دانلود و خرید کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد رابرت جانسون ترجمه تورج رضا بنی‌صدر
تصویر جلد کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد

کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد

معرفی کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد

کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد نوشته رابرت جانسون است که با ترجمه تورج رضا بنی‌صدر منتشر شده است. کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد، روان‌شناسی کهن الگویی انسان امروز است. این کتاب برای علاقه‌مندان و دانشجویان روان‌شناسی بسیار جذاب است.

درباره کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد

در سراسر تاریخ، قوانین، آداب و رسوم و پیمان‌ها رابطهٔ مرد را با زن و همچنین رابطهٔ مرد را با زنانگی خودش تنظیم‌کرده‌اند؛ اما، تنها در دوران اخیر است که انسان توانسته در مسیر دگرگونی‌های اجتماعی، گامی بسیار بزرگ بردارد و در این‌گونه امور، دست به تصمیم‌گیری‌های شخصی بزند؛ این آزادی ( آزادی از مقررات و آداب و رسوم مرتبط با رابطهٔ مرد با زن (همان‌اندازه جدید و تازه است، که دنیای مدرن ما، از این‌رو خواستار آگاهی ویژه‌ای است که در گذشته هرگز مطرح نبوده است.) این کتاب نگاهی به روان‌شناسی یونگ است و سعی دارد روابط بین زوج‌ها را تحلیل کند.

خواندن کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان و دانشجویان و پژوهشگران روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کتاب رابرت جانسون 

رابرت جانسون (Johnson Robert A.) روانکاوِ پیرو مکتب روان‌شناسی یونگ، در سال ۱۹۲۱ در امریکا به دنیا آمد. در یازده سالگی در تصادف رانندگی تا آستانهٔ مرگ رفت و یک پای خود را ازدست داد؛ این پیشامد رابرت جانسون را به مسیر جست‌وجوی معنویت، رهنمون شد و در راهِ طلب با بسیاری از خردمندان و حتی بزهکاران روبه‌رو کرد که نقطهٔ اوج این دیدارها، آشنایی او با روانکاو نامدار سوئیسی، دکتر یونگ بود. او در نخستین کلاس برگزارشده در انستیتوی کارل گوستاو یونگ در شهر زوریخ سوئیس شرکت کرد و آنجا نزد پیشتازان روان‌شناسی تحلیلی، مانند کارل گوستاو یونگ، اِما یونگ، و یولانده یاکوبی (Jolande Jacobi) به تحصیل و کار علمی مشغول شد؛ سپس فراگیری روانکاوی تحلیلی را زیر نظر دکتر فریتز کونکل (Fritz Kunkel) در لس‌آنجلس و دکتر تونی سوسمن (Sussman Toni) در لندن ادامه داد؛ همچنین مدتی را نزد کریشنا مورتی و استاد ذن مائزومی روشی (Maezumi Roshi) و مدتی را نیز در معبد سری آئوروبیدو (Sri Aurobido) در پوندیشری هند به شاگردی گذراند، و در سال ۲۰۰۲ به پاس عمری فعالیت و دستاورد معنوی درجهٔ دکترای افتخاری را از Pasifica Graduate Institute دریافت کرد. او نوزده سال از زندگی خود را در جنوب کالیفرنیا و هندوستان گذراند.

تاکنون میلیون‌ها جلد از کتاب‌های وی در پنج قاره و در بیش از سی کشور به زبان‌های روز دنیا ترجمه شده و به فروش رفته‌است. افسانه‌های بومی و درون‌مایه‌های اسطوره‌ای، به‌ویژه اسطورهٔ جام مقدس، نشانه‌های کهن‌الگویی پارسیفال و پادشاه ماهیگیر زخمی، سبب نامداری نوشته‌های اوست.

بخشی از کتاب عقده مادر و روابط زن و مرد

در سراسر تاریخ، قوانین، آداب و رسوم و پیمان‌ها رابطهٔ مرد را با زن و همچنین رابطهٔ مرد را با زنانگی خودش تنظیم‌کرده‌اند؛ اما، تنها در دوران اخیر است که انسان توانسته در مسیر دگرگونی‌های اجتماعی، گامی بسیار بزرگ بردارد و در این‌گونه امور، دست به تصمیم‌گیری‌های شخصی بزند؛ این آزادی ( آزادی از مقررات و آداب و رسوم مرتبط با رابطهٔ مرد با زن (همان‌اندازه جدید و تازه است، که دنیای مدرن ما، از این‌رو خواستار آگاهی ویژه‌ای است که در گذشته هرگز مطرح نبوده است.) امروزه با ورود اصول ایزدبانوی کبیر (زنانگی کهن‌الگویی) به روان انسان‌ها و فرهنگ جوامع بشری، اندک‌اندک تغییرات زیادی را هم در زنان و هم در مردان شاهدیم. دنیای پدرسالار در حال شناخت آنیمای خود است. جنبش‌هایی که برای تحقق صلح جهانی در جوامع گوناگون شکل می‌گیرد، مبارزاتی که در گوشه و کنار جهان برای خلع سلاح هسته‌ای انجام می‌شود، حرکت‌هایی که برای نگهداری از محیط زیست و جلوگیری از تاراج و چپاول و انهدام زمین مادر (توسط آنیموس کور و ناآگاهی که هنوز بر جهان فرمان می‌راند) در جریان است، مبارزه بر ضد اشکال مختلف نژادپرستی و سردادن شعار برابری انسان‌ها، تبلیغ عشق و محبت، بیشتر اهمیت دادن به عواطف و احساس‌های خود و سایر انسان‌ها و... همه جلوه‌هایی است از ورود اصول ایزدبانوی کبیر (زنانگی مقدس) به روان انسان‌ها و فرهنگ جوامع. البته جوامع بشری، بهای بسیار سنگینی برای این تغییر و تحول پرداخته‌اند و همچنان باید بپردازند؛ زیرا از دیگر سو، آنیموس کور و ناآگاه دنیای پدرسالار نیز از ترس ازدست‌دادن سروری بی‌چون‌وچرای چندهزارساله خود، دیوانه‌وار به جنگ و ویرانی و نابودی دست‌می‌زند. این را هم باید دانست که امروزه به دو علت عمده، روابط بین زن و مرد گستردگی و گوناگونی بیشتری پیدا کرده است:

۱. حضور هرچه گسترده‌تر زنان در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی: پس از انقلاب صنعتی و پابرجاشدن نظام سرمایه‌داری، نادیده‌انگاشتن نیروی کار ارزان‌قیمت نیمی از جامعه که زنان باشند، ناممکن بود؛ پس، زنان (و همین‌طور کودکان) به‌شکل گسترده در واحدهای تولیدی سرمایه‌داری به کار گرفته شدند. زن که اکنون همپای مردش نان‌آور خانه شده‌است، حق و حقوقی یکسان با او می‌خواهد؛ بنابراین از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل‌گیری این‌گونه خواسته‌ها را شاهد بوده‌ایم. (حق رأی، دستمزد برابر با مردان در برابر کار یکسان، حق انتخاب‌شدن در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، حق تعیین سرنوشت خود و...). به‌دست‌آوردن گام‌به‌گام این خواسته‌ها که با مبارزات طولانی به‌دست‌آمد، بر روابط زن و مرد در چارچوب خانواده و کل جامعه اثر مستقیم گذاشت؛ اکنون زن می‌توانست مالک یک مؤسسهٔ بزرگ، وکیل مجلس، وزیر کابینه یا حتی رئیس‌جمهور باشد؛ در زمینهٔ اجتماعی، زن می‌توانست بر جمع بسیاری از مردان ریاست کند، پس چرا باید در کنار این فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی، بارِ تمامی کارهای خانه و بچه‌داری را نیز به‌تنهایی به دوش بکشد؟! 

مهدی
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

این همان کتاب "مرد ایده آل" است که توسط بنیاد فرهنگ زندگی منتشر شده. در مقایسه میتوانم بگویم که انتشارات لیوسا بسیار تمیزتر چاپ کرده و آقای بنی صدر کتاب را بهتر ترجمه کرده ولی بهتر بود توضیحات مترجم به

- بیشتر
Benjamin
۱۴۰۱/۱۲/۲۶

این کتاب نسخه کاملتر و جذابتر مرد ایده‌آل نشر بنیاد هست.

مادر و سوفیا، بارهاوبارها باهم درهم می‌آمیزند. به‌سادگی ممکن است مردی مادر خود را در جایگاه الهی بگذارد و با وی به‌مانند سوفیا رفتار کند. اگر چنین شود، مرد تا پایان عمر، مادرش را ملاکی برای آنچه «خرد» به‌شمار می‌رود، یا مصداق تنانی‌شدهٔ (embodiment) همهٔ خردها خواهددانست. این امر به‌ویژه در مورد مردهایی صادق است که مادری بسیار عاقل یا بسیار قدرتمند دارند. اگر مرد نتواند بین مادر شخصی خود و ایزدبانوی خرد (سوفیا) تمیز و تشخیص بایسته را قائل شود، افکار، بینش‌ها، و سلیقه‌های مادرش بر زندگی او فرمانروا خواهدبود. گرچه چنین امری سبب ایجاد وضعیتی شاد در رابطهٔ بین مادر و پسر خواهد بود، از اصل و بنیان، فاقد سازندگی است؛ زیرا زنانگی وجود یا بخش زنانهٔ خودِ مرد، مجالی برای آشکار کردن خود پیدا نمی‌کند
turkan
مادر خوب می‌تواند در این راه به پسرش کمک کند؛ ولی اگر مرد بخواهد به سرچشمهٔ زنانگی خویش دست یابد، ناچار است سرانجام از مادرش عبور کند. امید آنکه یک مادر عاقل این موضوع را درک کرده، و به پسرش در این انتقال یاری رساند. بیچاره مردی که مادرش بخواهد همواره ملکهٔ زندگی او باشد.
turkan
هیچ نیمه‌ای بر نیمهٔ دیگر برتری ندارد و به‌تنهایی، انسانیتِ انسان را پاسخگو نیست. اگر در روان‌شناسی کهن‌الگویی یونگ، بر زنده کردن زنانگی و بازگرداندن اصول ایزدبانوی کبیر به فرهنگ و روان انسان‌ها تأکید شده است، این نباید به معنای ناچیز و بی‌ارزش دانستن بخش مردانهٔ وجود شمرده شود؛ بلکه برعکس: «زن» آن‌گاه به زنانگی واقعی خود دست خواهدیافت که بتواند بخش مردانهٔ وجود خود را بازیابد و آن را زندگی کند، و سپس با نگهداری هدایای «آنیموس» به لایه‌های عمیق‌تر برود و به زنانگی واقعی خود دست پیدا کند. هدایای آنیموس برای زن عبارت‌اند از: استقلال و حاکمیت بر خود، توانایی جهت‌یابی در زندگی، توانایی هدف‌گذاری و تمرکز بر هدف و رسیدن به هدف، حق تعیین سرنوشت خود و شکل و ساختار مستحکم و مناسب بخشیدن به امیال و افکار خود
turkan
بی‌گمان «عقدهٔ مادر» سخت‌ترین نبردی است که هر مردی با آن روبه‌رو می‌شود. عقدهٔ مادر قابلیتی است واپس‌گرایانه (regressive) در مرد که می‌تواند زودتر از هر عنصر دیگری در روان، زندگانی او را به تباهی بکشد. برای مرد، تسلیم‌شدن به عقدهٔ مادر، یعنی شکست‌خوردن در نبرد زندگی. عقدهٔ مادر در مرد، یعنی آرزوی او برای بازگشتِ دوباره ( قهقرایی )به دوران کودکی و مورد مراقبت قرارگرفتن؛ یعنی به رختخواب خزیدن و پتو را روی سر کشیدن برای شانه خالی کردن از برخی مسئولیت‌هایی که با آن روبه‌روست
turkan
بدون زنانگی، مرد چیزی نیست جز یک پرتو ناتوان نور که بدون هیچ خلاقیتی راه جاودانهٔ خود را به‌سرعت در آسمان‌ها می‌پیماید. ( البته این داستان ابعادی بسیار گسترده‌تر از این نتیجه‌گیری کوتاه دارد؛ این یک‌سویه‌نگری، به انکار دوجنسی‌بودن روان ـــ چه در مرد و چه در زن ـــ و ناگزیر به نپذیرفتن بخش مردانهٔ روان انسان و به کژراههٔ فمینیسم منجر خواهدشد.
turkan
آنیموس می‌تواند به زن شجاعت، اعتمادبه‌نفس و احساس امنیت بدهد و زن را برای فعالیت‌های ذهنی و به کار گرفتن نیروی ابتکار، قوی‌دل کند.
احسان رضاپور
( افلاطون با اشاره به اسطوره‌های یونان می‌گوید که انسان‌های اولیه کروی‌شکل بودند؛ بسیار پرشتاب و بسیار قدرتمند. خدایان از قدرت فراوان آنها به هراس افتادند و چاره را در دو نیمه کردن آنها دیدند؛ از آن پس تاکنون، هر نیمه از فقدان شکل کروی اولیهٔ خویش در رنج است و نیمهٔ گمشدهٔ خود را می‌جوید. در این افسانه، شکل کروی، اشاره به تمامیت روانی دارد. وقتی از تمامیت خارج می‌شویم، پرنده‌ای را می‌مانیم که تنها یک بال دارد و به‌ناچار قادر به پرواز در پهنه آسمان نیست. اشتیاق به پرواز و رنج زمین‌گیر شدن، پرنده را بر آن می‌دارد تا پافشارانه، بال گمشدهٔ خود را جستجو کند؛ یا به‌دیگرسخن، اشتیاق ناخودآگاه برای رسیدن به تمامیت، ما را بر آن می‌دارد که با پافشاری در جستجوی نیمهٔ گمشدهٔ خود باشیم. حال اگر این جستجو در بیرون از خود ما صورت بگیرد و پیوند دوباره به شکل بیرونی باشد، اشاره به همین روش سنتی دارد؛ یعنی هر دو از درون ناقص‌اند و با هم نیز کامل نیستند؛ یعنی درهرحال، دو نیم‌کره‌اند که به هم چسبیده‌اند و هرگاه یکی از آنها از میان برداشته شود، آنچه باقی می‌ماند، باز هم یک نیم‌کره است؛ درواقع به‌جای آنکه هر نیمه هنرها و توانایی‌های نیمهٔ دیگر را در خود بپروراند و خود به یک کره تبدیل شود، در آن زمینه به همسر خود وابسته خواهد بود و همان نیم‌کرهٔ ناقص اولیه باقی خواهدماند، و رشد روانی تحقق نمی‌یابد. )
turkan
تمامی حسی که یک مرد دربارهٔ ارزش به خود، اهمیت، امنیت، سرور، خشنودی، دلبستگی و شادمانی دارد، از طبیعت زنانهٔ درونی خود او ناشی می‌شود
سحر
آرزوی کناره‌گیری و بازگشت به یک مرحلهٔ پیشین در فرایند رشد، بازگشت به جایی که شخص در آن احساس امنیت می‌کرده.
محمد
ناخودآگاه جمعی قلمرو کهن‌الگوهای جهان‌شمول انسانی است که هرگاه به آنها انرژی داده شود، بیدار و فعال می‌شوند؛ این الگوها در درازای زمان وجود داشته و انسان‌هایی که زمان بسیاری از مرگ آنها می‌گذرد، این الگوها را زندگی کرده‌اند. ناخودآگاه جمعی، حوزهٔ استعدادها، توانایی‌های بالقوه و امکانات است؛ همهٔ آنچه ما برای «شدن» به آن نیاز داریم، در این قلمرو قرار دارد.
احسان رضاپور
زنی که این قدرت‌های آنیموس را از آنِ خود کرده باشد و درهمان‌حال که از این قدرت‌ها بهره‌مند است، بتواند جنبه‌های عمیق زنانگی خود را نیز زندگی کند، اگر به مردی عشق بورزد، نه به سبب ارضای نیازهایی است که خود از پس آن برنمی‌آید، بلکه برای هم‌پیمان شدن و همسفر شدن با شریکی است که برای سفر زندگی انتخابش کرده است؛ البته عکس این در مردان نیز صادق است که نویسنده در ادامه به آن خواهد پرداخت. کتاب Iron John نگاشتهٔ رابرت بلای، که در ایران با عنوان مردِ مرد با ترجمهٔ روان‌شاد فریدون معتمدی به چاپ رسیده است، به‌تفصیل به مسئلهٔ مرد و مردانگی پرداخته است. )
turkan
۲. ناخودآگاه جمعی: این بخش، بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از ناخودآگاه شخصی و در همهٔ انسان‌ها مشترک است و می‌توان گفت، میراث روانی نوع بشر را دربردارد. ناخودآگاه جمعی قلمرو کهن‌الگوهای جهان‌شمول انسانی است که هرگاه به آنها انرژی داده شود، بیدار و فعال می‌شوند؛ این الگوها در درازای زمان وجود داشته و انسان‌هایی که زمان بسیاری از مرگ آنها می‌گذرد، این الگوها را زندگی کرده‌اند. ناخودآگاه جمعی، حوزهٔ استعدادها، توانایی‌های بالقوه و امکانات است؛ همهٔ آنچه ما برای «شدن» به آن نیاز داریم، در این قلمرو قرار دارد.
turkan
نقاب شخصیت یا پرسونا (Persona) نقابی است که بازیگر در یونان باستان به چهره می‌زد تا بتواند نقش ویژه‌ای را بازی کند ( و به‌محض ورود به صحنه، نقش آن بازیگر تشخیص داده شود). واژه‌های برگرفته از همین ریشه عبارت‌اند از: شخص Person و شخصیت Personality. در روان‌شناسی یونگ، کهن‌الگوی پرسونا با معنا و هدف یکسانی به کارمی‌رود؛ بدین معنی که وسیله‌ای در اختیار فرد می‌گذارد تا شخصیت کسی را تجسم بخشد که الزامآ، خود واقعی او نیست. پرسونا، نقاب یا سیمایی خارجی است که شخص در نگاه عموم به نمایش می‌گذارد، با این هدف که بااین‌گونه معرفی کردن خود، تأثیری پسندیده بر جای نهد و باعث شود جامعه، او را فردی پذیرفتنی بشناسد؛ بنابراین می‌توان آن را کهن‌الگوی «هم‌نوایی» نیز نامید. پرسونا پایهٔ اجتماع و زندگی اجتماعی ماست. چه‌بسا هر فرد بیش از یک نقاب داشته‌باشد؛ نقابی که او در منزل ـــ در کنار افراد خانواده ـــ به چهره دارد، ممکن است با نقاب وی در محل کارش متفاوت باشد و هنگامی که برای بازی و تفریح به همراه دوستانش بیرون می‌رود، احتمال دارد نقاب سومی به چهره بزند. تمامی این نقاب‌ها «پرسونا» ی او را تشکیل‌می‌دهند؛ او تنها به گونه‌هایی مختلف، خود را با موقعیت‌های متفاوت سازگار می‌کند (و با موقعیت‌ها هم‌نوایی می‌کند).
turkan
گوته، در شاهکار خود «فاوست»، این درام باشکوه را با این جمله به پایان می‌برد: «و سرشت جاودانهٔ زن، پیوسته ما را به سوی بالا هدایت می‌کند»؛ این دیدگاه مرد پخته‌ای است که حق یک دیدگاه متحدشده از زنانگی را به‌دست آورده است.
احسان رضاپور
با نگاهی گذرا به چهره‌های زنانه در رؤیاهای هر مردی، می‌توان فهمید که او در زندگی‌اش، با شادمانی یا حسی از سلامت و کامیابی چه رابطه‌ای دارد. اگر در رؤیاهای او، زنان خوشحال باشند و با او ارتباطی خوب داشته باشند، او شاد و خوشحال خواهدبود؛ ولی اگر زن‌های رؤیایش بیمار، ناتوان یا خشمگین باشند، حسی که او از سلامت و کامیابی دارد بسیار ناچیز است و یا به‌هیچ‌روی حسی از سلامت و کامیابی نخواهد داشت
سحر
مردها اغلب به‌سبب غرور و نخوتشان گمان می‌کنند که قدرت، ثروت و برتری آنهاست که برای آنها شادمانی به ارمغان می‌آورد؛ ولی این‌گونه نیست. شادمانی در مرد، امری زنانه است؛ کیفیتی احساسی است که بیشتر اوقات برای مرد اسرارآمیز جلوه می‌کند. مرد، بدون مردانگی شایسته، ناتوان و ناکارآمد است؛ درحالی‌که همانا زنانگی است که به مرد، قدرت و معنا و ارزش می‌بخشد. مرد می‌تواند این کیفیت گریزپای زنانگی را هم در درون خود و هم در بیرون از خود ببیند.
احسان رضاپور

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان