تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
معرفی کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
معرفی کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
کتاب الکترونیکی «میراث و مرگ و زندگی با اوست» نوشتهٔ «نجیب محفوظ» و ترجمهٔ غلامرضا جعفری، توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده است. این اثر شامل دو نمایشنامه از نویسندهٔ سرشناس مصری است که با نگاهی انتقادی و فلسفی به مفاهیمی چون میراث، مرگ، زندگی و روابط انسانی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
این کتاب دو نمایشنامهٔ «میراث» و «مرگ و زندگی با اوست» را در خود جای داده است. هر دو نمایشنامه در فضایی نمادین و با زبانی گفتوگومحور، به بررسی روابط خانوادگی، کشمکشهای اخلاقی و معنای زندگی و مرگ میپردازند. «نجیب محفوظ» در این آثار، با بهرهگیری از عناصر سنتی و مدرن، شخصیتهایی را خلق میکند که درگیر بحرانهای هویتی و اخلاقیاند. فضای داستانها اغلب در خانههای قدیمی یا مکانهایی انتزاعی میگذرد و شخصیتها در مواجهه با گذشته، میراث خانوادگی و پرسشهای بنیادین دربارهٔ سرنوشت و اختیار قرار میگیرند. این نمایشنامهها در دورهای نوشته شدهاند که محفوظ به پختگی فکری و هنری رسیده بود و دغدغههای فلسفی و اجتماعیاش را با زبانی نمایشی بیان میکرد. ترجمهٔ غلامرضا جعفری تلاش کرده است تا لحن و فضای خاص آثار محفوظ را به فارسی منتقل کند و مخاطب را با جهان ذهنی نویسنده آشنا سازد.
خلاصه کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در نمایشنامهٔ «میراث»، داستان در اتاق انتظاری در خانهٔ یک پیرمرد وارسته آغاز میشود. پسر و همسرش پس از سالها دوری به خانه بازمیگردند تا دربارهٔ میراث پدر گفتوگو کنند. فضای خانه سنگین و پر از نشانههای گذشته است. خدمتکاری وارد میشود و خبر میدهد که پدر پیش از مرگ، میراثی برای پسر گذاشته است؛ اما این میراث تنها پول و ثروت نیست، بلکه مجموعهای از کتابها و آموزههای معنوی نیز هست. کشمکش میان ارزشهای مادی و معنوی، سوءظنها، و حضور شخصیتی مرموز که خود را کارآگاه معرفی میکند، داستان را به سمت تعلیق و تردید پیش میبرد. در نهایت، شخصیتها با پرسشهایی دربارهٔ هویت، گناه، بخشش و معنای واقعی میراث روبهرو میشوند. در نمایشنامهٔ «مرگ و زندگی با اوست»، صحنه در فضایی انتزاعی و میان اشباح و سایهها میگذرد. جوانی سرگردان و دختری مهربان، درگیر گفتوگوهایی دربارهٔ گناه، سرنوشت، امید و ناامیدیاند. شخصیتهایی مانند پزشک، مردی درشتهیکل و گدایی نابینا وارد میشوند و هر یک با دیدگاهها و رفتارهای متفاوت، جوان را به چالش میکشند. مضمون اصلی این نمایشنامه، جدال میان مرگ و زندگی، جستوجوی معنا و تلاش برای رهایی از سرنوشت محتوم است. گفتوگوها گاه فلسفی و گاه طنزآمیز پیش میروند و شخصیتها در مرز میان واقعیت و خیال، با پرسشهای بنیادین دربارهٔ وجود و اختیار دستوپنجه نرم میکنند.
چرا باید کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست را خواند؟
این کتاب با دو نمایشنامهٔ متفاوت، فرصتی برای مواجهه با دغدغههای فلسفی و اجتماعی در قالبی نمایشی فراهم میکند. خواننده با شخصیتهایی روبهرو میشود که هر یک نمایندهٔ بخشی از جامعه و ذهنیت انسان معاصرند. تقابل ارزشهای مادی و معنوی، جستوجوی هویت و معنای زندگی، و پرداختن به مرزهای مرگ و زندگی، از جمله موضوعاتی هستند که در این اثر به آنها پرداخته شده است. علاقهمندان به ادبیات نمایشی و آثار اندیشمندانه، میتوانند از خواندن این کتاب برداشتهای تازهای دربارهٔ انسان و جهان پیرامونش داشته باشند.
خواندن کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامه، دوستداران آثار فلسفی و اجتماعی، و کسانی که به دنبال خواندن متونی دربارهٔ هویت، مرگ، زندگی و میراث فرهنگی هستند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای ادبیات نمایشی و مطالعات فرهنگی قابل استفاده است.
فهرست کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
- میراث: روایت کشمکش یک خانواده بر سر میراث پدر، تقابل ارزشهای مادی و معنوی، و حضور شخصیتهایی که هر یک نمایندهٔ نوعی نگرش به زندگیاند. - مرگ و زندگی با اوست: داستانی انتزاعی دربارهٔ جوانی سرگردان، مواجهه با مرگ، امید، ناامیدی و جستوجوی معنا در جهانی پر از ابهام و پرسش. هر فصل با ورود شخصیتهای جدید، لایههای تازهای از دغدغههای فلسفی و اجتماعی را آشکار میکند.
بخشی از کتاب میراث و مرگ و زندگی با اوست
«خانه مثل قبر ساکت است. دستی بزن تا بفهمند کسی آمده. از این چیزها بدش میآید؛ هنوز اخلاقش را به یاد دارم. [سکوتی کوتاه.] خانهتان قدیمی است و ترک گچهای دیوار انگار از عهد عتیق باقی مانده. طوری از این گچها صحبت میکنی انگار خودت توریستی. اصلت را فراموش نکن. مدب باش» یعنی ما قرار بود مدب باشیم. [سکوتی کوتاه.] جرا دنبال من فرستاده؟ بالاخره هر چه باشد پدر توست. فکر میکردم گذشته برنمیگردد. امروز تمام میشود و دیروزها برمیگردند؛ اما مرد گناهکار و ناامیدی؟ تصور میکنی که یک روز پدرت صدایت کند و تو را ببخشد؟ رو به مرگ هم باشد و مرا ببیند، برای کشتنم عزرائیل را کنار میزند. [جوان در لحظاتی از سکوت تبسمی میکند.] بعد از آن همه دوری و جدایی دعوتش چه معنی دارد؟ تک فرزندش هستی، و هر قلبی یک نوع گرفتار است؛ از کجا معلوم شاید تورا...
حجم
۴۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه