کتاب مگره و مرد تنها
معرفی کتاب مگره و مرد تنها
کتاب مگره و مرد تنها نوشتۀ ژرژ سیمنون با ترجمۀ شهریار وقفیپور در انتشارات کتاب هرمس چاپ شده است.
درباره کتاب مگره و مرد تنها
کتاب مگره و مرد تنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای پلیسی و جنایی مخاطب این اثر هستند.
بخشی از کتاب مگره و مرد تنها
تازه ساعت نه صبح بود اما هوا حسابی گرم بود. مگره کتش را درآورده بود و همانطور که داشت بسته پستیاش را با بیحالی باز میکرد، مرتب از پنجره به برگهای بیحرکتِ درختهای خیابان اورفِور و به رود سِن نگاه میانداخت که مثل ابریشم آرام و صاف بود.
ماهِ اوت بود. لوکا و لاپوئانت، همراه با بیش از نیمی از بازرسهای اداره مرکزی پلیس، به تعطیلات رفته بودند. ژانویه و تورنس در ماه ژوئیه به تعطیلات رفته بودند و مگره هم تصمیم داشت بیشتر سپتامبر را در خیابان مونگ ـ سورـ لوآر، در خانه قدیمیاش بگذراند که مثل خانه کشیشها بود.
تقریبآ یک هفتهای میشد که هر روز، نزدیک غروب، تندبادی کوتاه اما شدید، همراهِ بارانی شلاقی، مردم توی خیابان را به سمتِ سرپناهی زیر ساختمانها فراری میداد. این تندبادها گرمای جهنمی روز را برطرف میکرد و شبهای خنکی که پس از آنها میرسیدند، با خود آرامش میآوردند.
پاریس خالی بود؛ حتی سروصدای خیابان که در فواصل سکوت بلند میشد، مثل همیشه نبود.
همهجا اتوبوسهایی از کشورهای مختلف با رنگ روشن دیده میشد که بیاستثنا به سمت دیدنیهای مشهور شهر میرفتند: نوتردام، لوور، کاخ کنکورد، اتوآل، ساکرهکور و سرانجام برج ایفل.
این موقع سال، اگر کسی توی خیابانها قدم بزند، اگر کلمهای فرانسوی بشنود، تعجب میکند.
رئیس اداره پلیس هم به تعطیلات رفته بود و مگره از کار شاقّ ارائه گزارش روزانه خلاص شده بود. درواقع، مکاتبات چندانی هم انجام نشده بود و از جنایت هم خبری نبود، مگر یک دزدی به عنف.
سربازرس با زنگ تلفن چرتش پاره شد و گوشی را برداشت.
ــ سربازرس ِ ناحیه یک پشت خط است. میخواهد با خود شما صحبت کند. وصل کنم؟
ــ بله، وصل کن!
حجم
۲۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۲۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
نظرات کاربران
داستان سعی کرده روال کامل یک پرونده جنایی با همه سختی ها و... رو نشون بده در عین حال چیزی از جذابیت داستان کم نشه. البته بیشتر شخصیت پردازی مگره تو رمانهای قبلی انجام گرفته. در کل مگره یکی از بهترینهای
متن روان و ترجمه خوبی داشت، خلاصه طاقچه کافیه برای اینکه آدم رو قلقلک بده برای خوندن کتاب. مسیر و نتیجه آخر هم جالب بود. پرصاد
کتاب جالبی بود و خیلی روند داستان منطقی و باسرعت خوبی پیش رفت. برام خیلی عجیب بود که تاحالا اسمی از کاراگاه مگره و این مجموعه نشنیده بودم دوست دارم بقیه کتاباشم بخونم
مگره با قتل یه ولگرد روبرو میشه که بعداً معلوم میشه که ولگرد هم نبوده من از این ژانر خوشم میاد و می خونم ...مسیر و اتفاقات به جزییات توضیح داده شده بود برای همین یه کم طولانی تر از