دانلود و خرید کتاب لمس میمون آنالی اکبری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب لمس میمون

کتاب لمس میمون

نویسنده:آنالی اکبری
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۱از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لمس میمون

کتاب الکترونیکی لمس میمون نوشته‌ٔ آنالی اکبری در نشر چشمه چاپ شده است. این کتاب مجموعه‌ای از ۱۱ داستان کوتاه است که در فضایی فانتزی و گاه طنزآمیز، تجربه‌ها و احساسات پیچیدۀ انسان را در قالب روایت‌هایی ساده و در عین حال عمیق بررسی کرده است.

درباره کتاب لمس میمون

آنالی اکبری در لمس میمون یازده داستان کوتاه گرد آورده است که هر کدام در جهانی خاص رخ می‌دهند و با زبانی سرشار از تخیل و طنازی، روایت‌گر تجربه‌های انسانی‌اند. عناوینی چون کابوس ضدعفونی‌شده، شاهدخت ریش‌قرمز، اهریمن خانگی و لمس میمون (که خود نام کتاب است) بخشی از این مجموعه هستند. نقطه تمرکز اثر، داستان لمس میمون است که شخصیتِ مردی میانسال به نام آقای قربانی را دنبال می‌کند؛ مردی که پس از جدایی از همسرش در پی معنا و شادکامی است. در این داستان، به‌واسطه‌ی حضور شخصیتی فانتزی، زنی که خود را پری دریایی می‌داند، آقای قربانی وارد فضایی می‌شود که قادر است زمان را متوقف کند. او در این لحظات بدون محدودیت فرصت انجام کارهایی را می‌یابد که در دنیای واقعی هرگز جرئت مواجهه با آن‌ها را نداشت؛ از سرقت گرفته تا راندن در خیابان، بازدید از خانه‌ی قبلی و مشاهده زندگی کنونی همسرش. این تجربه‌ی غیرعادی به او دیدگاهی تازه نسبت به تصمیمات گذشته‌اش می‌دهد، با این‌حال در پایان، وقتی زمان به مسیر واقعی خود بازمی‌گردد، او همچنان درگیر اضطراب و خلأ درونی است؛ گویی هیچ تجربه فانتزی نمی‌تواند جای واقعیات زندگی را پر کند.

این الگو در دیگر داستان‌های کتاب نیز تکرار می‌شود؛ شخصیت‌هایی مواجه‌شده با موقعیت‌هایی خارج از عرف روزمره (مثل زنی که خود را شاهدخت می‌داند یا دختری با ریش قرمز) که می‌کوشند بر ناهنجاری‌های زندگی روزمره غلبه کنند، اما پایانِ هر کدام، پایانِ باز است و اندیشه‌برانگیز. به واسطۀ همین ساختار، کتاب به‌گونه‌ای نوشته شده که هم مخاطب را سرگرم می‌کند و هم وی را درگیر بازاندیشی درباره معنا و هویت انسانی می‌سازد. فضاسازی نویسنده در اکثر داستان‌ها بی‌پیرایه و شفاف است، اما در عین سادگی، حس پیچیدگی و رازآلودگی در لابه‌لای روایت‌ها جاری است. شخصیت‌ها معمولاً با موقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شوند که نه کاملاً خیالی‌ند و نه صرفاً واقعی؛ این حد فاصل میان واقعیت و فانتزی، تجربه‌ای فراواقعی پدید می‌آورد که در عین جذابیت، تلخی‌هایی نهفته دارد. طنز به‌کاررفته در کتاب نیز نه مستقیماً کمدی است، بلکه طنزی همراه با تلخی زیر پوست دارد که لحظاتی لبخند می‌سازد و همین‌که کمی تأمل می‌کنی، زمزمه‌ای از اندوه به ذهن راه می‌یابد. با ساختاری خُرد (micro-fiction)، تمدد لحظه‌ای برای خواننده فراهم می‌شود؛ می‌توان بی‌درنگ به داستان وارد شد، با آن همراه شد و پایان آن را نیشگونی اندیشه تجربه کرد. بررسی تم‌هایی همچون تنهایی، بازجویی از هویت، مواجهه با گذشته و جست‌وجوی معنا در میان روایت‌هایی کوتاه، اما پرمغز، ویژگی برجستۀ کتاب است.

کتاب لمس میمون برای چه کسانی مناسب است

خوانندگانی که به داستان‌های کوتاه فانتزی‌وار با زیرمتن‌اندیشمند علاقه دارند، کسانی که دنبال متنی هستند که لبخند و تأمل را هم‌زمان با هم ایجاد کند، و آنانی که از قواعد دقیق داستان کوتاه رضایت دارند، مخاطبان اصلی این کتاب هستند.

بخشی از کتاب لمس میمون

«او مردی چهل و هشت‌ساله با نه کیلو اضافه‌وزن و موهای موکت‌مانندی بود که آرایشگر وراجش زیادی کوتاه‌شان کرده بود. او، که به‌تازگی پروندهٔ ازدواج بیست و سه‌ساله‌اش بسته شده بود، داشت خودش را برای زندگی در دنیای تازه‌اش آماده می‌کرد؛ قرار بود به مهمانی‌های جدیدی برود، تا دیروقت بیدار بماند، با آهنگ‌هایی که نمی‌شناخت تکان آرامی به شانه‌هایش بدهد، غذاها و نوشیدنی‌هایی را که در زندگی گذشته‌اش ازشان دوری کرده بود بچشد و تی‌شرت‌های گلبهی و آسمانی را جایگزین پیراهن‌های طوسی و خاکستری همیشگی‌اش کند و بکوشد از دید زن‌هایی که شباهتی به همسر سابقش نداشتند جذاب و قابل‌معاشرت به نظر برسد. هفتهٔ گذشته بارها جلو آینهٔ قدی مکالمه‌ای احتمالی با زنی خیالی را تمرین کرده و قرار بود فعلاً هیجان زندگی‌اش در همین سطح باقی بماند، نه این‌که در عصری شلوغ وسط مغازهٔ کادوفروشی یک‌دفعه بفهمد زمان متوقف شده و تک‌تک مشتری‌های آن مرکز خرید پرزرق‌وبرق به مجسمه‌هایی بی‌جان تبدیل شده‌اند و فقط خودش است که برای باور این وضعیت تندتند پلک می‌زند و تلاش می‌کند صدای طبل نواختن آن میمون چوبی مسخره و نفس‌های آرام زن فروشنده را در پس‌زمینه نشنیده بگیرد.

آقای قربانی احساس کرد هر لحظه ممکن است از حال برود. روی پاف بته‌جقه‌ای نشست و دستش را روی پیشانی خیس از عرقش گذاشت. زن با آبی که در فنجان نشستهٔ قهوه ریخته بود جلو آمد و با خونسردی گفت «نفس بکش. چیزی نیست، الآن حالت بهتر می‌شه.» ظاهرش برای کار در آن مغازه زیادی جذاب بود؛ از این زن‌های بیست و چندساله با چشم‌های خمار آرایش‌کرده و حلقه‌ای روی بینی بود که سیگار را با دو انگشت شست و اشاره می‌گیرند و با ترانه‌های لانا دل ری هم‌خوانی می‌کنند و معتقدند با همهٔ دنیا فرق دارند. که داشت؛ او زنی بود که می‌توانست زمان را متوقف کند. آقای قربانی در تمام عمر نه‌چندان کوتاهش با چنین چیزی روبه‌رو نشده بود. ده دقیقه‌ای طول کشید تا حالش جا بیاید و بتواند سرپا شود و سرکی توی راهروهای نسبتاً شلوغ مرکز خرید بکشد و مطمئن شود آن دست‌های معلق میان زمین و هوا و دهان‌های نیمه‌باز و پاهای مردد میان رفتن و ماندن کوچک‌ترین تکانی نمی‌خورند.»

کرم کتابخوان
۱۴۰۳/۱۲/۰۷

اگر به فانتزی هایی که سالهاست در انباری ذهنتان خاک‌ میخورد و هر از چندگاهی در گوشه غبار گرفته ذهنتان خودی نشان میدهد اهمیت می دهید این کتاب که مجموعه ای از داستان های فانتزی و عجیب و گاهی واقعی

- بیشتر
ladan
۱۴۰۴/۰۲/۰۴

لذت بردم، داستان پردازی بسیار زیبا و منحصر‌بفرد

اندر امیر۱
۱۴۰۴/۰۳/۰۳

عالی کتاب خوبی است

ابوالفضل گیمینگ
۱۴۰۴/۰۲/۲۸

عالی بود دست نویسند درد نکن

گاهی وقتی شیرین روی کاناپه می‌نشست و به پاشنه‌های خشکش کرم ترک پا می‌مالید و به سریالی سطح‌پایین می‌خندید، نگاهش می‌کرد و از خود می‌پرسید: چرا این زن چیز بیش‌تری از زندگی نمی‌خواهد؟
کرم کتابخوان
مایی که زنده مانده‌ایم، و این بخش هراس‌انگیزِ تاریخ را به چشم دیده‌ایم، می‌دانیم که هیچ‌چیز ماندنی نیست.
کرم کتابخوان
دست‌ها را ضرب‌دری روی سینه گذاشت و به دو ترک موازی روی سقف خیره شد و منتظر ماند تا بمیرد. نمرد. فکر می‌کرد زندگی هم مثل مهمانی است که هر وقت خسته شد بتواند ترکش کند. نمی‌دانست که مرگ شیفتهٔ غافل‌گیری است
کرم کتابخوان
هیچ مردی نمی‌تواند چشمش را به روی زیبایی یک زن ببندد.
کرم کتابخوان
جاوید خیابان‌ها را با اسم سابق‌شان نام می‌برد. انگار خبر نداشت دیگر خیلی سال است که کسی نمی‌گوید بولوار الیزابت، خیابان پهلوی، چرچیل، روزولت، تخت‌جمشید.
کرم کتابخوان
«زنِ عاشق بدترین زن دنیاست.»
کرم کتابخوان
می‌ترسید از این‌که به اندازهٔ کافی مادر خوبی نباشد و خبر کافی نبودنش به گوش دیگران برسد.
.GH.
خسته بود از زنی که هر شب کنارش می‌خوابید و هر روز ساعت ۶ و ۳۵ دقیقه با زنگ ساعت از خواب بیدار می‌شد، چای دم می‌کرد، روی نان لواش ماشینی کره و مربا می‌مالید، لقمه‌ای به دستش می‌داد و او را راهی کاری می‌کرد که ازش بیزار بود. دیگر نمی‌توانست
کرم کتابخوان
دنیا به هیچ جاش نیست که تو و شوهرت چه‌جور مادر و پدری هستین.»
کرم کتابخوان
آن روز وسط صبحانه چاقوی کره‌خوری را به سمت مرد پرت کرده و فریاد زده بود «فقط می‌خوام این زندگی کثافتِ مشترک زودتر تموم شه، فقط همین رو می‌خوام؟» و او چاقوی کثیف را توی سینک گذاشته بود، یکی تمیزش را به دست زن داده و گفته بود «ولی برای پنجشنبه بلیت کنسرت گرفته‌م. جدایی رو بذار برای هفتهٔ بعد.»
کرم کتابخوان

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان