
کتاب سرزمین عجایب
معرفی کتاب سرزمین عجایب
کتاب سرزمین عجایب نوشته جعفر مدرس صادقی یکی از داستانهای فارسی معاصر است که نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این رمان با نگاهی به زندگی شهری و روابط پیچیدهی انسانی، روایتگر فراز و نشیبهای شخصیتهایی است که هر یک با گذشته و اکنون خود درگیرند. داستان در بستری واقعگرایانه و با زبانی بیپیرایه، به مسائل هویتی، مهاجرت، دوستی و جدایی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سرزمین عجایب
سرزمین عجایب از جعفر مدرسصادقی، رمانی است که در قالب داستانی بلند، زندگی شخصیتهایی را روایت میکند که هر یک بهنوعی با گذشته، مهاجرت، روابط خانوادگی و دوستیهای قدیمی دستوپنجه نرم میکنند. این کتاب در فضای شهری تهران و با محوریت جمعی از دوستان و آشنایان شکل میگیرد که هر کدام داستان و دغدغههای خاص خود را دارند. روایت کتاب سرزمین عجایب از زاویهی دید اولشخص و با تمرکز بر تجربههای زیستهی راوی، بهگونهای پیش میرود که خواننده را به درون فضای صمیمی و گاه آشفتهی شخصیتها میبرد.
ساختار کتاب سرزمین عجایب مبتنی بر گفتوگوها، خاطرات و بازگشت به گذشته است و در آن، مرز میان واقعیت و خیال گاه در هم میآمیزد. جعفر مدرسصادقی در این اثر، با بهرهگیری از جزئیات زندگی روزمره و روابط انسانی، تلاش کرده است تا تصویری از جامعهی معاصر ایران ارائه دهد که در آن، مهاجرت، جدایی، بازگشت و تلاش برای بازسازی هویت فردی و جمعی، از دغدغههای اصلی شخصیتها بهشمار میرود. این رمان را میتوان جزو داستانهای اجتماعی و شهری قرار داد که با نگاهی موشکافانه به روابط انسانی، بهویژه در بستر مهاجرت و غربت، پرداخته است.
خلاصه داستان سرزمین عجایب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان سرزمین عجایب با بازگشت راوی زن به تهران پس از سالها زندگی در خارج از کشور آغاز میشود. او که پس از جدایی از همسرش و با دختری خردسال به خانهی مادرش بازگشته، با احساس غربت و بیگانگی در خانه و شهر خود روبهرو است. رمان، درهمتنیدگی روابط خانوادگی و دوستیهای قدیمی را به تصویر میکشد؛ از جمله ارتباط با علی، دوست قدیمی و محور جمعهای دوستانه، و جیم، نویسنده و شاعری مهاجر که بهتازگی به ایران آمده است. راوی در تلاش است جایگاه خود را میان گذشته و اکنون پیدا کند و با خاطرات و آدمهایی که هر کدام بخشی از هویت او را شکل دادهاند، کنار بیاید. داستان با توصیف دقیق جزئیات زندگی روزمره، مهمانیهای جمعی، گفتوگوهای طولانی و بازگشت به خاطرات گذشته، به تدریج لایههای پنهان روابط شخصیتها را آشکار میکند. مهاجرت، جدایی، تلاش برای بازسازی زندگی و هویت، و همچنین مواجهه با فقدان و مرگ دوستان قدیمی، از محورهای اصلی روایت هستند. در این میان، راوی با احساسات متناقضی چون دلتنگی، تردید، عشق و اندوه دستوپنجه نرم میکند و در نهایت، تلاش میکند معنایی تازه برای زندگی خود بیابد، بیآنکه پایانی قطعی یا قهرمانانه برای داستان رقم بخورد.
چرا باید کتاب سرزمین عجایب را بخوانیم؟
سرزمین عجایب داستانی است که با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، بازگشت، هویت و روابط انسانی، تصویری ملموس از زندگی معاصر ایرانیان ارائه میدهد. این کتاب با روایت جزئیات زندگی روزمره و روابط پیچیدهی شخصیتها، امکان همذاتپنداری با دغدغهها و احساسات نسل امروز را فراهم میکند. مواجهه با گذشته، تلاش برای بازسازی هویت و بازگشت به خانهای که دیگر همان خانهی سابق نیست، از جمله تجربههایی است که در این رمان بهخوبی به تصویر کشیده شدهاند. خواندن این کتاب فرصتی است برای تأمل در معنای دوستی، خانواده و غربت در دنیای امروز.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و شهری، کسانی که دغدغهی مهاجرت، بازگشت، هویت و روابط خانوادگی دارند، و همچنین خوانندگانی که به روایتهای واقعگرایانه و شخصیتمحور علاقهمندند، مناسب است. سرزمین عجایب بهویژه برای کسانی که تجربهی زیستن میان دو فرهنگ یا بازگشت به وطن را داشتهاند، جذاب خواهد بود.
درباره جعفر مدرس صادقی
جعفر مدرس صادقی در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی است که تحصیلات دبیرستانی خود را در اصفهان به پایان رساند و در سال ۱۳۵۱ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. مدرس صادقی خیلی زود و در سن ۲۳ سالگی وارد عرصهی مطبوعات شد و کار خود را با گزارشنویسی در روزنامهی «اطلاعات» آغاز کرد. پس از آن از سال ۱۳۵۳ به روزنامه «آیندگان» پیوست و در سرویس فرهنگی به فعالیتهای مرتبط با ترجمه، معرفی و نقد کتاب پرداخت.
این نویسندهی ایرانی با انتشار رمان «گاوخونی» در سال ۱۳۶۲ به شهرت رسید. این رمان در سال ۱۹۹۶ به زبان انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، همچنین به زبانهای عربی و کردی نیز ترجمه گردید. در سال ۱۳۸۳، بهروز افخمی فیلمی بر اساس این رمان ساخت که یک سال بعد در بخش «۲ هفته با کارگردانان» جشنوارهی فیلم کن به نمایش درآمد. یکی دیگر از رمانهای مدرس صادقی که به انگلیسی ترجمه شده، «کلهی اسب» است. «بالون مهتا» نیز یکی دیگر از آثار مهم اوست.
مدرس صادقی همچنین رسالهای به نام «اندر آداب نوشتار» نوشته است که در آن به بررسی اصول نوشتار و رسمالخط فارسی پرداخته است. این کتاب تحلیلی است بر نوشتار فارسی و رسمالخط و نقطهگذاری، که مدرس صادقی در آن به بررسی نظرات مختلف صاحبنظران قدیم و جدید پرداخته و در پی یافتن راهی میانه برای حل اختلافات موجود بر سر رسمالخط فارسی بوده است.
در سال ۱۳۹۳، جعفر مدرس صادقی در گفتوگویی با علیرضا غلامی از تجربهی خود با سانسور گلایه کرد و گفت که سانسور باید بهطور کامل حذف شود، چه پیش از چاپ و چه پس از آن. او افزود که برخی از کتابهایش مانند «کلهی اسب» و «سفر کسرا» به دلیل سانسور، سالها پس از نوشتن منتشر شدند. او معتقد است که نویسنده باید خود پاسخگوی محتوای آثارش باشد و از این رو، هیچگونه نظارتی قبل از چاپ کتاب نباید وجود داشته باشد. در پاسخ به این که برای جلوگیری از سانسور چه میکند، مدرسصادقی گفته است: «هیچ کاری نمیکنم. تا پیش از اینکه کتاب برای چاپ برود و به ارشاد برسد، اصلاً به این موضوع فکر نمیکنم. من کار خودم را میکنم و برای فردا غصه نمیخورم. وقتی مشکل پیش آمد، برای آن فکری میکنیم.»
تا کنون از او ۲۶ رمان و مجموعهی داستان کوتاه منتشر شده است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: «نمایش»، «گاوخونی»، «بالون مهتا»، «ناکجاآباد»، «بیژن و منیژه»، «بهشت و دوزخ»، نشر مرکز، «آنطرف خیابان» و «وقایع اتفاقیه» اشاره کرد. وی همچنین «لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر» را برای نشر مرکز ترجمه کرده است.
بخشی از کتاب سرزمین عجایب
«به دیواره خودم را از یک جای بلندی پرت کنم پایین. آپارتمان علی در یوسفاباد طبقهی دوم و آپارتمان مادرم در قلهک طبقهی همکف و از پشت بام یک ساختمان سهطبقه هم هیچ هیجانی برای یک نفر که هنوز مردد است وجود ندارد. به یاد آن آپارتمان طبقهی بیست و هفتم کول هاربر افتادم با آن بالکن ترسناک یک متر در دو و نیمی که فقط یک شیرجه لازم داشت. مادرم پیش من بود و اجازه نمیداد که من پا روی بالکن بگذارم. من مردد بودم. وگرنه هیچ کاری نداشت. مثل همین حالا که مردد بودم. مثل هر زنی که همیشه با تردید. فقط با تردید. مثل هر زنی که همیشه با تهدید. فقط با تهدید. امورات خودش را همیشه با تردید. همیشه با تهدید. این که هیچ مردی سر از کار ما درنمیآورد شاید به همین دلیل باشد. و این که هیچ زنی. حتا خود ما. حتا خود آن زنی که شیرجه میزند و خودش را پرت میکند. یک بازی را تبدیل کرده است و یک تهدید را تبدیل کرده است به یک فاجعه. تا ثابت کند که بازی نیست. تا مردی را که تا آخرین لحظات باور نکرده است ادب کند. اما هیچ مردی ندیدهام ادب شده باشد. شاید گریه کند. شاید یک اشکی بریزد و آخر سر آهسته زیر لب به بغلدستیش بگوید دیوانه بود. جیم به هر حال مردی نبود که گریه کند و اشکی بریزد. و تنها مردی بود که به من نگفته بود دیوانه. با این همه اصلن دلم نمیخواست ببینمش. چه خوب که هیچ خبری از خودش نمیداد. نه هرگز تلفون میزد، نه هیچ شمارهای داشت که به او زنگ بزنی و نه حتا ایمیل میزد. فقط مایکل بود که همیشه داشت یک خبری از او میداد. هیچ ایمیلی از مایکل نبود که یک خبر تازهای توش نباشد.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه