کتاب چگونه یونگ بخوانیم
معرفی کتاب چگونه یونگ بخوانیم
کتاب چگونه یونگ بخوانیم نوشتهٔ دیوید تیسی و ترجمهٔ سپیده حبیب است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه «چگونه بخوانیمِ» نشر نی است.
درباره مجموعه چگونه بخوانیم
این مجموعه بر پایهٔ فکری بسیار ساده اما تازه استوار است. بیشتر کتابهایی که برای آشنایی مبتدیان با متفکران و نویسندگان بزرگ منتشر میشوند یا زندگینامههایی سروتهزده ارائه میکنند یا خلاصههایی فشرده از نوشتههای عمدهٔ ایشان، یا شاید هر دوی اینها. «چگونه بخوانیم» برعکس، خواننده را همراه با راهنماییهای نویسندهای کارشناس رودرروی خود نوشتهها میگذارد. نقطهٔ آغاز این کتابها این فکر است که برای نزدیکشدن به آنچه مدنظر یک نویسنده است باید به کلمههایی نزدیک شوید که او در عمل به کار بسته است و باید بیاموزید که آن کلمهها را چگونه بخوانید.
هر کتابِ این مجموعه بهنحوی به خواندن نوشتههای یک متفکر در محضر استادی کارآشنا میماند. هر نویسنده حدوداً ۱۰ قطعهٔ کوتاه از کارهای متفکری را برمیگزیند سپس موبهمو آن را حلاجی میکند تا اندیشههای محوریشان را بازنماید و بدینوسیله درهای ورود به کل یک جهان فکری را به روی خواننده بگشاید.
درباره کتاب چگونه یونگ بخوانیم
یونگ چهرهای اسرارآمیز در تاریخ اندیشهٔ مدرن است. تقریباً یکصد سال است که آثارش مایهٔ الهام مردمان بسیار و خاستگاه بینش روشنفکران، هنرمندان، پزشکان و خوانندگان عام بوده است. دروازههایی رو به روان، معمای زندگی و معنویت گشوده است و چندین نسل را از نیروی نمادها، دنیای کهنِ اسطورهها و قابلیت درمانی رؤیاها آگاه کرده است. یونگ برای جامعهٔ غربی پسادینی که مدتها بدون یک افسانهٔ معنوی یا نظام کیهانی مشترک روزگار گذرانده، امکان مجذوبیت و ژرفای معنوی را به ارمغان آورده است.
آثار او در زمان حیاتش بحثانگیز و محل مناقشه بودند و تاریخنگاران روانشناسی اغلب قادر به ارزیابی دستاوردهایش نبودهاند. انگار علم زمانهاش از نوشتههای او تا حدودی خجالتزده بود، زیرا در روزگار خردپذیری و اندازهگیری و سنجش، از تأثیر ایزدان یا کهننمونهها (اَشکال ساختاری یا درونمایههای روان) بر رفتار میگفت. آثارش غیرعلمی، رازورزانه و گمانپردازانه خوانده میشد و به آنها میتاختند. یونگ در دفاع مدعی بود دانش او «روانشناسی ژرفانگر» است که به فراتر از سطح مینگرد، در حالی که روانشناسی دانشگاهی تنها به اموری میپردازد که از لحاظ عقلانی توضیحپذیر است. آثار یونگ ممکن است از نظر بعضی خوانندگان کمتر علمی به نظر بیاید چون تاریخچههای موردی مفصّل تقریباً در نوشتههایش غایب است. او بیشتر تمایل داشت یافتهها و نتیجهگیریهایش را به سبکی فلسفی بیان کند تا آنکه به نکاتی تجربی اشاره کند که آن نتیجهگیریها بر پایهٔ آنها استوار بوده است. انگار در برابر جزئیات بیطاقت بود و در بیان تصویر کلی بسیار متبحر.
دغدغهٔ او تنها روانپزشکی در کاربرد بالینیاش نبود، بلکه با زندگی در وسیعترین معنای ممکنش درگیر بود. در جستوجویش برای درک و دریافت، به وجوه بسیارْ روان و جهان را موشکافی کرد.
یونگ خود را موظف میدید نهتنها به درک نوینی از شخصیت انسان برسد، بلکه به مقامی از فرزانگی دست یابد که ادراک معمولاً آنجا از کار میافتد. از جمله پرسشهای اصلی او این بود: آیا ما به چیزی نامتناهی و بیکران مرتبطیم؟ آیا نیروهایی ورای خرد و منطق بر تنها، اذهان و رفتار ما اثر میگذارند؟ آیا معنا در ذات هستی است یا این ما هستیم که آن را به هستی میافزاییم؟ آیا خدایان حقیقیاند یا این ماییم که ابداعشان میکنیم؟
این پرسشها برای بسیاری در زمانهٔ یونگ بهطرز عجیبی غیرعلمی مینمود. اینها پرسشهای همیشگی فلسفهاند، در حالی که دانش پزشکی خود را بر بنیادی بالینی و تجربی محدود کرده بود که بر اساس آن، مسائل جامعتر در سلامت انسان نقشی نداشت. یونگ در زمانهٔ علم در پی روح بود و روزگار به اشتیاق او روی خوشی نشان نمیداد. زمانهٔ ما همدردی بیشتری با او دارد، زیرا ما در دورهٔ پسامدرن زندگی میکنیم که در آن، فرضهای علم و مدرنیته به چالش کشیده شده، دربارهشان تردید شده است یا وارونه شدهاند. زمانهٔ ما تشنهٔ معنا است و مخاطب یونگ دقیقاً همین عطش پساخردگرایی یا پساروشنگری است.
کتاب چگونه یونگ بخوانیم به شما یاری میرساند که چگونه آثار او را ورق بزنید و از اصطلاحاتی که استفاده میکرد آگاه شوید.
خواندن کتاب چگونه یونگ بخوانیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید سراغ آثار یونگ بروید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب چگونه یونگ بخوانیم
«عامل فرافکنساز عبارت است از آنیما یا بخشی از ضمیر ناخودآگاه که آنیما خوانده میشود. هرجا که او پدیدار شود ـدر رؤیاها، پندارهها و خیالپردازیهاــ تصویری انسانی به خود میگیرد و نشان میدهد مظهر عاملی است که همهٔ ویژگیهای برجستهٔ یک موجود مادینه را دارا است. او ابداع ضمیر خودآگاه نیست، بلکه محصول بلافصل ضمیر ناخودآگاه است. او نگارهٔ جایگزین برای مادر هم نیست. برعکس، این احتمال وجود دارد که ویژگیهای روحانیای که تصویر آرمانی مادر را میسازد، مشتق قدرتمند خطرناکی از کهننمونهٔ جمعی آنیما باشد که در هر پسربچهای تجسم تازهای پیدا میکند.
از آنجا که آنیما کهننمونهای است که در مردان یافت میشود، منطقی است که کهننمونهٔ قرینهای هم در زنان وجود داشته باشد؛ زیرا همانگونه که مرد به مدد عنصر زنانه متعادل میشود، زن نیز با عنصر مردانه به تعادل میرسد. با این حال، دلم نمیخواهد این بحث به چنین تصوری دامن بزند که این روابط جبرانی حاصل قیاس و استنتاج هستند. برعکس، تجربهٔ طولانی و متنوعی لازم بود تا ماهیت آنیما و آنیموس به لحاظ تجربی درک و دریافت شود. هرآنچه باید دربارهٔ این کهننمونهها بگوییم، بهطور مستقیم بهوسیلهٔ واقعیتها قابل اثبات یا دستکم محتمل است. همزمان، کاملاً آگاهام که به بحث پیشگامانهای میپردازیم که بهواسطهٔ ماهیتش تنها میتواند آیندهنگرانه باشد.
همانگونه که مادر نخستین محمل عامل فرافکنساز برای یک پسر است، پدر هم برای دختر همین نقش را بازی میکند. تجربهٔ عملی این روابط بهوسیلهٔ افراد زیادی فراهم شده که انواع گوناگون یک بنمایهٔ اصلی را معرفی کردهاند. بنابراین، توصیف دقیق این افراد نمیتواند چیزی بیشتر از نموداری تصویری باشد.»
حجم
۱۳۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱۳۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه