دانلود و خرید کتاب صوتی خواسته گاری

کتاب صوتی خواسته گاری نوشتهٔ پوران ایران است. ماهتینار احمدی گویندگی این مجموعه داستان صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی خواسته گاری

کتاب صوتی خواسته گاری، مجموعه‌ای از ۱۴ داستان به‌هم‌پیوسته است که راویِ همهٔ آن‌ها دختر نوجوانی است که موقعیت‌های پیش‌آمده در امر خواستگاریِ مردان مختلف برای ازدواج را با زبانی طنزآمیز روایت می‌کند؛ روایت‌هایی واقعی از خواستگاری‌های عجیب و باورنکردنی! این کتاب صوتی باعث می‌شود که ضمن آشنایی با آسیب برخی از باورهای رایج دربارهٔ تجرد دختران، به تجدیدنظر درباره‌ٔ ‌آن‌ها بپردازیم. پوران ایران فشار فرهنگ ایرانی برای تحمیل ازدواج به دختران را دردی مشترک می‌داند که سکوت درمورد آن، تلخی‌هایش را پنهان نمی‌کند. به‌باور او بسیارند مردانی که برای از سر بازکردن مسئولیت‌های زندگی تصمیم به یافتن همسر می‌گیرند؛ چه بی‌شمارند خانواده‌هایی که برای جلوگیری از قضاوت‌های مردم فرزندان دختر را به ازدواجی ناخواسته وادار می‌کنند یا اشخاص بدبینی که همواره در جست‌وجوی ایراد دیگرانند و بی‌رحمانه دربارهٔ دلایل تجرد دختران نظر می‌دهند.

نویسنده‌ٔ کتاب صوتی خواسته گاری طنز را به خدمت گرفته تا نقاط‌ضعف فرهنگ ایران را بنمایاند. او با زبانی شیرین و صمیمی از موانعی سخن می‌گوید که زندگی را برای دختران مجرد ایرانی سخت می‌کند؛ قضاوت‌های غلط غریبه‌ها، نگرانی‌های جامعه، تکاپوی مداوم اطرافیان برای یافتن همسری مناسب و... . این اثر صوتیِ طنزآلود توسط نشر صوتی آوانامه تهیه شده و ضمن ساختن زمانی پرنشاط برای شنوندگان، از همه‌ٔ ما دعوت می‌کند عقایدمان درباره‌ٔ ازدواج و تجرد دختران را موردبررسی قرار داده و درصورت لزوم، برای تغییر آن‌ها اقدام کنیم.

شنیدن کتاب صوتی خواسته گاری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی خواسته گاری

«ما که در تصورات خود فکر می‌کردیم داماد بدون دسته گل، مثل املت بدون گوجه‌فرنگی است و چنین ترکیبی محال خواهد بود، با دیدن یک جعبه شیرینی در دستان توانای شازده بیش از گذشته به ساده برگزار کردن مراسم معتقد شدیم که همین تجملات اضافی است که جوانان را از این امر مهم سرخورده می‌سازد. خوب شد که خودمان جای‌جای پذیرایی را گل گذاشته بودیم.

از گل و بلبلش صرف‌نظر نمودیم و تمرکز خود را روی لباس داماد گذاشتیم که یک پیراهن صورتی پوشیده بودند با یک کت‌وشلوار دودی رنگ و کراواتی هماهنگ با زمینه لباس و موها را به سبک دهه‌ی بیست، آب شانه‌ای کرده و فرقی نه از وسط که در کمال بی‌عدالتی از گوشه‌ای از سر باز کرده بودند که یک طرف انبوهی از موها قرار داشتند و طرف دیگر یک آب باریکه‌ای برای خالی نبودن عریضه.

اما تا دلتان بخواهد مادر شوهر عزیز،‌ خوشگل بودند و دوست‌داشتنی. از آن تیپ زنانی که چهره‌ی شیرین و روحانی دارند و بعد از نیم ساعتی احساس می‌کردی که این زن ابزار سر بریدن با پنبه بهداشتی را هم در گوشه لپ خوش‌رنگش دارد که در مواقع لزوم به وسیله‌ی آن زبان سرخ و شیرینش چنان به هدف خود برسد که تو اصلا ندانی که این سیلی را از دست کی خورده‌ای.»