دانلود و خرید کتاب مهمان سرای دو دنیا اریک امانوئل اشمیت ترجمه شهلا حائری
تصویر جلد کتاب مهمان سرای دو دنیا

کتاب مهمان سرای دو دنیا

معرفی کتاب مهمان سرای دو دنیا

کتاب مهمان سرای دو دنیا نمایشنامه‌ای نوشتهٔ اریک امانوئل اشمیت و ترجمهٔ شهلا حائری است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مهمان سرای دو دنیا

مهمان سرای دو دنیا شاید عجیب‌ترین مهمان‌سرای دنیا باشد. در این مهمان‌سرا افرادی که در کما هستند اقامت می‌کنند تا زمانی که درمان آن‌ها به نتیجه برسد.

شخصیت‌های این نمایشنامه هیچ یک نمی‌دانند چگونه گذرشان به مهمانسرای دو دنیا افتاد و چه زمانی از آن خارج خواهند شد و سر انجام به کجا خواهند رفت. شخصیت‌ها در این مکان رازآمیز گرد هم آمده‌اند تا درباره‌ٔ زندگی خود تأمل کنند و به دغدغه‌های همیشگی بشر بیندیشند. 

نمایشنامه‌ٔ مهمانسرای دو دنیا حکایتی است پر رمز و راز، شگفت‌انگیز و غافلگیرکننده در فضایی میان رویا و واقعیت، مرگ و زندگی، کمدی و تراژدی.

خواندن کتاب مهمان سرای دو دنیا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به نمایشنامه‌های اریک امانوئل اشمیت علاقه دارید این کتاب را هم حتما بخوانید.

درباره اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت، نمایش‌نامه‌نویس، داستان‌نویس، رمان‌نویس و کارگردان فرانسوی - بلژیکی، طی حدود ۱۰ سال به‌صورت یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان فرانسوی‌زبان دنیا درآمد، آثارش به ۴۰ زبان برگردانده شد و نمایش‌نامه‌هایش در بیش از ۵۰ کشور به‌طور منظم به صحنه رفت. او تحسین‌شدۀ منتقدان است و برگزیدۀ خوانندگان و چند اثرش نیز به فیلم درآمده است. اشمیت در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در حومه‌ای از شهر لیون در جنوب فرانسه متولد شد. در کودکی به موسیقی علاقۀ بسیار داشت و در ۹سالگی به آموختن پیانو پرداخت. ابتدا مایل بود آهنگساز شود، اما معلمانش او را از این کار منصرف کردند تا از همان نوجوانی استعداد آشکارش در نگارش را پرورش دهد.

پس از گذراندن دورۀ ادبیات، در آزمون ورود به دانشسرای عالی موفق می‌شود و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به تحصیل در فلسفه می‌پردازد و پایان‌نامۀ دکترایش را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» می‌نویسد که در ۱۹۹۷ با عنوان «دیدرو و فلسفۀ اغوا» منتشر می‌شود. اشمیت چندین‌سال به تدریس فلسفه در دبیرستان و سپس در دانشگاه اشتغال داشته است. او خود معتقد است که فلسفه موجب نجاتش شده و به او آموخته است تا خودش باشد و احساس رهایی کند. فیلسوف به نویسنده تبدیل می‌شود؛ نویسنده‌ای که مدام اسطوره‌ها و حکایات بنیان‌گذار را جذب می‌کند تا با خلاقیت خستگی‌ناپذیر خود آن‌ها را از نو بتند. در سال‌های دهۀ ۱۹۹۰، نمایش‌نامه‌هایش در چندین کشور با اقبال بسیار روبه‌رو می‌شود. «شب والونی» که نسخۀ مدرنی است از اسطورۀ دون ژوان، در ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه می‌شود؛ سپس «مهمان ناخوانده» در ۱۹۹۳، ۳ جایزه از جوایز مولیر را نصیب او می‌کند. از آن پس، تدریس فلسفه در دانشگاه را رها می‌کند و تمام‌وکمال به کار نگارش می‌پردازد. در ۱۹۹۵، «گلدن جو» و در ۱۹۹۶، «دگرگونه‌های معمایی» را می‌آفریند. چند ماه بعد، یک تک‌گویی دربارۀ آیین بودا انتشار می‌یابد با عنوان «میلارِپا» که در ۱۹۹۷ در جشنوارۀ آوینیون و در ۱۹۹۹ در پاریس به نمایش در می‌آید. همین متن است که اشمیت را به فکر می‌اندازد تا دورۀ حکایت‌هایش را دربارۀ ادیان آغاز کند که بعداً به دورۀ «نادیدنی‌ها» شهرت می‌یابد.

فردریک یا بولوار جنایت در ۱۹۹۸ تقریباً هم‌زمان در فرانسه و آلمان به نمایش درمی‌آید. «مهمانسرای دو دنیا» در ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۰، مدتی طولانی به‌روی صحنه می‌ماند. «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» که در دسامبر ۱۹۹۹ برای نخستین‌بار اجرا می‌شود، در ژوییۀ ۲۰۰۱ در جشنوارۀ آوینیون به اجرا درمی‌آید. در ۲۰۰۴ فیلمی بر اساس آن ساخته می‌شود با شرکت «عمر شریف» که تندیس سزار بهترین بازی را برایش به ارمغان می‌آورد. پس از این جزوۀ دوم از دورۀ نادیدنی‌ها، نوبت به سومی می‌رسد با عنوان «اسکار و بانوی گلی‌پوش» که در فوریۀ ۲۰۰۳ با اقبالی گسترده روبه‌رو می‌شود. در سپتامبر ۲۰۰۳، نخستین‌بار نمایشنامهٔ «خرده‌جنایت‌های زناشویی» اجرا می‌شود و چندین‌ماه پیاپی با گیشۀ پر در صحنه می‌ماند.

اشمیت در همان ایام به نگارش رمان می‌پردازد و در ۱۹۹۵ «فرقۀ خودبینان» را منتشر می‌کند که استقبال بسیار گرم منتقدان را در پی دارد. در سال ۲۰۰۰، «انجیل به‌روایت پیلاطس»، جایگاه او را به‌عنوان رمان‌نویس تثبیت می‌کند. از آن پس، هر رمانی که منتشر می‌کند، هفته‌ها و ماه‌ها در فهرست پرفروش‌ترین رمان‌ها قرار می‌گیرد. در ۲۰۰۱، «سهم آن دیگری» را منتشر می‌کند که به هیتلر اختصاص دارد و در ۲۰۰۲، نسخه‌ای خیال‌پردازانه و هجایی دربارۀ اسطورۀ فاوستوس می‌نویسد با عنوان «آن‌گاه که یک اثر هنری بودم». حکایت‌های دورۀ نادیدنی‌ها، در کشورهای فرانسوی‌زبان و کشورهای دیگر با اقبال فراوان روبه‌رو شد؛ چه در کتاب‌فروشی‌ها و چه در صحنۀ نمایش. کتاب‌های «میلارِپا» در زمینۀ عرفان، «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» دربارۀ اسلام، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» دربارۀ مسیحیت، «فرزند نوح» (۲۰۰۴) دربارۀ کلیمیت، «سومویی که نمی‌توانست گنده شود» (۲۰۰۹) دربارۀ ذنِ بودایی هستند.

از سال ۲۰۰۰، اریک امانوئل اشمیت که خود را از دنیای ادب و سیاست دور می‌دارد، با سیل جوایز روبه‌رو می‌شود؛ در همان سال فرهنگستان فرانسه جایزۀ بزرگ تئاتر را برای مجموعۀ نمایش‌هایش به او اهدا می‌کند؛ در ۲۰۰۴ جایزۀ بزرگ خوانندگان لایپزیگ،‌ دویچِر بوخِرپرایس را برای حکایت «آقاابراهیم و گل‌های قرآن» و در برلین، جایزۀ معتبر دی کادریگا را برای «انسانیتش و خردمندی‌ای که شوخ‌طبعی‌اش در وجود انسان‌ها پرورش می‌دهد» دریافت می‌کند. در همان پاییز ۲۰۰۴ مجلۀ ادبی لیر در پی نظرسنجی از فرانسویای مبنی بر اینکه از «کتاب‌هایی که زندگی‌شان را تغییر داده‌اند» نام ببرند، «اسکار و بانوی گلی‌پوش» در کنار کتاب مقدس و کتاب‌های سه‌تفنگ‌دار و شازده‌کوچولو قرار می‌گیرد و این درمورد نویسنده‌ای در قید حیات جرو استثناهاست.

بخشی از کتاب مهمان سرای دو دنیا

«ژولین: من کجا هستم؟

به جای جواب، مردْ آرام کلیدی به‌طرفش دراز می‌کند که ژولین می‌گیرد.

ژولین: حق با شماست. بهتره برم استراحت کنم.

مرد اشاره‌ای می‌کند. زن سفیدپوشی مانند او چابک و بی‌صدا ظاهر می‌شود و به‌طرف ژولین می‌رود. انگار زن بی‌صدا چیزی گفته است، چون ژولین جواب می‌دهد:

ژولین: بله، چمدون دارم، تو ماشینمه، ولی... (در جیب بارانی‌اش دنبال کلید می‌گردد و پیدا نمی‌کند. با ناامیدی) مهم نیست... بعداً ترتیبشو می‌دیم...

کارکن بازویش را می‌گیرد و او را به‌طرف راهرو الف می‌برد. ناگهان ژولین می‌ایستد و برمی‌گردد.

ژولین: لابد باید اسمم رو بدونین... واسه این‌که اگه کسی کارم داشت...

مرد جوان دفتر مهمان‌سرا را نشانش می‌دهد.

ژولین: اِ... اسمم رو وارد کردین... خب... (به نظر کمی غافلگیر و معذب می‌رسد...) آره، حق با شماست، می‌رم استراحت کنم...

کارکن مهمان‌سرا محکم او را نگه می‌دارد. باهم از راهرو الف بیرون می‌روند.

در این هنگام از راهرو ت دو نفر ظاهر می‌شوند. راجاپورِ غیب‌آموز که لباس منزل ابریشمی بر تن دارد به سالن هتل نگاه می‌کند.

غیب‌آموز: نگفتم یه تازه‌وارد داریم؟!

رئیس دنبالش می‌رود. مردی است با چهره‌ای جدی، مقرراتی و مانند آدم‌هایی که برای خودشان خیلی احترام قائلند با دقت و وسواس ولی ساده لباس پوشیده است.

رئیس: نه بابا، من که چیزی نشنیدم.

غیب‌آموز: معلومه. بس که گوشتون سنگینه.

رئیس: (بهش بر خورده است.) ببخشید؟

غیب‌آموز: حالا معلوم می‌شه. (به‌طرف کارمند پذیرش برمی‌گردد.) رافائل، کسی اومده، مگه نه؟

مرد جوان لبخند می‌زند.

غیب‌آموز: (آن را به نشانهٔ تأیید می‌گیرد.) بله. پس درست به نظرم رسیده بود.

رئیس: (متعجب) شما رافائل صداش می‌کنید؟ من بهش می‌گم گابریل.

غیب‌آموز: و اون جوابتون رو می‌ده؟

رئیس: معلومه.»

معرفی نویسنده
عکس اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت یکی از پرخواننده‌ترین و برجسته‌ترین نویسندگان فرانسوی‌زبان در جهان به شمار می‌رود. نمایشنامه‌های متعدد او که مورد تحسین تماشاگران و منتقدان قرار گرفته‌اند، تاکنون برنده‌ی چندین جایزه مولیر و جایزه‌ی بزرگ تئاتر آکادمی فرانسه شده‌اند. کتاب‌های او اکنون به ۴۸ زبان ترجمه شده‌اند و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور به طور مرتب روی صحنه اجرا می‌شوند. بر اساس آمارهای اخیر، او در حال حاضر نویسنده‌ای است که آثارش بیشترین آمار مطالعه را در مدارس و دانشگاه‌ها به دست آورده‌اند.

عماد
۱۴۰۲/۰۹/۲۱

قلم جذاب اشمیت و البته ترجه بسیار روان خانوم حائری باعث شده است تا کتاب های ایشان بسیار روان و دلچسب باشد تبحر بسیار بالای اشمیت در رساندن پیام های خود بدون توسل به ادبیات سنگین، خواندن کتابهایش را برای منِ

- بیشتر
الهه =)
۱۴۰۳/۰۴/۰۵

از اون کتاب‌هایی که حس زندگی میدن💫

Zarrin.V
۱۴۰۲/۱۲/۲۶

نمایشنامه فوق العاده ای بود.

پریسا همانی
۱۴۰۲/۱۲/۰۲

با این که در کل از خواندن نمایشنامه لذت نمیبرم اما این اثر رو پیشنهاد میکنم بسیار زیبا بود

انقدر ساده‌دل نباشین. عدالت! شما می‌خواین که جهان هستی به قابلیت‌هاتون ارج بذاره، که نیکی پاداش بگیره و بدی به سزاش برسه، که بیماری به منزلهٔ تنبیه باشه، که خیر و خوبی مرگ رو به تأخیر بندازه، آره، یه عدالتی، هر جور عدالتی که شبیه عدالت باشه، حتی عدالت نادرست وجود داشته باشه. می‌خواین که چیزی وجود داشته باشه، شده خدایان دمدمی یا متعهد، آره، حتی خدایان بی‌اندازه مستبد! این معنیش اینه که یه اراده‌ای، نظمی، فکری، چیزی شبیه انسان اون بالا وجود داره. درحالی‌که به‌جای این، تا بوده، زندگی همین بوده که هست، کر، کور، بی‌اعتنا. برای جوهر هستی شهامت و شایستگی‌تون پشیزی ارزش نداره.
rozhan
‫ژولین: به این ترتیب، شما نمی‌دونین مرگ چیه؟ ‫دکتر س...: بدترین اتفاقی که می‌تونه برای این سؤال بیفته اینه که پاسخی بهش داده بشه.
rozhan
غیب‌آموز: فوق‌العاده‌ست. مدت‌ها فکر می‌کردم آدم‌هایی که اعتراف می‌کنن وجدان اخلاقی والایی دارن، و حالا متوجه می‌شم که بعضی‌ها همون‌طور که استفراغ می‌کنن اعتراف می‌کنن، بالا می‌آرن تا دوباره شروع کنن.
الهه =)
داستان بشریت مثل یه مسابقه‌ایه که آخرش بد تموم می‌شه و من نخواسته بودم توش شرکت کنم.
الهه =)
ژولین: (دلسرد) چطور می‌شه آدم انقدر خوش‌بین باشه؟ لورا: کار دیگه‌ای نمی‌شه کرد. به خودم عادت دادم به همه انرژی بدم، لابد دلیلش اینه که تو عضلاتم نیرو ندارم. زندگی رو دوست دارم با عشقی یه‌طرفه، ولی با عشقی دیوانه‌وار. مرگ رو هم دوست دارم.
کیان
بی‌اشتهایی چه بسا بدترینِ دردهاست. وقتی سیر به دنیا می‌آین، قبل از این‌که فریاد بزنین، دهنتون رو پرِ خوراکی می‌کنن، پیش از این‌که درخواست کنین، بوسه می‌گیرین، قبل از این‌که پول درآرین، خرج می‌کنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمی‌آره. برای ما بی‌اقبال‌ها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور می‌کنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.
rozhan
بی‌اشتهایی چه بسا بدترینِ دردهاست. وقتی سیر به دنیا می‌آین، قبل از این‌که فریاد بزنین، دهنتون رو پرِ خوراکی می‌کنن، پیش از این‌که درخواست کنین، بوسه می‌گیرین، قبل از این‌که پول درآرین، خرج می‌کنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمی‌آره. برای ما بی‌اقبال‌ها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور می‌کنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.
کاربر vahideh
ماری: در مورد من نباید گفت قلبم خسته‌ست، باید گفت زنگ زده.
الهه =)
«از نظر من هیچ‌چیز مطمئن‌تر از نامطمئن نیست.»
پریسا همانی

حجم

۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان