کتاب شعری ناتمام بر زندگی
معرفی کتاب شعری ناتمام بر زندگی
کتاب شعری ناتمام بر زندگی نوشتهٔ پرسی بیش شلی و ترجمهٔ صنم وفقی مجرد است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر گزیدهٔ اشعار «پرسی بیش شلی» را در بر گرفته است.
درباره کتاب شعری ناتمام بر زندگی
کتاب شعری ناتمام بر زندگی یکی از کتابهای مجموعهٔ «شعر غیرفارسی» از نشر چشمه است که بخشی از اشعار پرسی بیش شلی را در بر گرفته است. این اشعار، مطابق با باورهای شلی، او را «کاهنی از وحیهای درکناشده» تصویر میکند. در ابتدای این کتاب، مختصری از زندگینامهٔ این شاعر با ابعاد شخصی زندگی او آمده و نیز شرحی کوتاه پس از برخی سرودهها آورده شده تا درکی روشنتر از خواندن هر شعر حاصل آید.
پرسی بیش شلی، شاعر سنتگریز و افراطی، در ۱۷۹۲ میلادی و در خانوادهای اشرافی و محافظهکار به دنیا آمد. این کتاب شعرهایی از او به عنوانهایی مانند «سرودهای برای یک ستاره»، «موسیقی، از پس خاموشی نواها»، «سِرِناد هندی (۱) (نغمهٔ دختر هندی)»، «سرودی در ستایشِ زیبایی عقلانی (۱)» و «چکامهای برگرفته از روایتی عربی» را در خود گنجانده است.
خواندن کتاب شعری ناتمام بر زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر قرن ۱۸ جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شعری ناتمام بر زندگی
«"استدعا"
ای روح شادی (۱)!
چه دیرادیر نزد من میآیی!
و اکنون که شبها و روزهایی ملول
از گریز تو بگذشته است
بگو از چه روی
بدین روزها و شبهای بسیار
ترکم گفتهای؟
آدمی چون من غمآگین
چگونه میتواند
دگرباره بازت یابد؟
تویی که با شادی و آزادی
دردها و محنتها را
به ریشخند میکشانی.
هان! ای روح ریاکار!
تو همگان را
از خاطر بردهای
جز آن شادمانانی
که تو را
هیچ نیازشان نیست.
اندوه
با حضور خود
تو را میهراساند
چونان که سایهٔ لرزان یک برگ
چلپاسه را؛
و حتی در آههای دریغمندانهٔ یک سوگ
تو را بسی سرزنشها نهفته است
چه تو
دور ماندهای و
سرزنشها را
نیز ناشنوا.
لیک بگذار
این تصنیف پُرسوز
با وزن و آهنگی طربانگیز میزان کنم،
که تو هرگز آدمی را
به غمگساری سر نمیرسی
و به هنگام خوشیهاست
که فرامیآیی:
چه غمگساری با برچیدنِ آن سنگدلْ بالها
تو را
به توقف و درنگ
نزد ما
واخواهد داشت.
ای روح شادی!
من
تمامیِ آنچه را که تو بدان عشق میورزی
دوست میدارم:
زمین پُرطراوت
که تن در برگهای تازه پوشانیده
و شبهایی
که لبریز از ستارگاناند؛
عصرگاهان زیبایی
که از آنِ پاییزند
و بامدادانش
که با تولد مِهی زرین همراهاند.
ای روح شادی!
من
برف را نیز دوست میدارم
و تمامی برفکهای درخشان را؛
خیزابها
بادها
و توفانها را دوست میدارم
و کمابیش تمامی فرزندان طبیعت را
که گویی از شوربختیهای بشر
همچنان مصون ماندهاند و پاک.
من انزوایی را
دوست میدارم
غرق در آرامش
و چنان جامعهای را
که خردمند باشد
و آرام و پسندیده؛
پس ما را
ای روح شادی
چه تفاوتی باقیست؟
جز آنچه را که من در پیام
تو بهتمامی داری؛
آنها که من
نه کمتر از تو
به جان خویشتن
مهرشان نمیورزم.
من
عشق را
نیز دوست میدارم
هر چند او را بالهاییست
و چون نور میگریزد؛
لیک فزونتر از همه
ای روح
تویی که دوستت میدارم
تویی که خود
عشق هستی
و زندگانی:
پیش بیا
و دگربار
در قلب من
منزل جوی!»
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه