کتاب متولد برج بابل
معرفی کتاب متولد برج بابل
کتاب متولد برج بابل نوشتهٔ شهریار وقفی پور است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ «استخوانهای روح» این نشر است و مؤلف در آن با تکیه بر دیدگاههای «ژاک لکان» و «زیگموند فروید»، مقدمهای بر روانکاوی کودکان نگاشته است.
درباره کتاب متولد برج بابل
شهریار وقفیپور در کتاب متولد برج بابل تلاش کرده است تا مقدمهای برای روانکاوی کودکان تألیف کند. او برای این کار بر آرای فروید و ژاک لکان تکیه میکند. روانکاوی بر این اصل بنا شده است که تمامی فعالیتهایی که انسان در زندگی انجام میدهد و تمام رؤیاها و تمام واکنشها و سازوکارهای دفاعی، برآمده از ناخودآگاه او است. ناخودآگاه نیز به بخشی از روان انسان گفته میشود که با وجود فاصلهای که از آگاهی فرد دارد، رفتار و ارتباطات و بهطورکلی زندگی او را تحتکنترل خود درآورده است. فروید اولین کسی است که این مفاهیم را وارد حوزهٔ روانشناسی میکند و پس از آن این عقیده را پیدا کرد که تعارضهایی که بهصورت ناخودآگاه در بخشهای مختلف روان انسان صورت میگیرد، عامل اصلی بروز رفتارهای ناهنجار و حتی رفتارهای صحیح افراد هستند. ژاک لکان، فیلسوف و روانکار قرن ۲۰، بر لزوم بازگشت به نظریهٔ فروید تأکید میکرد و تلاش کرد تا تئوریهای او را زنده نگه دارد. باتوجهبه اهمیت روانکاوی در حوزهٔ رواندرمانی و شناخت ریشهٔ رفتارهای انسان، روانکاوی کودکان نیز از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. روانکاوی کودکان میتواند از بروز بسیاری از مسائل در بزرگسالی پیشگیری کند.
خواندن کتاب متولد برج بابل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانکاوی کودک و دانشجویان روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره شهریار وقفی پور
شهریار وقفی پور در خرداد ۱۳۵۶ زاده شد. او شاعر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ شعر «احمد شاملو» است؛ همچنین فعال در حوزهٔ روانکاوی و ادبیات (نظریه و نقد، تالیف) است. او فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسیارشد فلسفهٔ هنر از دانشگاه هنر است. عضویت در هیئتداوران چندین مسابقهٔ ادبی، از جمله جایزهٔ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی و جایزهٔ ادبی «والس» از فعالیتهای مهم این نویسنده است.
بخشی از کتاب متولد برج بابل
«اینکه پرسشِ هیستریک در مناسبت با میلِ یک زن تعریف میشود، ازآنرو است که موضع یا جایگاهِ رایجِ زن «لذتبردن» است و هیستریک در بابِ میل، موضعِ نارضایتی و ناخشنودی را اشغال میکند: او با عدمِ ارضاء، ارضاء میشود. از این منظر، پیروزی هیستریک در یافتنِ «پدرِ کامل» است، پدری که هیچگاه اغفال نمیشود. بنابراین، عدمِ ارضای ناشی از اغفالِ پدرِ کامل خود موجبِ ارضاء در سطحِ میل و با عدمِ ارضاء ناشی از وفاداری به قانونِ اودیپی در سمتِ پدر کامل میشود. از این منظر، تفاوتِ وسواسی و هیستریک در این است که هیستریک بهنفعِ پدر، دانشِ ارباب را به پرسش میگیرد؛ حال آنکه برای وسواسی پدر نیز یک ارباب است. هیستریک رانهٔ مرگ را اروتیزه میسازد اما وسواسی رانهٔ مرگ را کارگزار اصلِ لذت میکند. در هیستری، میلِ دیگری باید تیز شود؛ یعنی هیستریک سوژهای است که میخواهد با میلِ دیگری همسان شود؛ لیکن در وسواس، میلِ دیگری باید نابود شود؛ پس وسواسی قصد میکند دیگری را به دیگری طلب بدل سازد و اینگونه میل را در او بکشد: وسواسی با تشریفات و مناسکی آیینی تعریف میشود و هیستریک با تسخیر و شیفتگی به پرسشِ شیطان. همانگونه که در مسیحیت، این کاتولیسیسم است که بیشترین درگیری را با شک و گناه و شیطان دارد، هیستریک نیز ترکیبی است از دختر معصوم و زن فتنهگر: او یک زنِ فتنهگرِ کلاسیک است، از اینکه وجودش چه آتشی در زندگی و جانِ دیگران میاندازد، بالکُل چیزی نمیفهمد: تلاقی دو حدِ نهایی معصومیت و شیطانصفتی. این ترکیب را در سطحِ گفتار میتوان با دوگانهٔ «ستایش از پدر» و «کیشِ زنانه یا محافلِ مخفی زنان» مشخص ساخت.»
حجم
۲۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۲۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه