دانلود و خرید کتاب نابینایی موشه باراش ترجمه فرزاد جابرالانصار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نابینایی اثر موشه باراش

کتاب نابینایی

معرفی کتاب نابینایی

کتاب نابینایی؛ تاریخ یکی از تصاویر ذهنی در اندیشه غرب نوشتهٔ موشه باراش و ترجمهٔ فرزاد جابرالانصار است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نابینایی

شاید تصویر نابینایان را در برخی از نقاشی‌های گذشته دیده باشید. نوعی دوپهلویی یا دوسویگی مشخصهٔ تصویر نابینایان است. از سویی، نابینا موجودی است نگون‌بخت و محروم از آنچه غالباً گران‌بهاترین نعمتی دانسته‌اند که به آدمی عطا شده است‌؛ یعنی توانایی دیدن جهان و یافتن راه خویش بدون مدد گرفتن از دیگری. اما از سوی دیگر، نابینا، برخوردار از موهبتی است که به هیچ انسان دیگری عطا نشده‌؛ یعنی موهبت ارتباط بی‌واسطه با ایزدی از ایزدان. او مقیم دو دنیاست یا در میانهٔ این دو سرگردان است. این قبیل تداعی‌های مبهمِ شهودی نشان می‌دهد که در عصر پیشامدرن فهم آدمیان از شخص نابینا تا چه اندازه پیچیده و غامض بوده است. نابینایی قسمی معما بود. در گذر قرن‌ها، خاطرهٔ نابینایی حس رازوارگی و احساس تشویشی را که ملازم آن بود حفظ کرد.

کتاب نابینایی می‌کوشد بعضی جوانب این معما را تحلیل کند. برای درکِ رازآمیز بودنِ نابینایان، و رویکردها به ایشان، سه پرسش اصلی مطرح می‌شود. اولی پرسشی است نسبتاً آسان: آیا فهمِ نابینایی تاریخی خاص خود دارد؟ به‌عبارت‌دیگر، آیا نظرات درباب چیستی نابینایی و چیستی «معنی» آن در گذر زمان تغییر کرده است؟ بی‌گمان نابینایی به‌خودی‌خود وضعیتی طبیعی است و در مقام وضعیتی طبیعی تغییر چندانی نکرده است. لیکن اگرچه خودنابینایی فی‌نفسه تغییرناپذیر است، فهم ما از نابینایی، و دیدگاه‌های ما دربارهٔ «معنی» آن، اموری فرهنگی‌اند. رویکردها به نابینایان نیز که عمدتاً پیامد باورهای آدمیان درباب معنای نابینایی‌اند از همین سنخ هستند. بی‌شک تفسیر نابینایی و رویکرد اجتماع به نابینایان، در مقام اموری فرهنگی، دستخوش تغییرات تاریخی است. البته در فصول پیش‌رو استمرار یافتنِ بعضی مؤلفه‌ها در رویکرد افراد به نابینایان مسجل خواهد شد؛ اما کتاب نشان می‌دهد که تفسیر ما از نابینایی به‌واقع تاریخی پرماجرا دارد. در گذر اعصار تفاسیر متفاوت از نابینایی یکی پس از دیگری پدید آمده‌اند و این قبیل توضیحات و تفاسیر درباب وضعیتی جسمی گاه بازتاب مضامین و باورهای کلی‌ای است که هستهٔ هر دوره را تشکیل می‌دهد.

همچون بی‌شمار پدیده‌های دیگر، تفسیر نابینایی نیز وابسته است به بستر و زمینه‌ای که نگاه به نابینایی از دل آن برمی‌خیزد. این نکته ما را به پرسش دوم می‌رساند. اگرچه فهم ما از نابینایان هیچ‌گاه یکپارچه و یکدست نبوده، در هریک از دوره‌های مهم تاریخی یک یا دو توضیح خاص دربارهٔ نابینایی دست‌بالا را داشته است. این تفاسیر به‌طور مشخص چه بوده‌اند و چه چیزی آنها را پدید آورده است؟ کتاب نشان می‌دهد که بستر و سیاق جامع فرهنگی، یعنی جهان فراگیر تصورات و باورها، است که تعیین‌کنندهٔ رویکردها حتی درمورد پدیده‌ای حاشیه‌ای چون نابینایی است.

آخرین پرسش به نمود دیداری نابینایان و بازنمایی ایشان در هنر مربوط می‌شود. شخص نابینا چگونه به تصور درمی‌آمد؟ آیا ویژگی یا کیفیتی خاص وجود دارد که مشخصهٔ نابینا به شمار رود و امکان دهد در لحظه تشخیص دهیم با فردی نابینا طرفیم؟ شکل چشم‌ها عموماً نمی‌تواند فهممان از نابینا بودنِ سوژه را توجیه کند.

شکل چشم‌ها در وضع امروزشان تأثیر چندانی بر ادراک ما از این فیگورها ندارند. علی‌القاعده شیوه‌های دیگری وجود داشته که نابینا بودنِ فیگورهای ترسیم‌شده را به بیننده القا می‌کرده است. این شیوه‌ها چه بوده‌اند و چه تاریخی داشته‌اند؟

موشه باراش در پژوهش حاضر نگاهی کرده‌ به انحای متنوع فهم و بازنمایی نابینایی از رهگذر پرداختن به تاریخ این انحا. اگرچه در این پژوهش کمابیش از ترتیب زمان گاهنامه‌ای تبعیت کرده‌، قصدش آن نیست که تاریخی پیوسته از نحوهٔ تفسیر نابینایی به دست دهد. همچنین، قصد ندارد پژوهشی جامع و مبسوط عرضه کند. به همین دلیل از آوردن انبوه آشفته‌ای از ارجاعات منبع‌شناختی در مورد نکات حاشیه‌ای مباحثمان خودداری کرده‌. بنا بر این بوده که پژوهش حاضر گزارشی باشد روان و خواندنی دربارهٔ پدیده‌ای که هرچند غریب جلوه می‌کند، چنان‌که بایدوشاید محل توجه نبوده است.

خواندن کتاب نابینایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران فلسفهٔ هنر و تاریخ هنر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نابینایی

«آیا تغییر باورهای دینی می‌تواند هم رویکردها به نابینایان و هم طرز برخورد مفهومی، ادبی و هنری با نابینایی را عمیقاً دگرگون کند؟ این پرسش زمانی مصرانه مطرح می‌شود که می‌کوشیم تاریخ تصویر ذهنی از نابینایی را در گذر از اواخر عهد باستان به اوایل دنیای مسیحیت پی بگیریم. پاسخ دادن به این پرسش بسیار دشوار است. می‌دانیم که مسیحیتِ در حال ظهور، همچون دیگر نهضت‌های دینیِ اواخر عهد باستان، قادر نبود جهان معنوی خود را بدون اقتباس عناصر و الگوهایی از فرهنگ کهن (و ایجاد تحول در آنها) شکل دهد. این میراث حتی در دیانت تازه نیرویی بسیار قوی داشت.

از جمله عناصری که مسیحیت اولیه از اعصار قبل به ارث برد مفاهیم سرشت و خاستگاه نابینایی و نیز رویکردها (ی پیشین) صورت‌گرفته به نابینایان بود. یکی از این باورها که در میان مسیحیان اولیه نیز رواج داشت آن بود که نابینایی کیفر ارتکاب گناه است. گاهی، چنان‌که در کتاب اعمال رسولان (۱۱-۸ : ۱۳) آمده، این کیفر از راه معجزه به اجرا درمی‌آمد. هنگامی که پولوس رسول مشغول موعظه بود، علیمِ ساحر «کوشید حاکم را از ایمان‌آوردن بازدارد»، لذا پولوس «آکنده از روح‌القدس، بر او خیره گشت» و گفت: «اینک دست خداوند بر توست. تو نابینا خواهی شد و، چندگاهی، دیگر آفتاب را نخواهی دید. همان دم، در تاریکی و ظلمت فرورفت و به هر سوی می‌گشت تا کسی را از برای دستگیری خویش بیابد.»

ازآنجاکه نابینایی به نحوی، هرچند مبهم، با گناه در ارتباط بود، می‌شد آن را با حالاتی عاطفی نیز مرتبط دانست که گناهکارانه و شرورانه شمرده می‌شدند. پیونددادنِ نابینایی و شر به‌کرات در نوشته‌های آبای کلیسای اولیه به چشم می‌خورد و گاه نمی‌توان تشخیص داد که مراد از آن نوعی استعاره است یا در معنای لفظی به کار رفته است. مثلا، قدیس آمبروز، اسقف شهر میلان در قرن چهارم میلادی، نابینایی را مظهر شهوت می‌دانست. ژروم، یکی دیگر از آبای کلیسای اولیه در اواخر قرن چهارم، نابینایی را با تکبر برابر می‌شمرد. تقریباً در همان زمان، آرنوبیوس، یکی دیگر از آبای کلیسای لاتین، نابینایی را با جنون غضب (furor) مرتبط دانست، و به این ترتیب، از طریق روایتی مسیحی از مفهوم یونانی آته، شباهتی را احیا کرد که از دید باستانیان میان ازدست‌دادن بینایی و ازدست‌دادن عقل برقرار بود. او همچنین نابینایی را با اختلال مشاعر مرتبط شمرد. در اوایل قرن پنجم میلادی، هنگامی که دورهٔ موسوم به مسیحیت اولیه رو به پایان بود، آگوستین از «نابینایی» به‌منزلهٔ مترادفِ کم‌وبیش استعاریِ جنون غضب و اختلال مشاعر سخن می‌گفت. به نظر می‌رسد تمامی این دیدگاه‌ها به‌خوبی با میراث فرهنگ کلاسیک همخوانی دارند.»

با تو سقوط می کنم
سارا نظری
این یک چپق نیست
میشل فوکو
هملت؛ شعر بی کران
هارولد بلوم
در باب قتل
تامس دی کوئینسی
درس گفتارهای ایدئولوژی و اتوپیا
پل ریکور
نادان
لئو تولستوی
گودل، اشر، باخ
داگلاس آر. هوفشتاتر
کافکا و فلسفه؛ جستارهایی درباره محاکمه
اسپن همر
کنش پذیری ریشه ای
تامس کارل وال
درام
س. و. داوسن
یک انقلاب ذهنی
جاناتان ایزرائیل
مفاهیم نقد فیلم
مجید اسلامی
ساخت واقعیت اجتماعی
جان ر. سرل
ناخودآگاه در نمایشنامه های شکسپیر
مارتین برگمن
شکسپیر معاصر ما
یان کات
تاریخ هنر
ارنست گامبریچ
پارادوکس سود
یان ایکاوت
ازو و بوطیقای سینما
دیوید بوردول
ناخودآگاه زیباشناختی
ژاک رانسیر
پنیر و کرم ها
کارلو گینزبورگ
من ادواردو نیستم
گروه نویسندگان
دختری با هفت اسم
هیئون سئو لی
حرمسرای قذافی
بیژن اشتری
حرمسرای قذافی
بیژن اشتری
جنگ چهره زنانه ندارد
سوتلانا آلکسیویچ
فرمانده کجاستی؟ درباره زندگی احمد‌شاه مسعود
کاوه شجاعی
جنگ چهره‌ی زنانه ندارد
مهسا ملک‌مرزبان
هزار فرسنگ تا آزادی
یون سون کیم
نبرد من
آدولف هیتلر
کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
اسلاونکا دراکولیچ
صداهایی از چرنوبیل
سوتلانا آلکسیویچ
سینوهه؛ جلد اول
میکا والتاری
در قلمرو پادشاهان
کارمن بن لادن
فرار از اردوگاه ۱۴؛ داستانی واقعی فرار ادیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به سوی آزادی
بلین هاردن
مهاتما گاندی
محمد قاضی
آیشمن در اورشلیم
هانا آرنت
خودآموز دیکتاتورها
رندال وود
جنگ جهانی دوم
مهدی حقیقت‌خواه
هزاران فرسنگ تا آزادی
شیرین سپهراد
اختراع قوم یهود
احد علیقلیان
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۰۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

حجم

۱۰۰۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

قیمت:
۱۱۱,۶۵۰
تومان