کتاب ته ران
معرفی کتاب ته ران
کتاب ته ران نوشتهٔ سلمان امین است. نشر چشمه این مجموعه ناداستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ته ران
کتاب ته ران حاوی یک ناداستان معاصر و ایرانی است که در هفت فصل نوشته شده است. عنوان برخی از این فصلها عبارت است از «آخرین نوار کراپ»، «خانه خانهٔ توست» و «گرگ دهنآلودهٔ یوسفندریده». این کتاب، هفت روایت از پایتختی بیراوی را در بر گرفته است؛ هفت روایت از تهران یا تهران. عکسهایی از «رامتین فیروزیان»، این جستارها را همراهی کرده است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
خواندن کتاب ته ران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات غیرداستانی معاصر ایران و قالب جستار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ته ران
«تهران. «ران» را پسوندی دانستهاند به معنای دامنه، و تهران (تهِ ران) یعنی شهری در دامنهٔ کوه. عدهای این نام را در اصل «تهرام» گفتهاند، به معنای منطقهٔ گرمسیری، در برابر «شمیرام» (شمیران) که محلی سردسیر است. بعضی میگویند «ته ران» همان «ته ریان» است، یعنی انتهای شهرری. عدهای هم میگویند تهرانیها بعد از هجوم مغول به زیرزمین پناه بردهاند، و تِه ران به معنای پناهبرده به اعماق است. گمانهها کم نیست اما ریشهٔ این نام بلندآوازه هر چه باشد حالا دیگر تهران به معنای هیچکدامشان نیست. تهران دیگر نه پناهگاهی زیرزمینی است، نه دنبالهٔ ری، نه فقط گرمسیر و نه شهری در دامنهٔ کوه. تهران حالا فقط تهران است.
میگویند در سلسلهٔ پادشاهان متأخر شاهطهماسب صفوی نخستین کسی بود که به این شهر نظر کرد. اما نهچندان که بخواهد آن را مثل اصفهانش آباد کند. پنج دروازه برای شهر ساخت تا حدودوثغورش را معلوم کند. نقل است که شاهعباس شبی اینجا مهمان شد، میوهای خورد و مسموم شد، سرانهٔ همین اتفاق ساده نظر همایونیاش از شهر برگشت، رفت و پشتسرش را هم نگاه نکرد. در زمان زندیه این شهر پایگاه نظامیان بود، آغا محمدخان اما نام این شهر را تا همیشه به نام خود سند زد. او پس از چند حملهٔ ناکام تهران را گشود و به عنوان پایتخت خود اعلام کرد. فتحعلیشاه هم همین جا تاج گذاشت، همین جا کاخ روی کاخ ساخت و همین جا فرمان راند. تا برسیم به تهران ناصری. دورهٔ ناصرالدینشاه دورهٔ رشد بود. او بود که برای اولینبار خندقهای دور تهران را برداشت و فرسخفرسخ بیابان را انداخت داخل شهر. او بود که دروازههای صفوی را ویران کرد تا از شهر دوازدهدروازهٔ خود رونمایی کند. بعد هم داستان پهلوی و رشد بیسابقهٔ شهر و مدرن شدن بناها و راهها، تا به امروز که در آنایم.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب اعتیاد داره.آدم رو درگیر مصرف اجباری میکنه. دلت میخواد ول کنی ادامه ندی اما نمیشه!
من خیلی لذت بردم. مستندِ خواندنی