تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خورشید تلخ
معرفی کتاب خورشید تلخ
کتاب خورشید تلخ با عنوان اصلی Soleil amer : roman نوشتهٔ «لیلیا حسن» با ترجمهٔ «آسوله مرادی»، توسط نشر برج در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. این رمان به زندگی خانوادهای الجزایری در دهههای میانی قرن ۲۰ میلادی میپردازد که میان خاطرات وطن و واقعیتهای مهاجرت در فرانسه دستوپنجه نرم میکنند. داستان با محوریت شخصیتهای زن و دغدغههایشان دربارهٔ هویت، خانواده و ریشهها شکل میگیرد و در بستری تاریخی و اجتماعی روایت میشود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خورشید تلخ اثر لیلیا حسن
رمان معاصر و فرانسویِ «خورشید تلخ»، زندگی خانوادهای الجزایری را از سالهای پایانی دههٔ ۱۹۵۰ تا اواخر دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دنبال میکند. «لیلیا حسن» (Lilia Hassaine) در این کتاب، مهاجرت، جنگ، فقر و تلاش برای یافتن جایگاه و هویت را در بستر تاریخی الجزایر و فرانسه به تصویر کشیده است. روایت با نگاهی چندلایه به روابط خانوادگی، نقش زنان و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی مهاجرت میپردازد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای متوالی و شخصیتمحور بنا شده و با جابهجایی میان گذشته و حال، تصویری از فرازونشیبهای زندگی مهاجران و چالشهایشان ارائه داده است. نویسنده با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، پیوندهای عاطفی و تضادهای فرهنگی، فضایی ملموس و پررمزوراز خلق کرده است. رمان «خورشید تلخ» نهتنها داستانی دربارهٔ مهاجرت، بلکه روایتی از زنانگی، مادرانگی و جستوجوی معنا در جهانی متغیر است. کتاب «خورشید تلخ» نخستینبار در سال ۲۰۲۱ میلادی منتشر شده است. این کتاب را روایتی جسورانه از تبعیض و مقاومت دانستهاند. «منیره پولادوند» (مترجم و منتقد) یادداشتی بر رمان «خورشید تلخ» نوشته است.
خلاصه داستان خورشید تلخ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
«خورشید تلخ» با تصویری از ویرانههای جمیلا در الجزایر آغاز میشود؛ جایی که کودکان در میان خرابهها بازی میکنند و زندگی خانوادهای الجزایری در سایهٔ فقر و ناامنی جریان دارد. «ناژا»، مادر خانواده پس از رفتن همسرش (سعید) به فرانسه برای کار، با سه دخترش و خاطرهٔ پسر ازدسترفتهاش روزگار میگذراند. مهاجرت سعید به فرانسه، امید به آیندهای بهتر را در دل ناژا زنده میکند، اما ورود به فرانسه با واقعیتهای تلخ و دشواریهای تازهای همراه است؛ آپارتمان کوچک، غربت، تغییر رفتار سعید و فشارهای اقتصادی و اجتماعی. ناژا در فرانسه با «اِو»، زن فرانسوی و همسر برادرشوهرش، دوستی نزدیکی پیدا میکند. این دوستی به نقطهای میرسد که ناژا تصمیم میگیرد یکی از دوقلوهایش را به اِو بسپارد تا او را بزرگ کند؛ تصمیمی که ریشه در فقر، فشارهای خانوادگی و امید به آیندهای بهتر برای فرزندش دارد. دوقلوها (امیر و دانیل) در دو خانوادهٔ متفاوت بزرگ میشوند و این جدایی، راز بزرگی را در دل خانواده باقی میگذارد. داستان با تمرکز بر زندگی روزمره، روابط میان اعضای خانواده و چالشهای هویتی و فرهنگی مهاجران ادامه مییابد. دختران ناژا هرکدام با مسائل خاص خود روبهرو هستند؛ «مریم» با فشار ازدواج زودهنگام، «سونیا» با دغدغههای نوجوانی و «نور» با کنجکاوی و سرکشی کودکانهاش. در پسزمینهٔ داستان، تحولات اجتماعی فرانسه، اعتصابات کارگری و جنبشهای دانشجویی دههٔ ۱۹۶۰ میلادی و خاطرات تلخ جنگ استقلال الجزایر حضور دارد. کتاب با روایتهای موازی از زندگی ناژا و اِو، تضادها و پیوندهای فرهنگی و جستوجوی معنا و هویت در جهانی ناآشنا، تصویری چندوجهی از مهاجرت و زنانگی ارائه میدهد. راز دوقلوها، روابط پیچیدهٔ خانوادگی و تلاش برای حفظ امید و پیوندهای انسانی، محور اصلی داستان را شکل میدهد.
چرا باید کتاب خورشید تلخ را بخوانیم؟
رمان «خورشید تلخ» با پرداختن به تجربهٔ مهاجرت، هویت و زنانگی، تصویری ملموس از زندگی خانوادهای الجزایری در میانهٔ قرن بیستم ارائه میدهد. این کتاب با روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را به دل دغدغههای روزمره، امیدها و ناامیدیهای مهاجران میبرد. مواجههٔ دو فرهنگ، چالشهای مادرانگی و رازهای خانوادگی، اثری تأملبرانگیز و انسانی خلق کرده است. مطالعهٔ این رمان فرصتی برای درک بهتر پیچیدگیهای مهاجرت، روابط خانوادگی و نقش زنان در جوامع سنتی و مدرن فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر اجتماعی، مهاجرت، تاریخ معاصر الجزایر و فرانسه و روایتهایی با محوریت زنان و خانواده مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، ریشهها و چالشهای فرهنگی را دارند.
درباره لیلیا حسن
«لیلیا حسن» (Lilia Hassaine)، این نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی - الجزایریتبار، یکی از صداهای تازه و تأثیرگذار در ادبیات معاصر فرانسه دانسته شده است. او با دیدی موشکافانه و دغدغهمند، بازتابدهندهٔ تجربهٔ نسلی بوده است که میان ریشههای مهاجرت، فشارهای همگونسازی فرهنگی و بحران هویت در نوسان است. این نویسنده در آثارش به بررسی لایههای درهمتنیدهٔ هویت فردی و جمعی و رابطهٔ انسان با ساختارهای اجتماعی و تاریخی میپردازد. او با رمانهایی چون «چشم طاووس» و بهویژه «خورشید تلخ» تحسین منتقدان و توجه خوانندگان را برانگیخته است. آثار «لیلیا حسن» با نگاهی بیپرده به مسائلی همچون بحران هویت، تبعیض نژادی و وضعیت زنان مهاجر در جامعهٔ فرانسه میپردازد. رمان «خورشید تلخ» نخستین اثر از او است که با ترجمهٔ «آسوله مرادی» و بههمت نشر برج برای پارسیزبانها منتشر شده است.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
رمان «خورشید تلخ» با استقبال گستردهای از سوی منتقدان ادبی در فرانسه روبهرو شد و در فهرست نهایی برخی از معتبرترین جوایز ادبی ازجمله گنکور و فمینا قرار گرفت. روزنامهٔ لوموند در نقدی این اثر را «بازنمایی ژرفی از سکوتهایی که جامعه ترجیح میدهد نادیده بگیرد»، توصیف کرده و آن را «صدایی زنانه، خونسرد اما تیز در مواجهه با حافظهای پرزخم» دانسته است؛ همچنین «ناتالی کراتر»، از منتقدان ادبی معاصر معتقد است که شخصیت «ناژا» صرفاً یک مادر یا همسر نیست؛ بلکه صدای خاموش تاریخ مهاجرت است و هر آنچه را او بر زبان نمیآورد، بهشکلی پرقدرت در سکوت فریاد میزند.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
Le Monde در نقدی دربارهٔ کتاب «خورشید تلخ» نوشته که «لیلیا حسن» با زبانی موجز و قدرتمند، داستانی از تبعید و امید و رنج را روایت کرده که در عین فردیبودن، جنبهای جهانشمول دارد. Télérama این کتاب را اثری درخشان دربارهٔ ناپایداری هویت در سایهٔ مهاجرت توصیف کرده و نثر آن را شفاف و تأثیرگذار دانسته؛ همچنین Le Figaro از این رمان بهعنوان یکی از صدایهای ادبی جدید و مهم در ادبیات فرانسه نام برده و نگاه نویسنده را واقعبینانه، صادقانه و بدون اغراق توصیف کرده است.
بخشی از کتاب خورشید تلخ
«دانیل را از کودکیاش دور کرده بودند. نوجوانی و عذابهایش باید در برتانی میگذشت. حالا که در ویلایی زندگی میکرد که در گذشته فقط هنگام تعطیلات به آنجا میرفتند، دیگر هرگز تعطیلاتی در کار نبود. دریا که تا آن زمان آنهمه دوستش میداشت، برایش تبدیل به لجنی سبز و خاکستری، جوشنده، غران و تهدیدآور شده بود. از جاهایی که پدر و مادرش آخر هفتهها برای آبتنی به او تحمیل میکردند وحشت داشت. دانههای شن تنش را میخورد. تنهایی و دردِ حاصل از نبود امیر، تنها چیزهایی بود که میدید.
اِو به پدر و مادر همکلاسیهای مدرسهٔ دانیل نزدیک شده بود؛ مؤسسهٔ خصوصیای بهغایت مشمئزکننده و روشنفکرنما که صرفاً محض آمار استانی، چند دانشآموز سیاه و عرب را هم که از نوعی کمکهزینهٔ تحصیلی بهرهمند بودند پذیرفته بود. کمکهزینهای که والدین دانشآموزان در ابتدای سال تحصیلی پرداخت میکردند. بهاینترتیب، چپهای خوب و مهربان میتوانستند دلبندشان را بدون ترس از قضاوت دیگران آنجا ثبتنام کنند و به این شکل از مدرسههای دولتی و جماعت دانشآموز سیاهپوستشان حذر کنند. نمرههای دانیل افت کرده بود. از پس هیچ درسی جز ورزش که در آن فوقالعاده بود برنمیآمد. تمام مدت در حال نبرد با خودش بود، انگار خواسته باشد خشمش را خالی کند.»
حجم
۱۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه