
کتاب بازشناختن غریبه
معرفی کتاب بازشناختن غریبه
کتاب بازشناختن غریبه با عنوان اصلی Recognizing the stranger : on Palestine and narrative نوشتهٔ ایزابلا حماد، ترجمهٔ الهام شوشتری زاده و ویراستهٔ حبیب بهمنی است. نشر اطراف این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ علوم سیاسی و روابط بینالملل قرار گرفته، در باب نوار غزه و سیاست و حکومت اعراب فلسطین در ۱۹۹۳ میلادی است. این کتاب به بررسی عمیق مبارزهٔ فلسطینیان پرداخته و نقش قدرت روایت در شکلدهی به واقعیتهای سیاسی و فرهنگی را روشن کرده است. نویسنده با ترکیبی از تحلیلهای ادبی، فرهنگی و تجربیات شخصی نشان میدهد که چگونه روایتهای غالب، درک ما از درد و رنج واقعی مردم فلسطین را تحریف کردهاند. او بر نقش حیاتی زبان و روایت در تغییر افکار عمومی تأکید کرده و با کاوشی عمیق در پیوند هنر، ادبیات و سیاست، راهی نو برای فهم و اتخاذ موضعی آگاهانه در برابر یکی از پیچیدهترین بحرانهای جهانی پیش روی ما گذاشته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازشناختن غریبه اثر ایزابلا حماد
کتاب «بازشناختن غریبه» (خواندن فلسطین از میانهٔ پیرنگ) که نخستینبار در سال ۲۰۲۴ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، اثر مهمی از «ایزابلا حمّاد»، نویسندهای فلسطینی - بریتانیایی است که بهشکلی صریح به مبارزهٔ فلسطینیان و قدرت روایت در شکلدهی به واقعیتهای سیاسی و فرهنگی پرداخته است. این کتاب با تلفیق تحلیلهای ادبی و فرهنگی و بهرهگیری از تجربیات شخصی و نگاهی تیزبینانه به تاریخ، روایت فلسطین را از زاویهای نو بازبینی کرده است. نویسنده نشان میدهد که چگونه روایتهای غالب در رسانهها و گفتمانهای سیاسی، به درک واقعی از درد و مبارزهٔ ملت فلسطین آسیب رسانده است. او بر اهمیت زبان و روایت بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تغییر افکار عمومی تأکید و ما را به تأمل در چگونگی شکلگیری هویتها و داستانهای ملی دعوت کرده است. «ایزابلا حماد» نگاهی دقیق به نحوهٔ مواجههٔ قدرتهای جهانی با بحران فلسطین و تأثیرات بلندمدت آن بر زندگی انسانها ارائه داده و تأکید کرده است که روایتهای غالب، همواره نقشی کلیدی در شکلدهی به سیاستهای منطقهای و جهانی داشتهاند. یکی از نکات برجستهٔ این کتاب را بررسی دقیق رابطهٔ بین هنر، ادبیات و سیاست دانستهاند. نویسنده بهوضوح نشان میدهد که چگونه متون ادبی میتوانند فراتر از یک اثر هنری صرف عمل کرده و بهعنوان آینهای برای بازتاب درد و امید مردم، فرصتی برای تغییر گفتمانها فراهم آورند. از این منظر، کتاب حاضر فرصتی برای خواننده فراهم میآورد تا به عمق معنا و پویاییهای درهمتنیده میان زندگی واقعی و ساختارهای ایدئولوژیک پی ببرد. نویسنده با زبانی احساسی و سرشار از درد به مهمترین لحظات تاریخی و تجربیات انسانی فلسطینیان اشاره کرده است؛ تجربیاتی که با هر بار روایت مجددشان زخمهای گذشته و امیدهای آینده زنده میشود. «ایزابلا حماد» تلاش کرده با بازنگری در داستانهای غالب، زوایای کمتر شنیدهشده و اغلب پنهان از چشمان بینندگان را آشکار سازد.
۹ روز پس از سخنرانی «ایزابلا حماد» در مراسم یادبود «ادوارد سعید» در دانشگاه کلمبیا، اسرائیل در پاسخ به حملهٔ ۷ اکتبر حماس بیمهابا به مردم غزه و کرانهٔ باختری یورش برد. برخی این رویداد را نقطهٔ عطفی در روایت فلسطین دانستهاند. کتاب «بازشناختن غریبه» شامل متن همین سخنرانی است؛ بهعلاوهٔ پسنگارهای که «ایزابلا حماد» تقریباً یک سال بعد با نگاهی به فجایعی که در این مدت بر سر غزه و مردمانش آمد، بر سخنرانی خود افزوده است. این نویسنده در کتاب «بازشناختن غریبه» میان ادبیات، نقد ادبی و مسئلهٔ فلسطین پلی ساخته و راهی متفاوت برای درک جایگاه و انتخاب موضعی آگاهانه در این میانه پیش روی ما قرار داده است. او معتقد است که فلسطینیگرایی نوعی غربتنشینی مزمن است؛ حالتی که هم رنجآور است و هم موضعی اخلاقی؛ یعنی همواره از جمع جداماندن اما ریشههای مشترک را از یادنبردن؛ زیستن میان تنهایی و با جمع بودن؛ همیشه اندکی غریبهماندن؛ مقاومت در برابر پایان قصه و بستهشدن دایره و دائم در جستوجوبودن؛ بدون اینکه هرگز آسایش خانه را بیابیم. «ایزابلا حماد» در کتاب حاضر، مفهوم «بازشناختن» را مطرح میکند؛ لحظهای که حقیقتی دیرینه آشکار میشود؛ همراه با ادراکی عمیق که شاید همیشه در ناخودآگاه خودْ آن را میدانستهایم. او این اصطلاح را از درامهای یونانی وام گرفته است؛ جایی که لحظهٔ اوج نمایشنامه با افشای هویتها و رازها فرا میرسید.
خلاصه کتاب بازشناختن غریبه
«لحظهٔ بازشناختن» هنگامی است که حقیقتی دیرپنهان آشکار میشود؛ با این ادراک که شاید در اعماق وجودمان همیشه از آن آگاه بودهایم. بهتعبیر «عمر برغوثی» قصهٔ فلسطین اکنون در همین «لحظهٔ آهان» است. پرده از مقابل چشمان ناظر بیرونی بهویژه ناظر غربی یا دلبسته به غرب کنار رفته و شکافی در نظام اوهامِ توجیهکنندهٔ اشغال، ظلم و سرکوب پدیدار شده است. چنین لحظاتی در تاریخ نادر اما امیدبخش هستند. برای ما که چه بپذیریم چه نه، جزئی از غرب و شمال جهانی محسوب نمیشویم، گشودهشدن این شکاف و کنار رفتن نقاب با چالش دیگری همراه است؛ مسئلهٔ همدلی. فاجعهٔ انسانی اخیر غزه ناظر غربی را با این حقیقت روبهرو کرد که بهلحاظ تاریخی، سیاسی و اقتصادی چقدر در زندگی دیگران دخیل است. ««ایزابلا حماد»» یادآور میشود که این ادراک ناظر غربی، گرچه ممکن است او را به همدلی برانگیزد، خود مشکلآفرین است؛ چراکه بار سنگینی بر دوش فلسطینیها میگذارد. اکنون، پس از این لحظهٔ تاریخی بازشناختن از فلسطینیها انتظار میرود روایتی به مخاطب غربی ارائه دهند تا حقانیت طرف فلسطینی را ثابت کنند تا غربیِ نادم و توبهکار دستکم در حکم نوعی امداد غیبی به صحنه بیاید. همدلی ناظر غربی معمولاً در چارچوب منافع شخصی غربیها میگنجد؛ فاجعهٔ «آنجا» باید برای منِ غربی مهم باشد؛ چون حالا که آنجا اتفاق افتاده شاید برای من هم اتفاق بیفتد. مشکل اینجا است که این نوع همدلی (اگر بتوان آن را همدلی نامید) گاهی خود امتداد خشونت استعماری است. بدنهای تکهپاره، خانههای ویران و شهرهای سوختهٔ ما حاشیهنشینان نظام جهانی، تنها در مقام گوی پیشگوییِ آسیبپذیریِ بالقوهٔ غرب شایستهٔ دیدهشدن هستند. «ایزابلا حماد» ارزش شناختی و اخلاقی این شکل از همدلی را نفی میکند و صراحتاً میگوید چنین موضعی شاید نقطهٔ شروع باشد، اما نقطهٔ پایان نیست.
سؤال اصلی «ایزابلا حماد» این است که چگونه میتوان در برابر پایانگرفتن قصه مقاومت کرد؟ چگونه میشود قصه را تا آن پایان خوشِ عادلانه و دلخواه ادامه داد؟ چگونه میشود تسلیم آن پایانی که شرورهای قصه برایش میپسندند، نشد؟ نویسنده برای این سؤال مانند بسیاری از سؤالهای بزرگ دیگر، پاسخی قطعی و مطمئن سراغ ندارد. او گفته شاید راهش این باشد که از تلاش برای مجابکردن ناظر بیرونی دست برداریم و قصه را میان خودمان، برای خودمان و بهشیوهٔ خودمان بگوییم. تیکِ «ایزابلا حماد» بهعنوان نویسنده، احتمالاً خلق صحنههای «بازشناختن» (آناگنوریسیس) است؛ همان لحظاتی که ارسطو در بوطیقا از آنها نام میبرد. این صحنهها که در رمانهای عامهپسند، سریالها و فیلمهای هالیوودی و حتی سنتهای قصهگویی عربی (مانند قصههای قرآنی و مقامات حریری) بسیار هستند، به لحظهای اشاره دارند که شخصیت در قصه به حقیقت ماجرا پی میبرد و پیرنگ حول آن شکل میگیرد. این پارادایم در نوشتههای او تا حدی بهخاطر سروکارداشتن داستان با ذهنیتها، دانشهای ناپایدار و محدودیتهای میدان دید است، اما او فکر میکند واقعیت دیگری هم در میان است؛ نوشتن بیشتر دربارهٔ فلسطین.
بهعقیدهٔ «ایزابلا حماد» باید پرسشهای اساسی را مطرح کنیم. چرا کشوری حق وتو در شورای امنیت دارد؟ چرا مالیات آمریکاییها صرف ماشین جنگی خارجی علیه غیرنظامیان میشود؟ آیا رأی منفی آمریکا و انگلستان به حق تعیین سرنوشت فلسطینیها به این معنا است که فلسطین باید تا ابد استعمارشده و آواره بماند؟ آیا فلسطینیها باید همچنان درگیر خشونت، فقر و پریشانحالی باشند؟ قدرتها و اصول حاکم بر جهان که پیش از این هم پنهان نبودند، اکنون تصویری تمامرنگی از خود به نمایش گذاشتهاند.
چرا باید کتاب بازشناختن غریبه را بخوانیم؟
خواندن کتاب «بازشناختن غریبه» (خواندن فلسطین از میانۀ پیرنگ) ضروری دانسته شده است؛ زیرا این اثر نهتنها مبارزهٔ فلسطینیان را با نگاهی تازه و عمیق بررسی میکند، بلکه به قدرت روایت در شکلدهی به واقعیتهای سیاسی و فرهنگی میپردازد. «ایزابلا حماد» با تلفیق تحلیلهای ادبی، فرهنگی و تجربیات شخصی به خواننده نشان میدهد که چگونه روایتهای غالب و تحریفشده، مانع درک واقعی از درد و مبارزهٔ ملت فلسطین شدهاند. او بر اهمیت زبان و روایت بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تغییر افکار عمومی تأکید کرده و با بررسی رابطهٔ عمیق هنر، ادبیات و سیاست راهی متفاوت برای درک و انتخاب موضعی آگاهانه در قبال یکی از پیچیدهترین بحرانهای جهان ارائه داده است. این کتاب فرصتی است برای مواجهه با حقیقتی که شاید همیشه میدانستیم، اما اکنون با کناررفتن پردهها، نیازمند بازشناسی و تأمل عمیقتری است.
کتاب بازشناختن غریبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به افرادی که مایلند در باب مسئلهٔ فلسطین، مبارزهٔ این مردم و تأثیر روایتها بر افکار عمومی بیشتر بدانند، پیشنهاد میکنیم.
درباره ایزابلا حماد
«ایزابلا حماد» (Isabella Hammad) زادهٔ سال ۱۹۹۲ در لندن و نویسندهای فلسطینی - بریتانیایی است که در ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳ و در مراسم یادبود «ادوارد سعید» در دانشگاه کلمبیا، سخنرانی مهمی ایراد کرد. او قصهٔ فلسطین را در قاب رواییِ تازه و متفاوتی نشاند و با ترکیب نقد ادبی، خودزندگینامه و تاریخ و با الهام از مضامین محوری اندیشهٔ ادوارد سعید همچون استعمار، امپراتوری، غربتنشینی و حق روایتگریْ ماجرای فلسطین را از زاویهای نو به تصویر کشید و پرسشهایی بنیادین دربارهٔ نحوهٔ مواجههٔ ما با این رویداد مطرح کرد. این نویسنده در سال ۲۰۲۳ در فهرست بهترین رماننویسان جوان بریتانیایی قرار گرفت؛ همچنین در سال ۲۰۱۹ برندهٔ جایزۀ «۵ نویسندۀ زیر ۳۵ سال» از بنیاد ملی کتاب شد. او جوایز گوناگونی مانند جایزهٔ داستان کوتاه اُ. هنری، جایزهٔ سو کافمن و جایزهٔ والتر اسکات را دریافت کرده است. ایزابلا حمّاد در دانشگاه آکسفورد ادبیات انگلیسی خواند و پس از گذراندن فرصت مطالعاتی رشتهٔ ادبیات در دانشگاه هاروارد، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسیارشد در رشتهٔ نویسندگی خلاق در دانشگاه نیویورک ادامه داد. «پاریسی» (۲۰۱۹)، «روح وارد میشود» (Enter Ghost) و «بازشناختن غریبه» (خواندن فلسطین از میانهٔ پیرنگ) [Recognizing the stranger : on Palestine and narrative] نام کتابهایی به قلم او است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- سالی رونی (Sally Rooney)، نویسندهٔ مشهور ایرلندی و خالق رمانهای «گفتوگو با دوستان» و «مردم عادی» این کتاب را اثری توصیف کرده که ما را به شهادت گرفتن جایگاه خود در تاریخ فرا میخواند؛ همچنین معتقد است که این اثر، درخشش فکری را با وضوح اخلاقی و استواری عمیقی ترکیب کرده است.
- رشید خالدی (Rashid Khalidi)، تاریخدان و نویسندهٔ کتاب «صد سال جنگ بر سر فلسطین» کتاب حاضر را فوقالعاده و عالمانه خوانده و گفته ایزابلا حماد نشان میدهد که چگونه هنر و بهویژه ادبیات میتواند بسیار بسیار بیشتر از نوشتههای سیاسی آشکارگر باشد.
- مکس پورتر (Max Porter)، این نویسندهٔ بریتانیایی کتاب حاضر را نمونهای بینقص از اینکه چگونه رماننویس میتواند بهتر از میلیونها مقالهٔ بحثبرانگیز به قلب ماجرا بزند، توصیف کرده و افزوده ایزابلا حماد به ما نشان میدهد که مبارزهٔ فلسطینیان داستان خودِ بشر است و از ما میخواهد که چشم برنداریم بلکه خودمان را ببینیم.
بخشی از کتاب بازشناختن غریبه
«تماشای نسلکشی روی صفحهٔ تلفن همراه تجربهای نو در تاریخ بشر است؛ تماشای مردها، زنها، کودکان، دانشگاهیان، هنرمندان و روزنامهنگارهایی که لحظهبهلحظه همهچیز را توییت میکنند، تا وقتی که کشته شوند. بچههای پوشیده از غباری آبیرنگ، با رد اشک روی صورتشان، روی صفحهٔ تلفن به ما نگاه میکنند. بچههایی که مرگْ آبیشان کرده. جسدهای دفننشده در خیابانها پراکندهاند. دختربچهای که از زیر آوار خانهٔ ویرانش بیرون کشیده شده و از سه مردی که روی برانکارد میبرندش، میپرسد آیا دارند او را به قبرستان میبرند. یکی از مردها حیرتزده میخندد و به دختربچه میگوید که زیباست و زنده است. اما صحنه وحشتناک است: دخترک خودش را برای مرگ آماده کرده بوده و حالا خیال میکند که مرده. سربازان اسرائیلی زن بارداری را که پرچمی سفید در دست دارد، میکُشند. سربازان اسرائیلی سه گروگان اسرائیلی را که پرچمی سفید در دست دارند، میکُشند. مردی که همسر و فرزندانش را در حملهٔ هوایی از دست داده، به تیرکی میان آوار چنگ میزند و از ته حنجره فریاد میکشد «حالا کی رو بغل کنم؟ بهم بگید حالا کی رو بغل کنم؟» خبرنگاری که از کشته شدنِ همکارش خبردار شده، جلیقهٔ خبرنگاریاش را از تن درمیآورد، کلاهخود خبرنگاریاش را از سر میاندازد و میگوید «اینا به چه درد میخورن؟» مجریای که در استودیو نشسته و خبرنگار با او حرف میزند، صورتش را با دست میپوشاند و گریه میکند. جنازهٔ کودکی از ساختمان آویزان مانده. خانوادههایی تماماً نیست و نابود شدهاند. قبرستانها ویران شدهاند، جنازهها را از گورها بیرون کشیدهاند، و عبارتهایی مثل «کودک زخمی، بدون خانواده» را بارها میشنویم. قطعاً من تنها کسی نیستم که با دیدن تصاویرِ این ویرانی یاد نقاشی گرنیکای پیکاسو میافتم، گرچه میترسم این هم نوعی فرار و طفرهروی باشد. در سال ۱۹۸۲ ژان ژنه، نویسندهٔ فرانسوی، یک هفته بعد از کشتار فلسطینیها و لبنانیهای شیعه در اردوگاه آوارگانِ شتیلا به دست فالانژها، و البته با کمک و حمایت اسرائیل، آنچه را که در این اردوگاه دیده بود، ثبت کرد. او نوشته «عکس نمیتواند مگسها یا بوی سفید و تندِ مرگ را ثبت کند. عکس نمیتواند بگوید چطور با پرشهای کوچک، خودت را از جنازهای به جنازهٔ دیگر میرسانی.» وقتی به نمایشگرها نگاه میکنم، سعی میکنم چیزهایی را که دوربینهای تلفن همراه و تصاویر کانالهای خبری از عهدهٔ ثبتشان برنمیآیند، تصور کنم. اما اعتراف میکنم که گاهی دیدنِ جسدها و بچههای بیصورت چنان دشوار است که فقط چند ثانیه نگاهشان میکنم و بعد، دیگر نمیتوانم...»
حجم
۱۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۱۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه