کتاب پرواز
معرفی کتاب پرواز
کتاب پرواز نوشتهٔ کبری اسدی نیازی است. نشر بید این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر چندین غزل و دوبیتی از ۳ شاعر معاصر ایرانی را در بر دارد.
درباره کتاب پرواز
کتاب پرواز اشعاری از ۳ شاعر معاصر ایرانی را در بر گرفته است.
این شاعران «طاهره (طاووس) سهرابینژاد»، «علیرضا داودی مقدم» و «کبری اسدی نیازی» نام دارند و کتاب بهسرپرستی کبری اسدی نیازی تهیه و تدوین شده است.
طاهره (طاووس) سهرابینژاد در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمده و دانشآموختهٔ رشتهٔ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است. او به مدت ۳۶ سال دبیر ادبیات فارسی در دبیرستان بوده و از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ اشعار خود را در مجلات ادبی چاپ میکرده است. بااینحال این شاعر، سرودن بهطور جدی را از سال ۱۳۹۸ در قالب رباعی، دوبیتی و غزل آغاز کرده است. او اشعار خود را در ۴ مجموعه کتاب منتشر کرده است.
علیرضا داودی مقدم از سال ۱۳۵۵ و پس از آشنایی با انجمن نغمهسرایان شرق تهران سرودن شعر را بهصورت جدی آغاز کرد. پس از وقفهای کوتاه او دوباره از سال ۱۳۹۰ فعالیت خود در این حوزه را از سر گرفت. آثاری از این شاعر چاپ و منتشر شده است.
کبری اسدی نیازی در سال ۱۳۴۱ در تهران به دنیا آمد. او شاعر منتخب استان کردستان در سال ۱۳۶۷، مسئول انجمن شعر حافظ خرمدره، عضو کانون بانوان فرمانداری خرمدره، نامزد شورای شهر خرمدره در سال ۱۳۷۷ بود. این شاعر کتابهای گوناگونی را از دههٔ ۱۳۷۰ تا دههٔ ۱۴۰۰ منتشر کرده است.
خواندن کتاب پرواز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب پرواز
«منتظر بیتو نشستیم و سواری نرسید
شد خزان باغ دلم، باغ و بهاری نرسید
پشت صبرم بشکست از ستم حادثه باز
دل بیتاب مرا هیچ قراری نرسید
ای یار اجازه هست عاشق باشم؟
از بهر تو دلدادهٔ لایق باشم؟
با روی چو ماه تو به شب خیمه زنم
در عشق تو رسوای خلایق باشم؟»
***
«عشقِ تو ریشه در اعماقِ وجودم دارد
جریان در رگ و در هستی و پودم دارد
آشناییِ تو از روز ازل قسمت بود
بودنت ربط به بنیانِ وجودم دارد
رخصت عشق رسید و شدهام مجنونت
وصف تو ریشه در اذکار و سجودم دارد
فاش گویم که تویی فاتح جانم جانا
چشمِ مستِ تو اثر روی سرودم دارد
همه جا در پی تو بودهام و میباشم
عشق تآثیر در این بود و نبودم دارد»
***
«سنگی فتد ز پای چو گنجشک خسته را
دیگر به تیر و تیغ و تفنگت نیاز نیست
همچون فغان جوجهٔ گنجشک منتظر
دردا که هیچ منظرهای جانگداز نیست
گردد خراب، لانهٔ صیاد از آه او
دردی رسد بر او که دوا چاره ساز نیست
لطفی که در گشودن درهای بسته است
در دست پر سخاوت مسکین نواز نیست
حظی که در نوازش دلهای خسته است
در ذکر سجده گاه و قنوت نماز نیست
بگشا قفس که باز غمین، بال بسته را
کوبد به جان پنجرههایی که بازنیست»
حجم
۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه