
کتاب گوژپشت نتردام
معرفی کتاب گوژپشت نتردام
کتاب گوژپشت نتردام با عنوان اصلی Notre-Dame de Paris و عنوان انگلیسی The Hunchback of Notre Dame نوشتهٔ ویکتور هوگو و ترجمهٔ جواد محیی است. انتشارات باران خرد این کتاب را در سال ۱۴۰۲ (چاپ دوم) منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۱۹ فرانسه قرار گرفته، داستانِ عشق تراژیک «کازیمودو»، ناقوسزن گوژپشت به «اسمرلدا»، کولی زیبا است. با وجود تلاشهای کشیش برای ربودن اسمرلدا و درگیریهای بعدی، کازیمودو با مهربانیِ اسمرلدا شیفتهٔ او میشود و تمام تلاشش را برای نجات دختر از توطئههای کشیش به کار میگیرد. آیا ناقوسزن گوژپشت موفق میشود؟ این رمان بهدلیل جایگاه بیبدیلش در ادبیات کلاسیک و تأثیرگذاری عمیق فرهنگی، همواره موردتوجه بوده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو
کتاب «گوژپشت نتردام» که نخستینبار در سال ۱۸۳۱ میلادی منتشر شده، یک رمان مشهور و محبوب از قرن ۱۹ و فرانسه و البته یکی از برجستهترین آثار دورهٔ رمانتیک است. این شاهکار به قلم ویکتور هوگو دههها است که با روایت تأثیرگذار «کازیمودو» مخاطبان را در سراسر جهان مسحور میکند. «کازیمودو»، شخصیت اصلی این رمان و گوژپشتی با ظاهری ترسناک است که در برج ناقوس کلیسای جامع نوتردام در پاریس زندگی میکند. زمان این اثر، قرونوسطی ( قرن ۱۵) است. «کازیمودو» تحت سرپرستی کشیشی عبوس به نام «کلود فرولو» است که نسبت به آزارهای واردشده بر این راوی بیتفاوت است. با ظهور «اسمرلدا»، زن کولی زیبایی که با مهربانیاش قلب کازیمودو را مالامال از عشق میکند، داستان وارد مرحلهای حساس میشود. پرسش اصلی این است که آیا گوژپشت میتواند اسمرلدا را از نقشهٔ شیطانی فرولو نجات دهد یا سرنوشت همهٔ آنها در تاریکیهای نوتردام به تباهی کشیده خواهد شد؟
ویکتور هوگو نگارش این رمان را در سال ۱۸۲۹ میلادی آغاز کرد تا ارزش معماری گوتیک را در زمانی که شیوههای نوین معماری جایگزین آن میشد، به معاصرانش یادآوری کند. او در مقدمهٔ کتاب اشاره کرده که الهامبخش اصلی او، واژهٔ یونانی ANATKH (بهمعنی سرنوشت) بوده است؛ واژهای که آن را بر یکی از دیوارهای تاریک برجهای کلیسای نوتردام حکشده دیده است. برخی پژوهشگران معاصر احتمال میدهند شخصیت گوژپشت رمان حاضر از «تراجان»، یک سنگتراش گوژپشت بریتانیایی که در قرن ۱۹ در نوتردام کار میکرد، الهام گرفته شده باشد. شخصیتهای اصلی این رمان شامل «اسمرلدا»، «کلود فرولو»، «کازیمودو» و «فوبوس دوشاتوپر»، سروان خوشچهره اما هوسباز و سبکسر است. گفته شده نام اصلی رمان، «نوتردام دو پاری» است که نشان میدهد کلیسای نوتردام با معماری گوتیک، دیوها، غولها و شیشههای رنگینش قهرمان راستین داستان و ابزاری برای بیان حس زیباییشناختی نویسنده بوده است. این رمان بلافاصله پس از انتشار مورد استقبال گسترده قرار گرفت و به بازسازی کلیسای نوتردام در سال ۱۸۴۱ توسط «اوژن ویوله لودوک» و «ژان باتیست لاسو» کمک کرد؛ کاری که ۲۳ سال به طول انجامید.
منتقدان و خوانندگان، رمان «گوژپشت نوتردام» را به دلایل متعددی ستایش میکنند. یکی از برجستهترین نقاط قوت این اثر را شاهکار معماری گوتیک و تصویرسازی بینظیر از پاریس قرن ۱۵ میلادی دانستهاند. توصیف ویکتور هوگو از کلیسای نوتردام را چنان زنده و دقیق دانستهاند که این بنا خود به شخصیتی محوری در داستان بدل شده و هدف نویسنده در جلب توجه به حفظ معماری گوتیک را بهخوبی محقق کرده است؛ علاوهبراین شخصیتپردازی عمیق و ماندگار و مضامین عمیق و اجتماعی کتاب را فراتر از یک داستان صرف و آن را به اثری فلسفی و اجتماعی نزدیک میدانند. قدرت روایت دراماتیک ویکتور هوگو که یادآور پیشینهٔ او در نمایشنامهنویسی است و تأثیر فرهنگیِ پایداری که منجر به بازسازی کلیسای نوتردام و اقتباسهای متعدد سینمایی و انیمیشن شده، همگی بر ارزش و ماندگاری این شاهکار میافزاید. برخی خوانندگان و منتقدان، توصیفهای طولانی ویکتور هوگو از جزئیات معماری و شهری را نقطهٔ ضعفی میدانند که میتواند سرعت مطالعهٔ داستان را کند کند؛ همچنین گاه داستانهای فرعی متعدد با منطقی سست به هم پیوند میخورد.
ویکتور هوگو در مارس ۱۸۶۱ میلادی در مقدمهٔ کتاب «گوژپشت نوتردام» درمورد دیدن کلمهٔ مرموز ANATKH در زوایای تاریک برجهای کلیسای نوتردام، نوشت این کلمه با خطی کهن و غبارآلود، یادآور قرونوسطی و حس مبهمی از گناه یا نکبت است که او را به رمزگشایی معنای آن واداشته. این نویسنده با حسرت اشاره میکند که دیوارهای تاریخی کلیسا بارها توسط کشیشان با گچ پوشانده شده و توسط معماران تراشیده شده و سرانجام این سنگنوشتهٔ اسرارآمیز، پیش از کشف کامل رازهایش محو شده است. ویکتور هوگو با تأکید بر اینکه حکاک این کلمه قرنها پیش از دنیا رفته و نوشتهاش نیز همراه با او محو شده و با درنظرگرفتن نزدیکشدن پایان عمر کلیسا [در زمان خودش]، اعلام میکند این کتاب بر اساس همین سنگنوشته به رشتهٔ تحریر درآمده است.
«گوژپشت نتردام» یک فیلم فرانسوی بهکارگردانی «ژان دولانوا» است که در سال ۱۹۵۶ با اقتباس از همین رمان ساخته و منتشر شد. این فیلم اولین نسخهٔ رنگی از اقتباسهای سینمایی رمان مشهور ویکتور هوگو بود؛ همچنین شرکت والت دیزنی در سال ۱۹۹۶ یک انیمیشن در سبک موزیکال و کمدی - درام به همین نام را با نگاه به رمان حاضر تولید کرد.
خلاصه داستان گوژپشت نتردام
«گوژپشت نوتردام» روایتی تکاندهنده از عشق یکطرفه و تراژیک «کازیمودو»، ناقوسزن گوژپشت کلیسای نوتردام به «اسمرلدا»، کولی زیبا است. داستان با دلباختگی پنهانی «کلود فرولو»، معاون اسقف نوتردام به اسمرلدا آغاز میشود. او با کمک کازیمودو سعی در ربودن اسمرلدا دارد، اما تلاششان با مداخلهٔ «کاپیتان فوبوس دوشاتوپر» (جوانی سبکسر و هوسباز) ناکام میماند. کازیمودو دستگیر میشود. در صحنهٔ مجازات وحشیانهٔ کازیمودو با شلاق، تنها اسمرلدا با قلبی مهربان به او آب میدهد. همین جرعهٔ آب، جرقهٔ عشقی عمیق را در قلب کازیمودو میزند و او را تا پای جان، وقف نجات و مراقبت از اسمرلدا میکند. اسمرلدا که شیفتهٔ فوبوس است، توسط فرولو به اتهام قتل فوبوس (که خودِ فرولو با خنجر به او ضربه زده) محکوم به اعدام میشود. فرولو در زندان به اسمرلدا ابراز عشق میکند، اما اسمرلدا او را میراند. در روز اعدام، کازیمودو شجاعانه اسمرلدا را نجات داده و به نوتردام پناه میدهد. فرولو با استفاده از هجوم کولیان و خلافکاران به کلیسا (که برای نجات اسمرلدا و غارت کلیسا آمدهاند)، اسمرلدا را میرباید و او را بهدست زنی گوشهنشین میدهد که از کولیها کینه دارد.
هشدار: پاراگراف بعدی، میانه و انتهای رمان را فاش کرده است.
مشخص میشود که اسمرلدا همان دختر گمشدهٔ زن گوشهنشین است. اسمرلدا با شنیدن صدای فوبوس از مخفیگاه خارج شده و لو میرود. تلاشهای غمانگیز مادر برای نجات دختر بیفایده میماند و اسمرلدا دار زده میشود. مادرش نیز در این میان کشته میشود. کازیمودو که متوجه نیت واقعی فرولو و تماشای اعدام اسمرلدا توسط او از بالای برج میشود، فرولو را به پایین پرت میکند. پس از آن، کازیمودو ناپدید میشود و در نهایت، اسکلت او در میان اجساد اعدامشدگان در آغوش اسکلت اسمرلدا یافت میشود.
چرا باید کتاب گوژپشت نتردام را بخوانیم؟
رمان «گوژپشت نوتردام» بهعنوان یکی از برجستهترین رمانهای دورهٔ رمانتیک، کاوشی عمیق در ماهیت انسان و زیبایی درونی و زشتی بیرونی و معضلات اجتماعی قرونوسطیِ پاریس را ارائه میدهد. این رمان کلیسای نوتردام را به شخصیتی اصلی تبدیل کرده و داستان تراژیک عشق یکطرفهٔ «کازیمودو» (نماد معصومیت و فداکاری در ظاهری دهشتناک) به «اسمرلدا» (نماد زیبایی و معصومیت که قربانی تعصب و شهوت میشود) را روایت میکند. نویسنده به نقد بیعدالتیها و تعصبات پرداخته است. خواندن این رمان نهتنها بهدلیل عمق شخصیتپردازی، توصیفات هنرمندانه و اهمیت تاریخی و ادبی آن ضروری است، بلکه بهدلیل کاوش در مضامینی همچون تضاد ظاهر و باطن، عشق و جنون و نقد اجتماعی، تجربهای عمیق و تأثیرگذار را برای خواننده فراهم میآورد و او را به تفکر دربارهٔ پیچیدگیهای انسانی و اجتماعی وا میدارد.
کتاب گوژپشت نتردام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ فرانسه و قالب رمان در باب عشق یکطرفهٔ ناقوسزنِ گوژپشتِ کلیسای نوتردام به زنی کولی و زیبا پیشنهاد میکنیم.
درباره ویکتور هوگو
«ویکتور هوگو» (Victor Hugo) یکی از شاعران، داستاننویسان و نمایشنامهنویسان بزرگ پیرو سبک رمانتیسم و اهل فرانسه است. این هنرمند بهعنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد و آثارش به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خودش اشاره کرده و گویی بازگوکنندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. او سومین پسر کاپیتان «ژوزف لئوپولد سیگیسو هوگو» (که بعدها به مقام ژنرالی نائل آمد) و «سوفی فرانسوا تره بوشه» است که در ۲۶ فوریهٔ ۱۸۰۲ در بزانسون به دنیا آمد. بهشدت تحتنفوذ و تأثیر مادرش بود. مادر او از شاهدوستان و پیروان متعصب آزادی بهشیوهٔ «ولتر» بود. تنها پس از مرگ مادر بود که پدرش، آن سرباز شجاع توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش را نسبت به خود برانگیزد. سالهای کودکی این نویسنده در کشورهای گوناگونی سپری شد. مدت کوتاهی در کالج نجیبزادگان در مادرید درس خواند و بعد در فرانسه تحت آموزش معلم خصوصی خود (پدر ریوییو)، کشیشی بازنشسته قرار گرفت. در ۱۲سالگی بهدستور پدرش به پانسیون «کوردیسیر» وارد شد و بخش اعظم تحصیلات ابتداییاش را آنجا گذراند. تکالیف مدرسه، مانع مطالعه و نگارش تصنیفهای ادیبانهٔ ویکتور هوگو نشد. سرودن شعر را با ترجمهٔ اشعار «ویرژیل» شروع کرد و همراه با این اشعار، قصیدهای بلند در وصف سیل سرود. با انتشار شعر بلندی به نام «شادی» که تصویری از لحظهلحظهٔ زندگی بود، به جمع شاعران پیوست. او توانست پیش از ۲۰سالگی اولین قصهٔ بلند خود، یعنی کتاب «بوگ ژارگال» را منتشر کند. با انتشار این کتاب به جمع ادیبان راه یافت. رمان بلند «بینوایان» یک رمان تاریخیِ فرانسوی است که در سال ۱۸۶۲ به قلم هوگو منتشر شد؛ از بزرگترین آثار قرن نوزدهم میلادی. این رمان هر چند داستان زندگی «ژان والژان»، «کوزت» و «ماریوس» را بیان میکند، در مبارزه با بیعدالتی نوشته شده و از فقر و فلاکت مردم سخن میگوید و فساد ریشهدار حکومتی را هم نقد میکند. ویکتور هوگو در سال ۱۸۳۱ میلادی کتاب «گوژپشت نوتردام» را منتشر کرد، اما این اثر بهلحاظ ادبی جایگاهی پس از بینوایان دارد. «آخرین روزهای یک محکوم به اعدام» اثری دیگر از ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۲۹ منتشر شد. ویکتور هوگو بهدلیل حمایتی که از طبقهٔ محروم جامعه کرد، همیشه مورد خشم سران دولت بود؛ به همین دلیل سالهایی از زندگیاش را در تبعید در بروکسل و جزیرهای در دریای مانش سپری کرد. پس از سرنگونی امپراطور رم در سال ۱۸۷۰، ویکتور هوگو بهعنوان قهرمان ملی به فرانسه بازگشت. این نویسندهٔ بزرگ پس از تحمل یک دوران طولانی بیماری، در ۲۲ مهٔ ۱۸۸۵ در پاریس چشم درگذشت.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب «گوژپشت نوتردام» توسط مترجمان و ناشران متفاوت در سالهای گوناگون منتشر شده؛ بهعنوان نمونه این رمان با ترجمهٔ «جواد محیی» توسط نشرهای جاودان خرد، باران خرد، آستان مهر و آتیسا، با ترجمهٔ «محمدرضا پارسایار» توسط انتشارات هرمس، با ترجمهٔ «اسفندیار کاویان» توسط انتشارات جامی (مصدق) و... منتشر شده است. بسیاری از این ترجمهها از اواخر دههٔ ۱۳۹۰ تجدید چاپ شده و تعدادی از آنها بازنویسیهایی برای گروههای سنی خاص (مانند نوجوانان) است.
بخشی از کتاب گوژپشت نتردام
«تازهوارد لبادهای سیاه و چهرهای دژم داشت. لباس و چهره اندوهبار وی بیش از هر چیز توجه «ژان» را به خود جلب کرد. (چه ژان در نهانگاه خود طوری قرار گرفته بود که بهخوبی بتواند هر چیز را دیده و هر گفتهای را بشنود). بااینحال در سیمای وی ملایمت خاصی، شبیه ملایمت گربهها یا دادرسان و یا بهتر بگوییم تظاهر بهملایمت خوانده میشد. صورت تازهوارد سبزه و چیندار بود. شصت ساله به نظر میرسید، دائمهٔ مژهها را به هم میزد. ابروان سفید، لبان آویخته و دستهای بزرگی داشت. وقتیکه ژان فهمید که او کسی جز پزشک یا عضو هیئت دادرسان نیست و به یک نظر از دیدن فاصله زیاد بینی و دهان وی پی برد که مرد خرفتی است به گوشه خود خزید و از اینکه ناچار است در چنان اوضاع و احوالی مدت نامعلومی به سر برد غرق نومیدی شد.
رئیس شماسان پیش پای او از جا برخاست. فقط به اشارهای او را به نشستن بر چهارپایه دم در دعوت کرد. لحظهای چند به سکوت گذشت. گویی رئیس شماسان در تفکرات پیشین خود غوطهوراست. به هنگام ورود تازهوارد «کلودفرولو» به وی گفته بود:
ـ سلام آقای «ژاک».»
حجم
۴۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۹۵ صفحه
حجم
۴۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۹۵ صفحه