دانلود و خرید کتاب گتسبی بزرگ فرانسیس اسکات فیتزجرالد ترجمه کریم امامی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب گتسبی بزرگ اثر فرانسیس اسکات فیتزجرالد

کتاب گتسبی بزرگ

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب گتسبی بزرگ

کتاب گتسبی بزرگ نوشتهٔ فرانسیس اسکات فیتزجرالد و ترجمهٔ کریم امامی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک رمان مشهور آمریکایی.

درباره کتاب گتسبی بزرگ

بسیاری کتاب گتسبی بزرگ را جزو صد کتاب برتر جهان قرار می‌دهند. فرانسیس اسکات فیتزجرالد در رمان گتسبی بزرگ خاطره‌ای از هوس، هرزگی، تباهی و بی‌قیدی را که همه و همه در ثروت نهفته است، روایت کرده است. این داستان در نیویورک و در لانگ آیلند و زمانی اتفاق می‌افتد که فیتزجرالد آن را عصر موسیقی جاز نامیده است. در سال ۱۹۲۲ که ایالات متحده دورانی از رشد اقتصادی را پس‌از جنگ جهانی اول می‌گذراند، بر تعداد میلیونرهای ایالات متحده افزوده شد و «گتسبی» یک از این میلیونرها بود. «نیک کراوی» از اهالی غرب میانه که به سواحل شرقی امریکا کوچ کرده‌‌ است، همسایه گتسبی می‌شود. گتسبی بسیار ثروتمند است و به‌خاطر مهمانی‌های باشکوهش معروف شده‌ است، اما زمانی که پای عشق به میان می‌آید، داستان زندگی او تغییر می‌کند. چه تغییراتی؟ بخوانید تا بدانید. در سال ۲۰۱۳ از فیلمی با اقتباس از این رمان آمریکایی به کارگردانی «باز لورمن» و با بازی «لئوناردو دی‌کاپریو» ساخته شد و توانست جازهٔ اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس را به دست آورد.

خواندن کتاب گتسبی بزرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فرانسیس اسکات فیتز جرالد

فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد متولد ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶ و درگذشتهٔ ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰، رمان‌نویس، مقاله‌نویس و داستان‌نویس آمریکایی بود. رمان‌های او با زرق‌وبرق بسیار نمایندهٔ عصر جاز است. او در طول زندگی خود چهار رمان، چهار مجموعه داستان و ۱۶۴ داستان کوتاه منتشر کرد. اگرچه فیتزجرالد در دههٔ ۱۹۲۰ به موفقیت و ثروت عمومی موقت دست یافت، تنها پس از مرگش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و اکنون به‌طور گسترده به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آمریکایی قرن بیستم شناخته می‌شود. اسکات فیتز جرالد در دانشگاه پرینستون تحصیل کرد و آنجا با منتقد ادبی آینده به نام «ادموند ویلسون» دوست شد. به‌دلیل یک رابطهٔ عاشقانهٔ ناموفق در سال ۱۹۱۷، ترک تحصیل کرد تا در طول جنگ جهانی اول به ارتش ایالات متحده بپیوندد. زمانی که در آلاباما مستقر بود، با «زلدا سایره»، اولین بازیگر جنوبی ملاقات کرد. اگرچه او در ابتدا پیشنهاد ازدواج فیتزجرالد را به‌دلیل نداشتن چشم‌انداز مالی رد کرد، زلدا پس از انتشار کتاب موفق تجاری «این سوی بهشت» (۱۹۲۰) با او موافقت کرد. رمان دوم او به نام «زیبا و لعنتی» (۱۹۲۲) این نویسنده را بیشتر به‌سمت نخبگان فرهنگی سوق داد. او برای حفظ سبک زندگی مرفه خود، داستان‌های متعددی برای مجلات معروف نوشت. در این دوره، فیتزجرالد در اروپا رفت‌وآمد کرد و در آنجا با نویسندگان مدرنیست و هنرمندان جامعهٔ مهاجران «نسل گمشده» از جمله ارنست همینگوی دوست شد. سومین رمان او با نام «گتسبی بزرگ» (۱۹۲۵) به‌طورکلی نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما یک شکست تجاری بود و در سال اول کمتر از ۲۳۰۰۰ نسخه فروخت. گتسبی بزرگ، با وجود اولین نمایش ضعیف خود، بعدها توسط برخی از منتقدان ادبی به‌عنوان «رمان بزرگ آمریکایی» ستایش شده است. فیتزجرالد به‌دنبال بدترشدن سلامت روان همسرش و قرارگرفتن او در یک مؤسسهٔ روانی برای اسکیزوفرنی، آخرین رمان خود را به نام «لطیف شب است» (۱۹۳۴) به پایان رساند. فیتزجرالد که به‌دلیل کاهش محبوبیت آثارش در بحبوحهٔ رکود بزرگ، از نظر مالی با مشکلات مالی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، به هالیوود نقل‌مکان کرد و آنجا به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس شروع به کار کرد. زمانی که در هالیوود زندگی می‌کرد، با «شیلا گراهام» زندگی مشترک داشت. در سال ۱۹۴۰ و در ۴۴سالگی بر اثر حملهٔ قلبی درگذشت. دوستش «ادموند ویلسون» رمان ناتمام پنجم را به نام «آخرین سرمایه‌دار» (۱۹۴۱) پس از مرگ اسکات فیتز جرالد تکمیل و منتشر کرد.

بخشی از کتاب گتسبی بزرگ

«پس از دو سال، بقیهٔ آن روز و آن شب و روز بعد را فقط به صورت رفت‌وآمد تمامی‌ناپذیر مأموران پلیس و عکاسان و خبرنگاران در خانهٔ گتسبی به یاد می‌آورم. طنابی جلوی درِ آهنی باغ کشیده بودند و پاسبانی مانع ورود افراد کنجکاو می‌شد. ولی پسربچه‌ها به زودی کشف کردند که از راه حیاطِ خانهٔ من می‌توانند داخل شوند و همیشه جمعی از آنان با دهان باز کنار استخر ایستاده بودند. یک نفر که ظاهر مثبتی داشت و شاید کارآگاه بود، وقتی آن روز بعدازظهر روی جسد ویلسن خم شد، کلمهٔ «دیوانه» را به کار برد و قاطعیتِ اتفاقی صدای او بود که لحن گزارش‌های خبری را در روزنامه‌های صبحِ روز بعد تعیین کرد.

اغلب این اخبار کابوسی بودند، غریب تا حدّ اغراق، متکّی به حدس و گمان، پُراشتیاق و نادرست. هنگامی‌که شهادت میکائلیس در دادگاه تحقیق پرده از سوءظن ویلسن به زنش برداشت، فکر کردم که به زودی تمام داستان به صورت پاورقی پرآب‌وتابی تقدیم خوانندگان شود. اما کاترین که هر چیزی ممکن بود بگوید، یک کلمه هم نگفت. و حتی در این کار مقدار غیرمنتظره‌ای ابراز شخصیت کرد. با چشمان مصمّم از زیر ابروان اصلاح‌شده‌اش به پزشک قانونی نگریست و سوگند یاد کرد که خواهرش هرگز گتسبی را ندیده بود، که خواهرش کاملاً از زندگی با شوهر خود راضی بود، که خواهرش اصلاً دست از پا خطا نمی‌کرد. کاترین خودش را هم به این موضوع معتقد کرد و چنان در دستمالش گریست که انگار حتی ذکر چنین تهمتی بیش از حدّ طاقت او بود. بنابراین، به خاطر آنکه پرونده در ساده‌ترین شکل خود بماند، ویلسن به مقام مردی که «از شدّت اندوه دیوانه شده بود» تنزل یافت. و پرونده در همین حد ماند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۴۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان