کتاب روان شناسی سلبریتی
معرفی کتاب روان شناسی سلبریتی
کتاب روان شناسی سلبریتی نوشتهٔ گیل استیور و ترجمهٔ تهمینه زاردشت است و نشر نو آن را منتشر کرده است. هدف کتاب حاضر این است که از نگاه روانشناسی روزنهای به موضوع سلبریتی باز کند.
درباره کتاب روان شناسی سلبریتی
چرا مجذوب سلبریتیهایی میشویم که به عمرمان با آنها ملاقات نکردهایم؟ شهرت و سلبریتی بودن چه فرقی با هم دارند؟ رسانههای اجتماعی چگونه میتوانند موج نویی از سلبریتیسازی ایجاد کنند؟ روانشناسی سلبریتی خاستگاههای فرهنگ سلبریتی را میکاود، و نیز روابطی را که سلبریتیها با هوادارانشان دارند، این را که شهرت قادر است چه اثری بر سلبریتیها بگذارد و اینکه چه چیزی تصور ما را از سلبریتیهای محبوبمان شکل میدهد.
سلبریتی در فضای رسانهای زندگی میکند. بدون گفتوگو از سلبریتیها (به قول بعضیها «شایعات» دربارۀ آنها)، شهرت یا سلبریتی وجود ندارد، و بدون رسانهای برای گفتوگو و پخش شایعه، واقعاً سلبریتیای در کار نیست. سلبریتی امر اجتماعی است. در خلأ وجود ندارد.
دربارۀ سلبریتی، بهخصوص در همین بیست سال اخیر، مطالب فراوانی نوشتهاند، اما هنوز رسیدن به تعریف موجزی از آن دشوار است. مفهوم سلبریتی صرفاً معروفیت یا «شهرت» نیست، بلکه چرایی معروفیت شخص است. کارن استرنهایمر سلبریتی را اینطور تعریف میکند: «هر کسی که حداقل لازمی از غریبهها تماشایش میکنند، ملتفت او میشوند و او را میشناسند». کنجکاوی دربارۀ زندگی شخصی است که مرزهای سلبریتی را مشخص میکند.
در اغلب نوشتههای مربوط به سلبریتی، این کلمه در حکم اسم به کار میرود. کسی سلبریتی است. اما اگر سلبریتی را خصوصیت فرد، یعنی صفت او، در نظر بگیریم و نه اسمش، چه اتفاقی میافتد؟ در آن صورت میتوانیم همانطور دربارۀ سلبریتی صحبت کنیم که دربارۀ دیگر خصوصیات افراد بحث میشود. نخ تسبیحی در شخصیتپژوهی وجود دارد که میکوشد بین حالت و خصلت تمایز قائل شود. مثلاً کلمۀ برونگرایی در «فلانی برونگراست» خصلت فرد است؟ یا مثلاً در «امروز فلانی برونگراست» حالت است؟
گِیل اِستیوِر استاد دانشگاه امپایر استیت نیویورک است. او سی سال اخیر را صرف مطالعۀ روابط میان هواداران و سلبریتیها از دیدگاه مشاهدۀ مشارکتی کرده است.
«روانشناسی سلبریتی» از کتابهای مجموعهٔ «روانشناسیِ همهچیز» است. این مجموعه به بررسی عوامل روانی پنهانی میپردازد که ما را از امیال و نفرتورزیِ ناخودآگاه به غرایز طبیعی اجتماعی سوق میدهند. هریک از این کتابهای جذاب و آموزنده و عمیق که فرد متخصصی در حوزۀ خود نگاشته است به بررسی این موضوع میپردازد که دانشِ مبتنی بر تحقیق چگونه با حکمت عامیانه و رایج مقایسه میشود، و نشان میدهد که روانشناسی چگونه میتواند فهم ما را بهدرستی از زندگی نوین غنی سازد. زبان سادهٔ کتابها به فهم بهتر خواننده کمک میکند.
نشرنو ترجمهٔ کتابهای این مجموعه را بهمرور منتشر خواهد کرد. اینها اولین عناوینی است که از این مجموعه بهزودی منتشر میشود:
روانشناسی سلبریتی
روانشناسی نظریههای توطئه
روانشناسی رانندگی
روانشناسی تعصب
روانشناسی رسانهٔ اجتماعی
روانشناسی هنر
روانشناسی تروریسم
کتاب روان شناسی سلبریتی:
رسانههای اجتماعی میتوانند شمشیری دولبه برای کاربرانی باشند که هم حرفۀ خود را ترویج میکنند و هم با پایگاه هواداران متصل میشوند. بیان صادقانۀ دیدگاههای سیاسی یا افکاری که نشانگر نژادپرستی یا جنسیتزدگی یا اغراض دیگر هستند چهبسا برای حرفۀ سلبریتی مضر واقع شوند. سلبریتیها خواه در حمایت از کاندیدای سیاسی توییت بکنند و خواه عقاید خود را دربارۀ گروهی از اقلیتها صراحتاً بیان کنند، پای این خطر در میان است که مخالفان در پایگاه هواداران به این نتیجه برسند که دیگر هوادار نباشند. بهعلاوه، واکنشها احتمال دارد خاتمۀ حرفۀ سلبریتیهایی باشد که مچشان را هنگام استفادۀ نامناسب از رسانههای اجتماعی برای پستها یا اظهارات نامناسب میگیرند. نمونههایش میتواند توییت تصادفی عکسی نژادپرستانه در سال ۲۰۱۱ به دست آنتونی واینِر باشد که باعث شد از مسند خود در کنگرۀ امریکا کنارهگیری کند، یا چارلی شین که بعد از قشقرق توییتری علیه رئیسش در سال ۲۰۱۱، نقش خود در دو مرد و نصفی را از دست داد. بهعلاوه، سلبریتیهای فوری مانند این اشخاص ممکن است به دلیل بیان دیدگاههای جنجالبرانگیزشان هدف آزار رسانههای اجتماعی قرار بگیرند. چهرۀ تاریک رسانههای اجتماعی همین است و باید براساس تمام مزایایی سنجیده شوند که این نوع رسانهها به همراه دارند.
آرتور میلر، شوهر مرلین مونرو، دشواری مفرط زندگی اینچنینی را مجسم میکند: «عظمت ستارگی مرلین آشکارا غیرانسانی است، اما بدون توسل به امر ماورای طبیعی، دشوار میتوان تعریف کرد که او کیست؛ در تصور عامه او تصویری از شور و شوق است، و به این معنا خداگونه.»
در صحبت از اشیایی که هواداران برای مرلین پست میکردند، انبوهی از چیزهای واقعاً غریبی به یاد آرتور آمد، از ظروف حاوی مدفوع گرفته تا پیشکشهایی بهاین منظور که از اِدبار بیرونش بیاورند. آرتور متوجه شد: «حدود پانزده درصد (از کسانی که نامه مینوشتند) کاملاً دیوانه بودند... مرلین ندرتاً با آسودگی خاطر نگاهی به کیسۀ نامهها میانداخت. بیرون رفتن با مرلین... نیاز به عملیات لجستیکی عمدهای داشت.»
هر چه شهرت مونرو زندگیاش را بیشتر و بیشتر به چالش میکشید، میلر متوجه میشد: «او مرلین مونرو بود و همین داشت او را میکشت». در سال ۱۹۶۲ مرلین مونرو با مصرف بیش از حد باربیتوریک از پا درآمد ــ خاتمۀ زودهنگام زندگیای که سلبریتی بودنش آن را تراژیک کرد. با اینکه همۀ ستارههای بزرگ چنین فرجامی ندارند، به نظر میرسد شهرتی با این عظمت بیشک آدم را به خطر میاندازد.
برعکس، گویا سلبریتیهایی مانند مصاحبهشوندگان این کتاب به سطحی از شهرت رسیدهاند که جوانب مثبت آن زندگی به جوانب منفیاش خیلی میچربد.
فصل اول مقدمهای بر مطالعهٔ سلبریتی همراه با تعاریف و مشاهدات است. فصل دوم چندین نظریهٔ علوم اجتماعی، ازجمله روانشناسی، عرضه میکند که ربط مستقیم به مطالعهٔ سلبریتی دارند. فصل سوم نمونههای برگرفتهای از سراسر تاریخ دارد تا نشان دهد چگونه میتوان شهرت و سلبریتی را بهتر درک کرد. فصل چهارم مبحثی است در این باب که شهرت چه تأثیری در زندگی سلبریتی میگذارد. فصل پنجم سراغ رابطهٔ سلبریتیها با هواداران میرود. فصل ششم حاوی دنیای رسانههای اجتماعی و رخداد نسبتاً تازهٔ خردهسلبریتیهاست، اما به ترندهای کنونی قرن ۲۱ ام در رسانهها نیز میپردازد.
خواندن کتاب روان شناسی سلبریتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای روانشناسی، فلسفه، جامعهشناسی و هنر پیشنهاد میکنیم. اگر دوست دارید دربارهٔ سلبریتیها بیشتر بدانید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب روان شناسی سلبریتی
«سلبریتیها کسانی هستند که توجه ما را جلب میکنند
به نظر وان کریکن (۲۰۱۲) در جامعهٔ درهمتافتهٔ ما توجهْ سرمایهٔ کمیابی است. چیزهایی هم که توجه ما را جلب میکنند آنقدر زیادند که در چیزهایی که لازم است انتخاب کنیم باید مشکلپسند باشیم. سلبریتیها کسانی هستند که توجه ما را با خصوصیات یا دستاوردها یا رفتارهای غیرعادی خود جلب میکنند. زمانی که کسی موفق شد توجه ما را به خود جلب کند، میتوانیم بگوییم که به دلیل موفقیتها یا سایر خصوصیات بیهمتا و چشمگیرش در حالت سلبریتی قرار دارد یا ما او را سلبریتی میشماریم. گاهی اوقات صِرف برخورداری از خصوصیات خاص جلب توجه میکند، مانند مورد اسکار وایلد، که در قرن نوزدهم تصمیم گرفت با حداکثر شناعت جلب توجه کند. وایلد مدتها قبل از دستاوردی سزاوار شهرت، به حالت سلبریتی رسیده بود. توجه به شخص مشهور (سلبریتی دستاوردی) پس از دستاوردی از راه میرسد، اما آن دسته از افرادی که غایتشان توجه است، گاهی اوقات واقعاً هیچ کاری نکردهاند و دستاوردی نداشتهاند، بلکه از ابزارهای مختلفی برای جلب توجه بهره بردهاند. سلبریتیِ بدون شهرت همین است، شهرت نیز به معنای تشخص با معروفیت به دلیل انجام کاری شایان توجه است. خانوادهٔ کارداشیان مستندترین نمونهٔ توجهجویانی هستند که دستاورد آنچنانی نداشتهاند، اما فقط آنها نیستند که این چنیناند.
اغلب اوقات شخص پس از دستیابی به شهرت، سلبریتی میشود، مانند مورد چارلز لیندبرگ که پس از اولین پرواز به آن سوی اقیانوس اطلس سلبریتی شد، اما اسکار وایلد نمونهٔ کسی است که سلبریتی شد و تازه بعد از اینکه حسابی معروف بود، کتابها و نمایشنامههایی نوشت که امروز معروفیتش را مدیون آنهاست. اگر معروف نشده بود، کسی متوجه نمایشنامههای او میشد؟ سؤال سختی است -سؤالی که نمیشود راحت جوابش را داد، اما راحت میشود حدس زد که نه، شاید کسی ملتفت نمایشنامههایش نمیشد.»
حجم
۱۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۴۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
نظرات کاربران
برای تحقیقم نیاز داشتم اما متاسفانه نمونه رو خوندم و ترجمه خییلی بد بود