کتاب پوزیتیویسم منطقی
معرفی کتاب پوزیتیویسم منطقی
کتاب «پوزیتیویسم منطقی» یکی از مهمترین آثار بهاءالدین خرمشاهی است که در زمینهٔ فلسفهٔ علم و پوزیتیویسم منطقی به نگارش درآمده است. به دلیل ارائهٔ تحلیلی از یکی از جنبشهای برجستهٔ فلسفی قرن بیستم، همواره مورد توجه دانشجویان و علاقهمندان به فلسفه بوده است.
درباره کتاب پوزیتیویسم منطقی
کتاب پوزیتیویسم منطقی به بررسی جامع و تحلیلی مکتب پوزیتیویسم منطقی میپردازد که در قرن بیستم و به خصوص در بین دو جنگ جهانی به اوج خود رسید. این مکتب که به طور عمده در وین شکل گرفت، در ابتدا به عنوان پاسخی به مشکلات و بیثباتیهای فکری و فلسفی آن زمان پدید آمد و در پی آن بود که فلسفه را به علمی دقیق و محکم تبدیل کند. پوزیتیویستهای منطقی با تمرکز بر تجربه و منطق ریاضی به این نتیجه رسیدند که بسیاری از مسائلی که در فلسفهٔ سنتی مطرح میشوند، به ویژه مسائل مابعدالطبیعه، بیمعنی و بیهوده هستند.
در فصل اول کتاب، خرمشاهی به معرفی این مکتب پرداخته و تاریخچهٔ شکلگیری و تأثیرات آن را بیان میکند. او به صورت مفصل توضیح میدهد که چگونه پوزیتیویسم منطقی، فلسفهٔ سنتی را به چالش کشیده و به سوی حذف مباحث غیرقابل اثبات یا غیرتجربی در فلسفه حرکت کرده است. نویسنده همچنین به این نکته اشاره میکند که با وجود تلاشهای گستردهٔ پیروان این مکتب، افراط آنها در برخی جنبهها باعث فروپاشی آن شد.
در فصل دوم، نویسنده به اصل معروف این مکتب، یعنی «اصل تحقیقپذیری» میپردازد. این اصل اساس تفکرات پوزیتیویستهای منطقی را تشکیل میدهد و معتقد است که تنها قضایایی که قابل تحقیق و اثبات تجربی هستند، معنیدار و معتبرند. خرمشاهی در این بخش به بررسی نقاط قوت و ضعف این اصل پرداخته و به نقدهایی که متفکرانی همچون کارل پوپر و ویتگنشتاین بر این مکتب وارد کردهاند، اشاره میکند.
در فصل سوم، مقالهای از رودولف کارناپ، یکی از برجستهترین اعضای حلقهٔ وین، ترجمه و تحلیل شده است که در آن به مخالفت با مابعدالطبیعه و تحلیل منطقی زبان میپردازد. این مقاله نشان میدهد که پوزیتیویستهای منطقی چگونه تلاش کردند با استفاده از ابزارهای زبانی و منطقی، فلسفه را به یک علم دقیق و تجربی نزدیک کنند.
فصل چهارم به نقد کتاب «زبان، حقیقت و منطق» اثر آلفرد جولز آیر اختصاص دارد که یکی از مهمترین آثار در حوزهٔ پوزیتیویسم منطقی است. خرمشاهی در این بخش به بررسی نقدهای کارل پوپر و فیزیکدان برجسته، ماکس پلانک، از این کتاب میپردازد و نشان میدهد که چگونه این مکتب به دلیل افراط در اصول خود، به شکست نزدیک شد.
درباره بهاءالدین خرمشاهی
بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی است که به دلیل آثار متعدد خود در زمینههای فلسفه، منطق، ادبیات و نقد ادبی شناخته شده است. او با ترجمهها و تألیفات خود نقش مهمی در معرفی مفاهیم فلسفی غرب به مخاطبان فارسیزبان ایفا کرده است. یکی از معروفترین آثار او ترجمهٔ کتاب «دایرهالمعارف فلسفی» است که تأثیر قابلتوجهی در آشنایی مخاطبان ایرانی با فلسفهٔ غرب داشته است.
کتاب پوزیتیویسم منطقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دانشجویان فلسفه، علاقهمندان به فلسفهٔ علم، و افرادی که میخواهند با یکی از جنبشهای فلسفی مهم قرن بیستم آشنا شوند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به نقد و بررسی مکاتب فکری علاقه دارند، مطالعهٔ این کتاب میتواند جالب و مفید باشد.
بخشی از کتاب پوزیتیویسم منطقی
«در کشورهای آلمانیزبان، حلقهٔ وین پیروان و طرفداران اندکشماری داشت، زیرا بیشتر فلاسفهٔ آلمانیزبان هنوز به بعضی متفرعات «ایدئالیسم آلمان» وفادار بودند. نویرات با علایق ریشهدار اجتماعی - سیاسیاش یکسره اصرار بر این داشت که حلقه باید به شیوهٔ یک حزب عمل کند، و درصدد امحای متافیزیک قدیم که به نظر او مایهٔ ارتجاع اجتماعی و سیاسی بود برآید.
اعضای حلقهٔ وین در سال ۱۹۲۸ انجمن ارنست ماخ را که اعتبار و آوازهای داشت با هدف سختکوشانه و تزلزلناپذیر «اشاعه و گسترش نگرش علمی» و «ایجاد وسایل لازم برای اصالت تجربهٔ نوین» بازگشایی کردند. در سال ۱۹۲۹ کارناپ، هان و نویرات برای آنکه شلیک از تدریس موقت در استانفورد کالیفرنیا بازگردد، یک بیانیه (مانیفست) تحت عنوان کلی جهاننگری علمی: حلقهٔ وین منتشر کردند. این مانیفست سابقهٔ تعلیمات حلقهٔ وین را تا آرا و آثار پوزیتیویستهایی چون هیوم و ماخ و روششناسانی چون هلمهلتز، پوآنکاره و دوئم و اینشتین و منطقیانی از لایبنیتز گرفته تا راسل، و اخلاقیاتی معتقد به اصالت فایده از اپیکور [وس] گرفته تا میل، و جامعهشناسانی چون فوئر باخ، مارکس، هربرت اسپنسروکارل منگر بازمیبرد. آنچه جای خالیاش محسوس بود نمایندگانی از «سنّت آلمان» بود، و از این حیث به کانت تا حدودی بیانصافی شده بود.
حلقه برای شناساندن نظرها و استنباطهای خویش، به مقیاسی هر چه وسیعتر یک سلسله کنگره به راه انداخت. نخستینِ آنها کنگرهای بود که به ریاضیات و فیزیک اختصاص داشت نه به فلسفه، و در سال ۱۹۲۹ در پراگ برگزار شد. این کنگره با همکاری و حمایت «انجمن ارنست ماخ»، و «انجمن فلسفهٔ تجربی» که یک گروه برلینی و تحت ریاست هانس رایشنباخ و اعضائی چون والتر دوبیسلاف، کورت گرلینگ و کارل همپل بود برگزار گردید. دیدگاه کلی این گروه خیلی به حلقهٔ وین نزدیک بود.»
حجم
۸۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۸۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
نظرات کاربران
کلا کتاب به درد بخوری نیست نویسنده علارغم نداشتن تخصص در زمینه علوم تنها به دلیل غرض شخصی این کتاب رو نوشته