دانلود و خرید کتاب شب های بی خوابی الیزابت هاردویک ترجمه فرزانه دوستی
تصویر جلد کتاب شب های بی خوابی

کتاب شب های بی خوابی

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شب های بی خوابی

کتاب شب های بی خوابی نوشتهٔ الیزابت هاردویک و ترجمهٔ فرزانه دوستی است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. شب های بی خوابی تجربهٔ هاردویک از زن‌بودن در قرن بیستم است. راوی با فرار از خانه کودکی‌اش در کنتاکی، به هتلی عجیب در منهتن می‌رسد که مهمانانش مست‌ها، بازیگران و قماربازان هستند.

خلاصۀ شب‌های بی‌خوابی در واژۀ «شاید» نهفته است: تجربیاتی فراموش‌شده که امکان بیدار‌شدن یافته‌اند توصیف می‌شوند و حیات دوباره پیدا می‌کنند و درعین‌حال چیزی جز چند واژه و نماد و علامت نیستند. هاردویک بی ادا و ادعای معمول فمینیست‌ها به درکی عمیق از معنای زن‌بودن رسیده و قلم زنانه‌اش اصالت و اثرانگشت دارد.

درباره کتاب شب های بی خوابی

رمان شب‌های بی‌خوابی یکی از مهم‌ترین آثار الیزابت هاردویک است که انتشارات NYRB (وابسته به مجلۀ نیویورک ریویو آو بوکز‌) منتشر کرده است. 

 زندگینامۀ هاردویک شباهت‌های زیادی به رمان شب‌های بی‌خوابی دارد. هاردویک داستان بلند شب‌‌های بی‌خوابی (۱۹۷۹) را در شصت‌سالگی و رنج و تنهایی بعد از جدایی‌اش که پژواک پرده‌هایی از زندگی خود اوست نوشت. اثری بدون تعین ژانری، بدون خط داستانی مشخص و بدون شروع و پایان‌های مرسوم که شخصیت اصلی‌اش، با نام «الیزابت هاردویک»، هم‌نامِ نویسنده است و جابه‌جا با نشانه‌هایی از زندگی واقعی نویسنده علامت‌گذاری شده. نثر موجزِ و چندلایۀ متن، با ارجاعات کنایی و استعاری بی‌شمار به عناصر فرهنگی پیرامتنی، استفادۀ بسیار از عبارات وصفی فاقدِ فعل اسنادی، که حقیقتاً به ‌شعر پهلو می‌زند و تأکید بر لحن گزارشیِ دقیق این اثر را شبیه به مستندنمایی شاعرانه کرده است. با وجود این، نویسنده اصرار دارد که «رمان» بخوانَدش، رمانی که زمان و مکان را در اختیار خود دارد و هروقت اقتضا و اراده کند به هر نقطۀ تاریخی که دلخواهش است سرک می‌کشد و بی هیچ دلیل و توجیه منطقی، از مکان و شخصیتی به مکان و شخصیتی دیگر طی‌الارض می‌کند. رمانی که سعی می‌کند به ما بفهماند چقدر جدا‌ کردن داستان از زندگی واقعی ناممکن است اما توهمِ واقعی دانستن اثر نیز به همان اندازه نشدنی است، چون جعلی است. هاردویک همان سال‌ها در مصاحبه‌ای گفته بود که بخش زیادی از کتاب تخیلی است. 

شب‌های بی‌خوابی از این حیث، سیروسلوکی است فلسفه‌ورزانه در مسئلۀ ژانر، مسئلۀ تمایز داستان از «ناداستان» و دست‌آخر نشان‌دادن اینکه کل این مسئله توهمی بیش نیست. شب‌‌های بی‌خوابی کتابی است بی‌مرز، یا شاید هم مرزنشین، که روایت آن در فواصل میان هنجارهای داستانی مأنوس اتفاق می‌افتد. زندگی یعنی داستان‌پردازی؛ و اصلا چرا باید بین جهان این دو تفاوتی قائل شد؟ در‌عین‌حال ظاهر گزارش‌گونۀ اثر، که می‌کوشد بدعت‌های خیال‌آمیز خود را انکار یا پنهان کند، محدودیت‌های خاص خودش را دارد.

شب‌‌های بی‌خوابی ما را به گشت‌وگذاری در کیمیای ادبیات فرامی‌خواند، گزارشی خلاقانه و خلاقیتی گزارشگرانه. دائم به ما یادآوری می‌کند که رمان چقدر غنی‌تر می‌شود اگر با صناعاتِ جستار و روزنگاری و خاطره‌نویسی و شعر منثور و وقایع‌نگاری بیامیزد.

رمانِ هاردویک اصلا راهی به درون راوی ندارد و هرچه هست، بیرون‌گراست. به یاد داشته باشیم که خاطره نمی‌خوانیم، با رمانی طرفیم که بخش عمده‌اش ساخته‌وپرداختۀ نویسنده است و قصد کرده خواننده را در مسیر دشوار و نامتعینی قرار دهد که مرزهای ژانری را به بازی می‌گیرد. نوشتن در پایان رمان ناممکن‌بودنِ خود را به اثبات رسانده، اما این کتابِ ناتمام همچنان باقی است. کتابی که داستان است و زندگی است.

شب‌های بی‌خوابی هاردویک هنوز به فهرست آثار پرفروش راه نیافته، ولی نویسندگان مشهوری از این کتاب با احترام و به خوبی یاد کرده و شاعرانگی آن را الهام‌بخش خود دانسته‌اند. سوزان سانتاگ هاردویک را «ملکۀ توصیف» نامیده و زکری فاین معتقد است هاردویک نویسندۀ صاحب‌سبکی است که دوران شهرت او تازه آغاز شده است.

خواندن کتاب شب های بی خوابی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های پیشرو و خلاقانه از نویسندگان زن پیشنهاد می‌کنیم.

درباره الیزابت هاردویک

الیزابت هاردویک، نویسنده و منتقد آمریکایی، در تابستان سال ۱۹۱۶ در شهر لکسینگتون ایالت کنتاکی به دنیا آمد، جایی آرام و به‌دور از جنجال‌های جنگ جهانی اول که پیشه و سرگرمی اصلی مردمانش پرورش اسب و مسابقات اسب‌دوانی بود. با‌اینکه هشتمین فرزند از یازده فرزندِ خانواده‌ای پروتستان و پرجمعیت از طبقۀ کارگر بود، با سخت‌کوشی توانست در سال ۱۹۳۹ با مدرک کارشناسی‌ارشد از دانشگاه کنتاکی فارغ‌التحصیل شود. در مقطع دکتری دانشگاه کلمبیا پذیرفته شد ولی از تحصیل انصراف داد تا تماماً به نوشتن بپردازد، کاری که خوب بلد بود: او از بیست‌سالگی نوشتن را با نقد و مرور آثار ادبی در روزنامه‌های مهم آن دوره مثل پارتیزان‌ریویو شروع کرد و یکی از تندوتیزترین نقدهای آن زمان را نوشت که در سال ۱۹۵۹ در مقاله‌ای باعنوان «افول نقد کتاب» در نشریۀ هارپرز منتشر شد و نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. هاردویک و دوستانش هم‌زمان با اعتصاب ۱۱۴‌روزۀ صنف روزنامه‌نویسان نیویورک و البته، در انتقاد به سیاست‌های نیویور‌ک‌تایمز‌، مجلۀ نقد کتاب نیویورک ریویو آو بوکز را تأسیس کردند و او شد مشاور سردبیر مجله، ماهنامه‌ای فرهنگی و ادبی با سمت‌وسوی روشن‌فکری و خوش‌نام که انتشار آن تا امروز ادامه دارد. هاردویک بیش از صد عنوان مقاله و یادداشت و داستان کوتاه و نقد کتاب برای مجله نوشت. سه رمان، چهار مجموعه مقاله و جستار منتشر کرد و نشان طلای آکادمی هنر و ادب آمریکا را دریافت کرد. آخرین کتاب او دربارۀ زندگینامۀ هرمان ملویل، که در سال ۲۰۰۰ به انتشار درآمد، همچنان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها دربارۀ ملویل است.

هاردویک بعد از رابطۀ عاشقانۀ زودگذری با سردبیر     پارتیزان‌ریویو، در سال ۱۹۴۶ با یکی از مشهورترین شاعران نوگرای آمریکایی به نام رابرت لوئل آشنا شد و این آشنایی سه سال بعد، با جدایی لوئل از همسر سابقش، به ازدواج انجامید. اما لوئل مردی نامتعادل و مبتلا به شیدایی‌افسردگی‌ حاد بود و پیش از پایان ماه‌عسل،‌ کارِ او به بستری در بیمارستان کشید و عروس جوان را با واقعیت تلخ این ازدواج تنها گذاشت. الیزابت دشواری‌های خلق‌وخوی شاعری بی‌مبالات را به جان خرید و به زندگی مشـترک ادامه داد و در چهل‌سالگی صاحب دختری به نام هریت شد. اما لوئل سرانجام خانوادۀ کوچکش را ترک کرد تا با زنی ‌نویسنده و ثروتمند زندگی کند. صبر الیزابت بالاخره سر آمد و در سال ۱۹۷۰ از او جدا شد. لوئل مرتکب کار ناخوشایند دیگری هم شد و به‌رغم هشدارهای الیزابت بیشاپ، دوست و شاعر شهیر آن دوره، تکه‌هایی تحریف‌شده از نامه‌هایی را که الیزابت در تمام سال‌های دوری و تنهایی برای او فرستاده بود در مجموعه شعری از خود با عنوان دلفین (۱۹۷۲) منتشر کرد که بار دیگر موجب رنجش خاطر شد و موجی از انتقاد به همراه آورد. لوئل چند سال بعد بر‌اثر سکتۀ قلبی درگذشت؛ الیزابت بعد از او دیگر ازدواج نکرد و سه دهۀ بعدی عمرش را صرف نوشتن نمود. در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی او در کالج بارنارد دانشگاه کلمبیا به تدریس نویسندگی می‌پرداخت و راهنمایی و هدایت دانشجویان مستعد بسیاری را بر عهده داشت، تا سرانجام در دسامبر سال ۲۰۰۷ در نودویک‌سالگی در نیویورک درگذشت.

رمان شب‌های بی‌خوابی و مجموعه مقالات اغوا و خیانت‌، پژوهشی دربارۀ بازنمایی زنان در ادبیات، از مهم‌ترین آثار الیزابت هاردویک است که انتشارات NYRB (وابسته به مجلۀ نیویورک ریویو آو بوکز‌) منتشر کرده است. بعد از مرگ هاردویک، آثار او در دو جلد منتشر شد: مجموعه‌داستان‌‌های کوتاه با عنوان داستان‌های نیویورکِ الیزابت هاردویک (۲۰۱۰) و مجموعه‌مقالات الیزابت هاردویک (۲۰۱۷). مجموعه نامه‌نگاری‌های پرحاشیۀ الیزابت و رابرت لوئل و دوستانشان (۱۹۷۹-۱۹۷۰) به همت انتشارات مک‌میلان در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و پاییز سال ۲۰۲۱ نیز انتشارات نورتون، به پاس جایگاه ادبی شامخ هاردویک، برای نخستین‌بار زندگینامۀ او را در کتابی چهارصدصفحه‌ای به قلم کیتی کرتیس منتشر کرد که خود گواهی است بر شهرت روزافزون این نویسنده پس از مرگش.

بخشی از کتاب شب های بی خوابی

«همه از خیانت در شِکوه‌اند؛ علف‌های تشنۀ زرد، از بارانِ بی‌رحمی که هر روز بی‌نصیبشان می‌گذارد. همان‌وقت، خورشیدِ خندانِ توی آسمان بی‌خیال رو می‌گرداند سمت پاهای برنزۀ شناگران و آب را برای شناگرانِ ناسپاس گرم می‌کند. گاهی به همۀ آن موجودات بدبختی فکر می‌کنم که می‌شناسم، به نظرم می‌رسد که در محاصرۀ امثال خودشان روز را شب می‌کنند. پنجره‌ها از پرده‌هایشان بیزارند، نور از سایۀ به‌هم‌بافتۀ خویش، دَر از قفلِ خودش و تابوت از تودۀ نفرت‌انگیز و خفقان‌آور خاکِ رویش. اما مگر چه کاری ازشان ساخته است؟ علف با بی‌اعتنایی شانه بالا می‌اندازد، پنجره‌ها رو تُرش می‌کنند، تلألؤِ نور نیش‌دار می‌شود، در بادی به غبغب می‌اندازد و برای باز‌شدن محتاج شانه‌ای است تا هلش بدهد، تابوت به خوابِ زمستانی فرومی‌رود، خوابی بلند و نه‌چندان ناخوشایند.

به‌هرحال، آن موقع دلم پر می‌کشید برای آمدوشد بین خانه و نیویورک؛ تا چیزهایی را ببینم که می‌دانستم آنجاست. زمهریرِ زمستان، گل ارغوانِ بهار، ‌همۀ دندان‌هایی که درست پس از سر‌آمدن کودکی می‌افتادند. راهبه‌های مرموزِ بیمارستان قدیمیِ سنت‌جوزف که دمای بدن را اندازه می‌گرفتند. با یاد مرگ‌های زودرس به خود می‌لرزم، مرگِ پسران دبیرستانی، دخترها هم. آن‌قدر نوشید که جانش درآمد: می‌توانم خیلی‌ها را نام ببرم که به بیست‌وپنج‌سالگی نرسیدند.

مرگِ کسانِ دیگر. دختر یا زنی جوان در محلۀ ما که حس ترحم و تعجب همۀ ما را برانگیخته بود. شده بود نمادِ عبرت دیگران، انگاری کسی بود که به‌طرزی خاص و غریب بایست به‌جای دیگران رنج بکشد. او نماد سقوط شده بود، سقوط به ورطه‌ای که معلوم بود به‌هیچ‌وجه نمی‌شد تابش آورد. دختر به فاحشگی افتاده بود اما نه از روی نیاز مالی. البته، دلیلی هم نیاز نداشت.

شب‌هایش را در کثیف‌ترین و پست‌ترین آشغال‌دانی‌ها و اتاق‌های اجاره‌ای می‌گذراند، اطراف میخانه‌های داغانِ نزدیک ایستگاه راه‌آهن قدیمی پرسه می‌زد. دخترِ نازپروردۀ یک کارگر راه‌آهن بود، مردی که همیشه کلاه جین آبی و سفید بر سر داشت و روزنامۀ اتحادیۀ کارگری می‌خواند. مادرش درشت و بالابلند و سخت‌کوش بود. مادربزرگش رعنا و زیبا بود و پیپ می‌کشید، پیپی از چوب ذرت. خوانیتا! خوانیتا! این‌گونه به‌آواز دختر یکی‌‌یک‌دانه‌شان را برای ناهار یا استراحت صدا می‌زدند. وقتی هنوز در دبیرستان بود، قبل از اینکه «آن‌کاره» بشود، زیاد در حیاط پرسه می‌زد و طره‌های ضخیم و گره‌خوردۀ موهایش را که نزدیک یقۀ لباس اتوخورده‌اش گیر ‌کرده بود با دست می‌کشید.»

Mona
۱۴۰۳/۰۸/۲۹

معمولا به کتابهایی که مثل این داستان محور نیستن علاقه دارم ولی این نه قلم خوبی داشت، نه جذابیتی. خسته کننده بود...یه سری جملات بی روح بی سر و ته...ترجمه هم تعریفی نداشت

JİLA
۱۴۰۳/۰۸/۲۹

اصلن معلوم نیست داستان چیه چی می‌خواد بگه یا ترجمه مشکل داره یا متن نیمه رهاش کردم ☹️

SAHO14
۱۴۰۳/۰۳/۲۴

کتاب جالبی بود

خورشیدِ خندانِ توی آسمان بی‌خیال رو می‌گرداند سمت پاهای برنزۀ شناگران و آب را برای شناگرانِ ناسپاس گرم می‌کند
SAHO14
داروین جایی نوشته بود که رنج و عذابی که حیواناتِ فرودست در طول زمان کشیده‌اند از حد تصور و تحمل او خارج است.
SAHO14

حجم

۴۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

حجم

۴۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان