کتاب برای زندگی نانوشته
معرفی کتاب برای زندگی نانوشته
کتاب برای زندگی نانوشته نوشتهٔ نعیم آل مسافر و ترجمهٔ خدیجه باجی است. نشر نیماژ این رمان معاصر عراقی را منتشر کرده است؛ اثری جزو مجموعه کتابهای جیبی مینیماژ.
درباره کتاب برای زندگی نانوشته
کتاب برای زندگی نانوشته دربردارندهٔ یک رمان معاصر و عراقی و دومین اثری است که از نویسندهاش به زبان پارسی ترجمه شده است. نعیم آل مسافر در این رمان، خیال و واقعیت را در هم آمیخته و کاری کرده تا خواننده خودْ بتواند پایان اثر را بنویسد و آن را نوشتهای برای زندگی نانوشتهٔ خود تلقی کند. در بخشهایی از کتاب، جملاتی بُلد شده است که همگی ارجاعاتی فرامتنی هستند؛ یا به کتابهای مهم ادبی یا به گفتوگوها و افکار دیگران. ترجمهٔ آیاتی از قرآن که در رمان «برای زندگی نانوشته» آمده، از «محمدمهدی فولادوند» است. سیدنعیم آل مسافر که همیشه از دیدن کوهنوردان حیرت میکرده، با تعجب از خود میپرسیده اینها چگونه و برای چهچیزی جان خود را به خطر میاندازند؟ تا اینکه روزی دید زن کوهنوردی در پاسخ به مصاحبهٔ گزارشگری که همین سؤال را پرسید، با حیرت پاسخ داد که نمیداند کسی که کوهنوردی نمیکند، چگونه زندگی میکند. نویسنده در همان لحظه با خود گفته است که کسی که مطالعه نمیکند، چگونه زندگی میکند؟" رمان حاضر سه فصل دارد؛ «شیفتهٔ کافکا، مسخ» و «قوی سیاه، سوان» و «خاطرههای کاغذی، عکس پدربزرگ».
خواندن کتاب برای زندگی نانوشته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر عراق و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره نعیم آل مسافر
سیدنعیم آل مسافر، متولد سال ۱۹۷۰ میلادی و نویسندهای اهل جنوب عراق است که در دامان خانوادهای ادبدوست پرورش یافت. دایی او با نام «عریان السید خَلَف» از شاعران نامدار عراق بود و مادرش قصهگویی قهار. «مادر» اثر «ماکسیم گورکی» اولین رمانی است که در دهسالگی توجه نویسنده را به خود جلب کرد؛ گرچه به توصیهٔ برادر بزرگتر و کتابخوانش، کتابِ رمان «بدایة و نهایة» («آغاز و پایان») از نویسندهٔ نامدار، «نجیب محفوظ» را بهجای آن در دست گرفت؛ زمانی که رمانهای مسخ به قلم فرانتس کافکا و شوخی از میلان کوندرا را خواند، آرزوی نویسندهشدن به دلش راه یافت. او دانشآموختهٔ دانشکدهٔ نفت و نیز کارشناس ادبیات عرب است و کار نشر آثار خود را از سال ۱۹۸۸ میلادی آغاز کرده است. او از دبیران اتحادیهٔ نویسندگان استان ذیقار در عراق بوده است. رمان «برای زندگی نانوشته» اثر این نویسنده است.
بخشی از کتاب برای زندگی نانوشته
«با تأمل به سبک سومری قدیم حاکم بر بنای مُضیف، به استوانههای عظیم نی قوسیشکل و فرشهای بوریای مستطیلی نگاه میکند؛ همان فرشهایی که کف مضیف را پوشانده بودند. پساز لحظاتی تأمل، شاخهای خشک از درخت نخل برمیدارد که عادت داشت آن را پشت یکی از استوانههای نی مخفی کند و شروع میکند به جاروزدن کف مُضیف و پاککردن گردوغبار. شاخهٔ نخل را بهآرامی و فروتنی حرکت میدهد. گویی کاهن معبدی است که میخواهد با تمیزکردن معبد مقدس به خدایش تقرب جوید. پساز آن نظافت سادهٔ سنتی، کنار منقل آتش مینشیند؛ منقلی که معمولاً در وسط اتاق قرار دارد. گوشهٔ چفیهاش را بالا میبرد و همزمان آتش را زیرورو میکند تا روشن شود. آتشی که زیر دلهٔ بزرگی که قهوه را در آن آماده میکنند و تابهٔ مسی قرار دارد؛ همان تابهٔ مسی که در آن دانههای قهوه را مشتمشت حرارت میدهند تا خوب تفت داده شوند. دانهها را در سینی مسی به هم میزند، کمی آنها را حرکت میدهد تا سرد شوند. بعد آنها را در یک ظرف مسی استوانهای، یعنی همان هاون میریزد و با دستهٔ ستبر مسی آن را میکوبد تا بهشکل آردی نرم درآید. صدای هاون مثل زنگ کلیساها در روزهای یکشنبه در مُضیف میپیچد. صدایش به روستا میرسد؛ روستایی باصفا که همچون گربهای تنبل در صبحگاه مشغول کشوواکشدادن دستوپاهایش بعداز یک خواب شیرین است. آن هنگام، همه میفهمند که ضامر، مُضیف را باز کرده و آمادهٔ پذیرایی از آنهاست.»
حجم
۱۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه