کتاب فرقه خودبینان
معرفی کتاب فرقه خودبینان
کتاب فرقه خودبینان نوشتهٔ اریک امانول اشمیت و ترجمهٔ سیامند زندی است. نشر نو این رمان معاصر فرانسوی- بلژیکی را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرقه خودبینان
کتاب فرقه خودبینان برابر با یک رمان معاصر و فرانسوی - بلژیکی است که در آن با محققی ملول از تحقیق و دلزده از فیشها و یادداشتها همراه و آشنا میشوید. او ناگهان در کتابخانهٔ ملی پاریس به ردّی از متفکری ناشناخته برمیخورد که نام و نشانش از قرن هجدهم میلادی بهبعد، بهطرزی سوءظنانگیز پنهان مانده است. جستوجو در اسناد و کتابها و بازماندهها آنقدر پیش میرود که مرز واقعیت و خیال محو میشود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تفحص پلیسی میدهد. با او همراه شوید. اریک امانوئل اشمیت در رمان «فرقهٔ خودبینان» با زبان و نوشتاری شاعرانه و داستانپردازانه، ادبیات و فلسفه را کنار هم نشانده و با هم پیش برده است.
خواندن کتاب فرقه خودبینان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه - بلژیک و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامهنویس، داستاننویس، رماننویس و کارگردان فرانسوی - بلژیکی، طی حدود ۱۰ سال بهصورت یکی از پرخوانندهترین نویسندگان فرانسویزبان دنیا درآمد، آثارش به ۴۰ زبان برگردانده شد و نمایشنامههایش در بیش از ۵۰ کشور بهطور منظم به صحنه رفت. او تحسینشدۀ منتقدان است و برگزیدۀ خوانندگان و چند اثرش نیز به فیلم درآمده است. اشمیت در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در حومهای از شهر لیون در جنوب فرانسه متولد شد. در کودکی به موسیقی علاقۀ بسیار داشت و در ۹سالگی به آموختن پیانو پرداخت. ابتدا مایل بود آهنگساز شود، اما معلمانش او را از این کار منصرف کردند تا از همان نوجوانی استعداد آشکارش در نگارش را پرورش دهد.
پس از گذراندن دورۀ ادبیات، در آزمون ورود به دانشسرای عالی موفق میشود و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به تحصیل در فلسفه میپردازد و پایاننامۀ دکترایش را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» مینویسد که در ۱۹۹۷ با عنوان «دیدرو و فلسفۀ اغوا» منتشر میشود. اشمیت چندینسال به تدریس فلسفه در دبیرستان و سپس در دانشگاه اشتغال داشته است. او خود معتقد است که فلسفه موجب نجاتش شده و به او آموخته است تا خودش باشد و احساس رهایی کند. فیلسوف به نویسنده تبدیل میشود؛ نویسندهای که مدام اسطورهها و حکایات بنیانگذار را جذب میکند تا با خلاقیت خستگیناپذیر خود آنها را از نو بتند. در سالهای دهۀ ۱۹۹۰، نمایشنامههایش در چندین کشور با اقبال بسیار روبهرو میشود. «شب والونی» که نسخۀ مدرنی است از اسطورۀ دون ژوان، در ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه میشود؛ سپس «مهمان ناخوانده» در ۱۹۹۳، ۳ جایزه از جوایز مولیر را نصیب او میکند. از آن پس، تدریس فلسفه در دانشگاه را رها میکند و تماموکمال به کار نگارش میپردازد. در ۱۹۹۵، «گلدن جو» و در ۱۹۹۶، «دگرگونههای معمایی» را میآفریند. چند ماه بعد، یک تکگویی دربارۀ آیین بودا انتشار مییابد با عنوان «میلارِپا» که در ۱۹۹۷ در جشنوارۀ آوینیون و در ۱۹۹۹ در پاریس به نمایش در میآید. همین متن است که اشمیت را به فکر میاندازد تا دورۀ حکایتهایش را دربارۀ ادیان آغاز کند که بعداً به دورۀ «نادیدنیها» شهرت مییابد.
فردریک یا بولوار جنایت در ۱۹۹۸ تقریباً همزمان در فرانسه و آلمان به نمایش درمیآید. «مهمانسرای دو دنیا» در ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۰، مدتی طولانی بهروی صحنه میماند. «آقاابراهیم و گلهای قرآن» که در دسامبر ۱۹۹۹ برای نخستینبار اجرا میشود، در ژوییۀ ۲۰۰۱ در جشنوارۀ آوینیون به اجرا درمیآید. در ۲۰۰۴ فیلمی بر اساس آن ساخته میشود با شرکت «عمر شریف» که تندیس سزار بهترین بازی را برایش به ارمغان میآورد. پس از این جزوۀ دوم از دورۀ نادیدنیها، نوبت به سومی میرسد با عنوان «اسکار و بانوی گلیپوش» که در فوریۀ ۲۰۰۳ با اقبالی گسترده روبهرو میشود. در سپتامبر ۲۰۰۳، نخستینبار نمایشنامهٔ «خردهجنایتهای زناشویی» اجرا میشود و چندینماه پیاپی با گیشۀ پر در صحنه میماند.
اشمیت در همان ایام به نگارش رمان میپردازد و در ۱۹۹۵ «فرقۀ خودبینان» را منتشر میکند که استقبال بسیار گرم منتقدان را در پی دارد. در سال ۲۰۰۰، «انجیل بهروایت پیلاطس»، جایگاه او را بهعنوان رماننویس تثبیت میکند. از آن پس، هر رمانی که منتشر میکند، هفتهها و ماهها در فهرست پرفروشترین رمانها قرار میگیرد. در ۲۰۰۱، «سهم آن دیگری» را منتشر میکند که به هیتلر اختصاص دارد و در ۲۰۰۲، نسخهای خیالپردازانه و هجایی دربارۀ اسطورۀ فاوستوس مینویسد با عنوان «آنگاه که یک اثر هنری بودم». حکایتهای دورۀ نادیدنیها، در کشورهای فرانسویزبان و کشورهای دیگر با اقبال فراوان روبهرو شد؛ چه در کتابفروشیها و چه در صحنۀ نمایش. کتابهای «میلارِپا» در زمینۀ عرفان، «آقاابراهیم و گلهای قرآن» دربارۀ اسلام، «اسکار و بانوی گلیپوش» دربارۀ مسیحیت، «فرزند نوح» (۲۰۰۴) دربارۀ کلیمیت، «سومویی که نمیتوانست گنده شود» (۲۰۰۹) دربارۀ ذنِ بودایی هستند.
از سال ۲۰۰۰، اریک امانوئل اشمیت که خود را از دنیای ادب و سیاست دور میدارد، با سیل جوایز روبهرو میشود؛ در همان سال فرهنگستان فرانسه جایزۀ بزرگ تئاتر را برای مجموعۀ نمایشهایش به او اهدا میکند؛ در ۲۰۰۴ جایزۀ بزرگ خوانندگان لایپزیگ، دویچِر بوخِرپرایس را برای حکایت «آقاابراهیم و گلهای قرآن» و در برلین، جایزۀ معتبر دی کادریگا را برای «انسانیتش و خردمندیای که شوخطبعیاش در وجود انسانها پرورش میدهد» دریافت میکند. در همان پاییز ۲۰۰۴ مجلۀ ادبی لیر در پی نظرسنجی از فرانسویای مبنی بر اینکه از «کتابهایی که زندگیشان را تغییر دادهاند» نام ببرند، «اسکار و بانوی گلیپوش» در کنار کتاب مقدس و کتابهای سهتفنگدار و شازدهکوچولو قرار میگیرد و این درمورد نویسندهای در قید حیات جرو استثناهاست.
بخشی از کتاب فرقه خودبینان
«ــ حضور در جمع شما آقایان بسیار مسرتبخش است، اما همواره در زمان شادی از خود میپرسم که آیا در رؤیا نیستم. همانطور که شاعر میگوید، آیا جهان از تاروپودی واقعی برخوردار است، یا اینکه بافتهای از رؤیای ماست؟
سستی و خمودگی پس از شام، آمیخته با رخوتِ بیدارمانی شبانه و کرختی حاصل از شادخواری، به گفتارِ او وزنی غریب میداد. باید بگویم که در این لحظه قادر نبودم با اطیمنان بگویم که هوشیارم. جوان اجازه داد تا سکوت استقرار یابد، ذهنِ و توجه ما در حالت تعلیق بود؛ چشمانم بر خلافِ تمایلم بسته میشد. مهندس گودار با صدایی از قعر چاه، همچون کسانی که در حال خفگیاند، از او خواست ادامه دهد.
جوانِ کارآموز به اندیشه فرو رفت و به چهرههای ما یکیک خیره شد.
ــ دکتر مالن چه کسی به شما اثبات میکند که شما واقعاً اینجا هستید نه روی مبلِ خانه یا تختخواب؟ آقای مهندس گودار چه کسی به شما تضمین میدهد که در لحظهٔ کنونی شما در حال نوشیدن، سیگار کشیدن و شوخی و مزاح با دوستانتان هستید، و همهٔ آنچه بر شما میگذرد در خواب و رؤیا نیست؟ البته خواهید گفت که شما میتوانید ما را لمس کنید، یا اینکه خود را نیشگون بگیرید، اما ما در صحنهٔ تئاتر شبهایمان، احساس میکنیم، میچشیم، درست مثل روزها لمس میکنیم، باور داریم که درشکههایی واقعی راندهایم، اسبهای واقعی سوار شدهایم، گوشت واقعی خوردهایم، زنانِ واقعی را بوسیدهایم؛ درحالیکه صبح متوجه میشویم که همهٔ اینها بخار تصوراتمان بوده است. اما آیا نمیتوان خوابِ بیداری را دید؟ آیا ما هرگز از خواب زندگی بیدار شدهایم؟»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه