کتاب قمارباز
معرفی کتاب قمارباز
کتاب قمارباز نوشتهٔ فئودور داستایفسکی با ترجمهٔ جلال آل احمد است و انتشارات باران خرد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قمارباز
کتاب قمارباز، رمانی نوشتهٔ فئودور داستایفسکی است که نخستین بار در سال ۱۸۶۷ منتشر شد. داستایفسکی که خودش در دورهای مشخص از زندگی به قمار اعتیاد داشته، این رمان را با واقعگرایی و دقتی مثالزدنی نوشته است. داستان در رولتنبرگ میگذرد و به قماربازیها، روابط عاشقانهٔ درهم تنیده و زندگیهای پیچیدهٔ چندین شخصیت میپردازد: قماربازی جوان به نام الکسی ایوانوویچ؛ معشوقهٔ او یعنی پولینا الکساندرفنا؛ دو ماجراجوی فرانسوی و کاراکترهایی دیگر. کتاب قمارباز، تصویری تاریک و روانشناسانه را از این اعتیاد کشنده ارائه میکند و با جانبخشیدن به شخصیتهایی فوقالعاده جذاب و قابل همذاتپنداری، فراز و نشیبهای زندگی در برههای از تاریخ را به تصویر میکشد.
از قمارباز که نوشتهٔ فئودور داستایفسکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات روسیه است فیلمهایی ساخته شده است.
خواندن کتاب قمارباز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شاهکارهای داستایفسکی پیشنهاد میکنیم.
درباره فئودور داستایوفسکی
فئودور داستایوفسکی (۱۱ نوامبر ۱۸۲۱، مسکو – ۹ فوریه ۱۸۸۱، سن پترزبورگ)، رماننویس، داستاننویس، روزنامهنگار و فیلسوف روسی بود. آثار داستایوفسکی به روانشناسی انسان در فضای آشفتهی سیاسی، اجتماعی و معنوی روسیه در قرن نوزدهم میپردازد.
داستایوفسکی در سنین پایین از طریق افسانهها و کتابهای روسی و خارجی با ادبیات آشنا شد. نخستین رمان داستایوفسکی، مردم فقیر، هنگامی که ۲۵ ساله بود منتشر شد و باعث شد وارد محافل ادبی سن پترزبورگ شود. آثار مهم او شامل جنایت و مکافات (۱۸۶۶)، ابله (۱۸۶۹)، شیاطین (۱۸۷۲) و برادران کارامازوف (۱۸۸۰) است. بسیاری از منتقدان ادبی او را یکی از بزرگترین روانشناسان ادبیات جهان میدانند.
در سالهای بعد، داستایوفسکی بهعنوان روزنامهنگار مشغول به کار شد و مجموعهای از نوشتههایش به نام خاطرات یک نویسنده را منتشر کرد. مدتی بعد، او به اروپای غربی سفر کرد و به قمار اعتیاد پیدا کرد که این موضوع منجر به مشکلات مالی شدیدی برای او شد، اما در نهایت به یکی از پرخوانندهترین و موردتوجهترین نویسندگان روسی تبدیل شد. امروزه کتابهای او به بیش از ۱۷۰ زبان ترجمه شدهاند. داستایوفسکی بر بسیاری از نویسندگان و فیلسوفان، از آنتون چخوف و ارنست همینگوی گرفته تا فردریش نیچه و ژان پل سارتر، تاثیر گذاشت.
بخشی از کتاب قمارباز
«امروز روز افتضاح و بیربطی بود. الان ساعت یازده شب است. من در اتاق کوچکم، خاطراتم را جمعآوری میکنم. امروز، با اجبار من به رفتن به بازی رولت و قمار کردنم برای پولینا الکساندر وونا، شروع شد. صد و شصت فردریک او را بهشرط پذیرفتم؛ اول اینکه نمیخواستم بهحساب نصف و نصف قمار کنم و دوم اینکه پولینا بعد برای من توضیح بدهد که چرا یک همچنین احتیاجی به پول دارد و واقعاً چه مبلغ پول مورد احتیاج اوست. نمیتوانستم فرض کنم که او فقط به خاطر به دست آوردن پول میخواهد قمار کنند. او بیشک و هرچه زودتر که ممکن بود، برای مقصدهایی که من از آنها خبری نداشتم پول لازم داشت. به من قول داد که اگر به قمار بروم، برایم توضیح بدهد.
در سالن قمار ازدحام بود، چه قیافههای بیشرم و حریصی! من برای خودم راهی بهطرف میز قمار وسط باز کرد و نزدیک «میز پا» جای گرفتم.
قمارم در اول کار با بی جرأتی شروع شد. در هر بار جز دو یا سه سکه به بازی نمیگذاشتم. با وجود این دقیق بودم و نکات زیادی را درک کردم. به نظر من تمام حسابهایی که درباره قمار میکنند، گذشته از اهمیتی که بسیاری از قماربازان به آن میدهند، راستی معنای چندانی ندارد. قماربازها این حسابها را روی کاغذهای پوشیده از اعداد خودشان ضبط میکنند. هر ضربهای را با دقت یادداشت میکنند، حساب میکنند و شانسهای برد را از آن نتیجه میگیرند و پس از اینکه همه را تخمین زدند عاقبت داو خودشان را به بازی میگذارند و... و بعد مثل آدمهای مردنی سادهای که به هیچ حسابی بازی میکنند، میبازند. از اینها گذشته من نکتهای را هم درک کردم که به نظرم درست باشد. بلکه فقط یک فرمان حتمی و جبری، آن را اداره میکند و این البته خیلی عجیب است؛ مثلاً اتفاق میافتد که در دو دور بازی، دوازده شماره آخری درست بعد از اینکه دوازده شماره میانی بیرون آمده است درمیآید و بعد نوبت دوازده تای اولی میرسد که از نو در دنبال دوازده تای وسطی بیرون بیاید و این کار سه یا چهار بار پیدرپی اتفاق میافتد. بیشتر اوقات پس از اینکه دوازده تای آخری دو بار بیرون میآید دوازده تای اولی فقط یکبار درمیآید و باز از نو دوازده تای میانی سه بار شانس میآورد و همینطور در مدت یک ساعت و نیم تا دو ساعت، دنباله پیدا میکند. آیا این تعجبآور نیست؟»
حجم
۱۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۱۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه جلال ال احمد خوب نبود ، ترجمهدهای دیگه رو بخونید