
بریدههایی از کتاب مهمان سرای دو دنیا
۴٫۳
(۲۲)
انقدر سادهدل نباشین. عدالت! شما میخواین که جهان هستی به قابلیتهاتون ارج بذاره، که نیکی پاداش بگیره و بدی به سزاش برسه، که بیماری به منزلهٔ تنبیه باشه، که خیر و خوبی مرگ رو به تأخیر بندازه، آره، یه عدالتی، هر جور عدالتی که شبیه عدالت باشه، حتی عدالت نادرست وجود داشته باشه. میخواین که چیزی وجود داشته باشه، شده خدایان دمدمی یا متعهد، آره، حتی خدایان بیاندازه مستبد! این معنیش اینه که یه ارادهای، نظمی، فکری، چیزی شبیه انسان اون بالا وجود داره. درحالیکه بهجای این، تا بوده، زندگی همین بوده که هست، کر، کور، بیاعتنا. برای جوهر هستی شهامت و شایستگیتون پشیزی ارزش نداره.
rozhan
خودکشی کردین، یه خودکشی طولانی و از مدتها پیش برنامهریزی شده.
ژولین دهانش باز مانده است.
ژولین: خودکشی طولانی؟ من؟
دکتر س...: بله. الکل خودکشی بیعرضههاست.
pegah
ژولین: به این ترتیب، شما نمیدونین مرگ چیه؟
دکتر س...: بدترین اتفاقی که میتونه برای این سؤال بیفته اینه که پاسخی بهش داده بشه.
rozhan
ژولین: (دلسرد) چطور میشه آدم انقدر خوشبین باشه؟
لورا: کار دیگهای نمیشه کرد. به خودم عادت دادم به همه انرژی بدم، لابد دلیلش اینه که تو عضلاتم نیرو ندارم. زندگی رو دوست دارم با عشقی یهطرفه، ولی با عشقی دیوانهوار. مرگ رو هم دوست دارم.
کیان
غیبآموز: فوقالعادهست. مدتها فکر میکردم آدمهایی که اعتراف میکنن وجدان اخلاقی والایی دارن، و حالا متوجه میشم که بعضیها همونطور که استفراغ میکنن اعتراف میکنن، بالا میآرن تا دوباره شروع کنن.
الهه
باید همیشه یه کسی منتظر آدم باشه... تنها راه تصادف نکردن اینه.
pegah
شما خاطرهای از قبل از تولدتون دارین؟
ماری: نه.
ژولین: خیلی خب، بعد از مرگتون هم همین میشه.
ماری: یعنی هیچی؟
ژولین: هیچی. هیچی مطلق. عدم، نیستی.
ماری: دست نگهدارین! بین قبل از من و بعد از من یه اتفاقی افتاده: من. تو این فاصله من وجود داشتم.
pegah
اگه دلهرهٔ عدم و نیستی رو نداشتم، شاید به چیزها بیشتر دل میبستم، به آدمها هم همینطور. هر وقت یه کاری، یه برنامهای رو میخواستم شروع کنم به خودم میگفتم: «فایدهش چیه؟» چرا باید وقت و نیروم رو برای خاکستر هدر بدم...
pegah
فقط ابلهها تغییر عقیده نمیدن.
pegah
مرگ یه واقعه نیست، یه رازه.
pegah
اعتماد شعلهٔ لرزانیه که چیزی رو روشن نمیکنه، اما گرما میبخشه.
pegah
روی زمین یه حافظهٔ ناخودآگاهی از اونچه در خارج از زمین اتفاق میافته باقی میمونه، حافظهای عمیق، که تو لایههای روح جای گرفته و با اولین نگاهی که دو آدم به هم میکنن فعال میشه و باعث میشه همدیگه رو بشناسن. اسمش هم عشق رعدآسا یا عشق در یه نگاهه.
pegah
بیاشتهایی چه بسا بدترینِ دردهاست. وقتی سیر به دنیا میآین، قبل از اینکه فریاد بزنین، دهنتون رو پرِ خوراکی میکنن، پیش از اینکه درخواست کنین، بوسه میگیرین، قبل از اینکه پول درآرین، خرج میکنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمیآره. برای ما بیاقبالها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور میکنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.
rozhan
داستان بشریت مثل یه مسابقهایه که آخرش بد تموم میشه و من نخواسته بودم توش شرکت کنم.
الهه
نتیجه میگیرن که خودکشی کردین، یه خودکشی طولانی و از مدتها پیش برنامهریزی شده.
ژولین دهانش باز مانده است.
ژولین: خودکشی طولانی؟ من؟
دکتر س...: بله. الکل خودکشی بیعرضههاست.
Morteza
بیاشتهایی چه بسا بدترینِ دردهاست. وقتی سیر به دنیا میآین، قبل از اینکه فریاد بزنین، دهنتون رو پرِ خوراکی میکنن، پیش از اینکه درخواست کنین، بوسه میگیرین، قبل از اینکه پول درآرین، خرج میکنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمیآره. برای ما بیاقبالها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور میکنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.
katy
«از نظر من هیچچیز مطمئنتر از نامطمئن نیست.»
پریسا همانی
ماری: در مورد من نباید گفت قلبم خستهست، باید گفت زنگ زده.
الهه
بیاشتهایی چه بسا بدترینِ دردهاست. وقتی سیر به دنیا میآین، قبل از اینکه فریاد بزنین، دهنتون رو پرِ خوراکی میکنن، پیش از اینکه درخواست کنین، بوسه میگیرین، قبل از اینکه پول درآرین، خرج میکنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمیآره. برای ما بیاقبالها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور میکنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.
کاربر vahideh
راستش، خوشبختی تو کف دست آدمه. کافیه بیحرکت بمونین، همهچی رو فراموش کنین، دیروز و فردا رو از یاد ببرین. اگه آدم بتونه خودش رو کوچک کنه و در یه مبل کنار پنجره لم بده و در دم و لحظهٔ حاضر زندگی کنه، میتونه از تمام مواهب عالم لذت ببره. سعادت واقعی رو چیزهای کمی میسازه.
katy
اعتماد شعلهٔ لرزانیه که چیزی رو روشن نمیکنه، اما گرما میبخشه.
katy
در برابر شما، یه التهابی تمام وجودمو میگیره، التهابی رعدآسا، تند، التهابی که بهم هوا میرسونه، اشتها میده، شوق و هیجان میده، التهابی که قادره دنیا رو به هم بزنه، قادره پاهاتون رو بهتون برگردونه، شما رو تو آغوشم له کنه، همهٔ ناقوسها رو به صدا درآره، مرگ رو دور کنه، که... (مکث) عجیبه، انگار که دیگه نمیترسم.
pegah
تو پروندههای شما چی نوشته شده؟
دکتر س...: (پروندهها را در بغل میفشارد.) اطلاعات.
ژولین: بفرمایید! میدونستم.
دکتر س...: فقط اطلاعات جزئی، مثل روحیه و طبیعتتون، سلامتیتون، داستان زندگیتون. اما نه انتخابهاتون.
pegah
هر کس با دادههای خاصی به دنیا میآد، مثل توارث، خانواده، محیط اجتماعی، که همیشه روش سنگینی میکنه. به دِهی، کشوری، زبانی، زمانهای تعلق داره. همهٔ این چیزها شما رو مشخص و با سایرین متفاوت و از اونها متمایز میکنه، اما یه چیز و تنها یه چیز شما رو منحصربهفرد و تک میکنه و اون آزادیتونه. شما آزادین، آزاد، متوجهین؟ آزادین که سلامتیتون رو داغون کنین، آزادین که رگ دستتون رو بزنین، آزادین که از غم عشق هیچوقت فارغ نشین، آزادین که تو گذشتهتون بپوسین، آزادین که قهرمان شین، آزادین که تصمیمات اشتباه بگیرین، آزادین که تو زندگی شکست بخورین یا مرگتون رو جلو بیندازید. حرفم رو باور کنین، کتاب تقدیری وجود نداره، فقط چند نشانه روی یه برگه. مقداری اطلاعات. چیزی که نمیشه محاسبهش کرد آزادی شماست.
pegah
مرگ نه مکافات و قصاصه و نه پاداش. برای هرکدوم از شما مرگ یه مسئلهٔ شخصیه
pegah
راستش، خوشبختی تو کف دست آدمه. کافیه بیحرکت بمونین، همهچی رو فراموش کنین، دیروز و فردا رو از یاد ببرین. اگه آدم بتونه خودش رو کوچک کنه و در یه مبل کنار پنجره لم بده و در دم و لحظهٔ حاضر زندگی کنه، میتونه از تمام مواهب عالم لذت ببره. سعادت واقعی رو چیزهای کمی میسازه.
pegah
این همون تیغ دودَم آگاهیه. آگاهی آدم رو امیدوار میکنه یا ناامید؟ آگاهی معنیش آگاه بودن به تراژدی و مصیبتنامهٔ بشره، یا آگاهی به وجود یه راز؟
pegah
حجم
۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان