کتاب هنر رمان
معرفی کتاب هنر رمان
کتاب هنر رمان نوشتهٔ ناصر ایرانی است. نشر نو این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی درمورد رماننویسی.
درباره کتاب هنر رمان
کتاب هنر رمان (تحریر دوم) درمورد ماهیت رمان و صناعت رمان سخن گفته و شرححال مختصرِ تنی چند از رماننویسان و برخی از مهمترین اصطلاحهای هنر داستان را گرد آورده است. «هنر رمان» را کتابی دانستهاند که یک اثر کامل و کاربردی دربارهٔ تاریخچهٔ رمان، شکل و اهمیت ادبی آن به حساب میآید. این کتاب یک دایرهالمعارف کوچک است که در زمینهٔ شناخت رمان و یادگیری رماننویسی استفاده میشود و برای هر کسی که به روایت و داستاننویسی علاقه دارد و یا میخواهد نوشتن رمان را بهشکل شخصی تجربه کند، پیشنهاد میشود. ناصر ایرانی در بیان علت نگارش این اثر، اشاره کرده است که تاکنون مورخان نظری نتوانستهاند توصیف جامعی از شکل هنری رمان ارائه دهند. توضیح این امر ممکن است بهعلت شخصیت پویا، محدودناشدنی، قاعدهگریز و مبتکرانهٔ این هنر باشد که هر توصیفی را نقض یا ناکافی نشان میدهد و آن تعریف بهسرعت منسوخ میشود؛ همچنین به این دلیل که هنر رمان مانند شعر، یک رودخانهٔ بزرگ جهانی است که از گذشتههای دور به امروز و از حال به آیندهٔ دور خواهد رفت و در این جریان، به هر ملت و هر زمان تاریخی که رسیده، خصوصیات آن قوم و زمان را یافته و منعکس کرده است. میدانیم که خواندن رمان بهترین رویکرد برای یادگیری درمورد «هنر رمان» است. هر چه بیشتر بخوانیم، هنر رمان را بیشتر درک خواهیم کرد و هر چه بیشتر رمانهای کشورها و دورههای دیگر را بخوانیم، انواع مختلف هنر رمان را بهتر درک خواهیم کرد. خواندن آثار و رسالههایی که داستاننویسان نظریهپرداز دربارهٔ طبیعت، صنعت و تاریخ رمان تألیف کردهاند، فوقالعاده جالب و ارزشمند دانسته شده است. اثر پیش رو به قلم ناصر ایرانی، سعی میکند بیش از هر چیزی، بر موضوعی که در عنوان بیان شده، یعنی بر هنر رمان تمرکز کند.
خواندن کتاب هنر رمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنر و حرفهٔ نویسندگی (بهویژه نگارش در قالب رمان) پیشنهاد میکنیم.
درباره ناصر ایرانی
ناصر ایرانی با نام کامل «ناصر نظیفپور ایرانی» (زادهٔ ۷ مرداد ۱۳۱۶ در تهران و درگذشتهٔ ۲ آبان ۱۳۹۷ در تهران) نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس بود. او در محلهٔ سنگلجِ تهران متولد شد. پدرش بنکدار بود. بنا بهگفتهٔ خودش در آغاز ۱۴سالگی در تابستان ۱۳۳۰، عضو سازمان جوانان حزب تودهٔ ایران شد و در آغاز ۱۸سالگی در تابستان ۱۳۳۴ از آن سازمان کناره گرفت. انتقادهای او به حزب توده به سه دلیل بود. او دانشجوی مدیریت بازرگانی بود و در بانک بازرگانی نیز کارمند بود، اما بهعلت ناسازگاری این رشته و شغل با روحیاتش هر دو را رها میکند. رئیس انتشارات سازمان حفاظت از محیطزیست و سردبیر مجلهٔ «شکار و طبیعت» نیز بود. آثارش عموماً سیاسی بود. در دوران محمدرضا پهلوی ممنوعالقلم شد و چهار بار به زندان افتاد. در سال ۱۳۵۳ به انگلستان رفت و در کالج پرینستون، ادبیات انگلیسی خواند، اما تحصیل را برای مشاهدهٔ نزدیک انقلاب ایران باز هم رها میکند. ناصر ایرانی در دوران جنگ ایران و عراق بهدرخواست خودش برای نوشتن داستان و رمان به جبهه رفت. او با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دفتر نشر فرهنگ اسلامی همکاری کرد. در دههٔ ۱۳۷۰ هجری شمسی در نشریاتی مانند «کیان» و روزنامهٔ «جامعه» مطلب نوشت. پس از این دوره وارد یک انزوای طولانی تا زمان مرگش شد. ناصر ایرانی، کتاب خاطرات خود را در سال ۱۳۸۶ نوشت، ولی تاکنون به آن اجازهٔ چاپ داده نشده است؛ علاوه بر این کتاب، او هزاران صفحه آثار منتشرنشده دارد که شامل چندین رمان، نمایشنامه و داستان کوتاه میشود. او شب ۲ آبان ۱۳۹۷ و در ۸۱سالگی، پس تحمل مدتها بیماری درگذشت. این نویسنده وصیت کرده بود که جنازهاش را برای پژوهش علمی به دانشگاه تهران بدهند. مجموعه داستان کوتاه «ماهی زنده در تابه»، کتاب نظری «هنر رمان» و ترجمهٔ نمایشنامهٔ «جان گابریل بورکمن» به قلم هنریک ایبسن از آثار او است.
بخشی از کتاب هنر رمان
«پس چه باید کرد؟ پیش از هرچیز دیگر باید توجه داشت که جامعه سالم و نظام اخلاقی سلامتبخش، جامعه و نظام اخلاقیئی است که هرزگی و عشق را، که دو پدیده مختلفند، یکی نمیپندارد و مردم را به گونهای بار میآورد که نزد آنان هرزگی به راستی زشت و انزجارآور باشد و عشق به درستی زیبا و مقبول.
چنین جامعه و نظام اخلاقیئی بهتر از هر جامعه و نظام اخلاقی دیگری میتواند ببر غریزه جنسی را در وجود مردمانش سیر و، در عین حال، مهار کند. امّا در هر حال هیچ چیزی به اندازه عشق، که زیباترین تجلّی برّگی انسان است، نمیتواند ببر غریزه جنسی را رضامندانه تربیت و رام کند و انسان را انسانتر سازد. نیروی انسانسازی عشق به اندازهای است که حتی میتواند آدمی را که ببریتــ یعنی شهواتــ بر کل وجود او چیره شده است به انسانی مبدل سازد که برّگی بر کل وجود او چیره است. به بیان دیگر، از حیوانِ انساننما انسانِ فرشتهصفت بسازد. رمان پاملا یا پاداش پاکدامنی اثر سمیوئل ریچاردسن قصه چنین تحول معجزهآسایی را تصویر میکند که به مدد عشق صورت گرفته است.
انسانسازی عشق خود نوعی تعالیبخشی است، امّا تعالیبخشی عشق به خودِ انسان محدود نمیشود. پیشتر نوشتم که رمانس دافنس و کلوئه، به گفته مترجم انگلیسی آن، نور این مضمون را بر دل خواننده میتاباند که خدای عشق «نیرویی کیهانی است که کل زیبایی جهان را میآفریند». این عقیدهای است متکی بر دین اساطیری یونانیان دوره باستان. ولی عارفان زیباییهای جهان را پرتوهایی میدانند که از آفتابِ وجودِ خداوند ساطع شده است. پس آفریننده کل زیبایی جهان اوست. عشق وسیله بازآفرینی زیباییهای جهان است، و بنابراین میتوان گفت یونانیانِ معتقد به دینِ اساطیری وسیله را عامل میپنداشتند. آنان درست میدیدند که میدیدند گلهای زیبایی همه از زمین عشق میرویند امّا نظرگهشان تنگتر از آن بود که بتوانند رویاننده اصلی را مشاهده کنند.
به هر حال اگر عشق نبود بیتردید ادبیات و هنر هم نبود. در رمانس دافنس و کلوئه، دافنس برای کلوئه قصهای میگوید که اگر آن را اندکی تغییر دهیم نسبتِ عشق و هنرمند و هنر را نیک توضیح میدهد. آن قصه این است: پان عاشق دختر زیبا و آوازخوانی میشود به نام اکو. اکو به پانِ زشترو ولی هنرمند روی خوش نشان نمیدهد، و پان که سخت خشمگین شده است چند چوپان را دیوانه میکند و آنان را وامیدارد که همچون سگها و گرگهای هار به اکو که در حال آواز خواندن بوده حمله ببرند و او را پارهپاره کنند و پارههای وجودش را در سراسر جهان بپراکنند.»«
حجم
۶۷۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۸۸ صفحه
حجم
۶۷۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۸۸ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب برای همه ی کسانی که علاقه به نوشتن دارند و یا حتی علاقه به بهتر فهمیدن رمانهایی که مطالعه میکنند، بسیار مفیده. به نظرم خیلی خوبه که طاقچه به فکر بالا بردن سطح سلیقه و همین طور سطح توقع
این کتاب حجیم است اما زبان ساده ای دارد و برای آشنا شدن با اصول نوشتن رمان مناسب است.
کتاب خوبیه؟ بله. حرفای قشنگی درش زده می شه؟ بله. به درد نویسند ها یا خوانندگان می خوره؟ نه.
کتاب خیلی خوبیه .
عالی بود. ی سری چیزای خاص که توی هیچ کتابی پیدا نمیشه آورده. از کتابای پیام نور رشته ادبیات فارسی هست
نشر نو نیازی به تعریف نداره
در خصوص قسمتی که نویسنده از سانسور میگوید میخواهم بگویم مشکل شما با علم چیست؟! چرا کار را به علم نمیسپارید!؟ اول که میفرمایید نویسنده رمان مقدار زیادی در خصوص نوشته اش بی اختیار است!!!! داستان خودش می اید؟! آخر برای کسی