایران معاصر است.
خلاصه داستان آنانیموس
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «آنانیموس» با مقدمهای آغاز میشود که در آن نویسنده از انگیزهٔ خود برای نوشتن دربارهٔ نسلها و آدمهای اطرافش میگوید. روایت اصلی از خاطرهای در سال ۱۳۷۶ شروع میشود؛ زمانی که راوی نوجوان، همزمان با صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی، نخستین شکست عشقی خود را تجربه میکند. این خاطره بهانهای میشود تا راوی به گذشتهٔ خانوادهاش برگردد و نسلهای مختلف را معرفی کند: از پدربزرگ و جدش که هرکدام قصهها و ویژگیهای خاص خود را دارند، تا عمهها، عموها و دیگر اعضای فامیل که هرکدام سرگذشتی متفاوت و گاه متضاد دارند. در طول روایت، داستانهایی از زندگی اعضای خانواده، مهاجرتها، باورهای سیاسی و مذهبی، و روابط میاننسلی بازگو میشود. شخصیتها با تمام ضعفها، آرزوها، شکستها و موفقیتهایشان به تصویر کشیده میشوند. راوی با نگاهی انتقادی و طنزآمیز، به تفاوتهای نسلی، تغییر ارزشها، و تأثیر رویدادهای تاریخی و اجتماعی بر زندگی افراد خانواده میپردازد. روایت کتاب، همزمان که به جزئیات زندگی روزمره میپردازد، دغدغههایی چون هویت، تعلق، و معنای موفقیت را نیز مطرح میکند. در پسِ روایتهای خانوادگی، تصویری از جامعهٔ ایرانی و تحولات آن در چند دههٔ اخیر شکل میگیرد، بیآنکه داستان به سمت قضاوت یا نتیجهگیری قطعی برود.
چرا باید کتاب آنانیموس را بخوانیم؟
«آنانیموس» با روایتی جزئینگر و طنزآمیز، تصویری زنده و ملموس از زندگی خانوادگی و اجتماعی ایرانیان در چند دههٔ اخیر ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به خاطرات، روابط میاننسلی، و دغدغههای روزمره، امکان همذاتپنداری و بازاندیشی دربارهٔ هویت فردی و جمعی را فراهم میکند. خواندن این اثر فرصتی است برای مرور تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران از زاویهٔ دیدی نزدیک و شخصی، و آشنایی با فرازونشیبهای زندگی نسلهای مختلف در بستر خانوادهای ایرانی.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خانوادگی، روایتهای نسلی، و داستانهایی با پسزمینهٔ اجتماعی و فرهنگی ایران مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ هویت، روابط خانوادگی، یا تحولات اجتماعی را دارند، میتوانند از خواندن «آنانیموس» بهره ببرند.
بخشی از کتاب آنانیموس
«پدربزرگم همیشه شعار مهمی برای محیط کار داشت؛ میگفت: «آدم جایی که نون درمیآره، شلوارش رو درنمیآره.» پیرمرد همیشه محتوای حرفهایش درست بود، اما طرز بیانش مشکل داشت. منظورش این بود که با مشتری و اربابرجوع و فلان و بهمان لاس نزنید، ولی خب زنده نیست که ببیند چشمم دقیقاً یکی از همین مشتریها را گرفته است، اما خدا شاهد است که یک بار هم با او لاس نزدهام. یعنی اصلاً لاسم نمیآید، یعنی بلد نیستم که بزنم. بههرحال هر کاری یک بلدیتی میخواهد که من ندارم. با دست گردوخاکی صندلی را پاک کردم و گذاشتمش لب پنجره تا از پشت شیشه به عابرها نگاه کنم. عادت دارم به لبهای پسران و دخترانی که باهم قدم میزنند دقت کنم تا بفهمم موضوع صحبتشان چیست و از رابطهشان تصویری در ذهنم بسازم. رهگذران یکیدرمیان چتربهدست میگذشتند: بعضی چترشان را با کس دیگری شریک شده بودند؛ بعضی با «هوی!» یا هوار کشیدن «حیوان» به رانندهٔ بیاحتیاطی که مراقب پاشیدن آب چاله روی عابرها نبود، میگذشتند. چند روزی بود که آسمان بیوقفه دهان باز کرده و مرداد بارانی و غافلگیرکننده با بارشهایی سیلآسا مهمان زمین خشک و کثیف خیابانهای شهر شده بود. هوای بارانی با خود اندکی شاعرانگی به همراه داشت، اما بازار را کساد و به قول یکی از کسبهٔ محل «دهان کاسبجماعت را سرویس میکرد». نمیدانم چند دقیقه به مردم توی خیابان زل زده بودم که صدای زنگولهٔ در مغازه رشتهٔ افکارم را پاره کرد.»
حجم
۱۳۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۳۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه