کتاب یادداشت های شیطان
معرفی کتاب یادداشت های شیطان
کتاب یادداشت های شیطان آخرین اثر نویسندهی روس، لیانید آندری یف است. او در این کتاب، شیطان را از نمایی متفاوت به تصویر کشیده است. کتاب پیرامون زندگی شیطان بر روی زمین و برخورد او با انسانهاست.
یادداشتهای شیطان را نشر علمی و فرهنگی با ترجمهی حمیدرضا آتش برآب به چاپ رسانده است.
درباره کتاب یادداشتهای شیطان اثر لیانید آندریف
سوژهی حضور شیطان بر روی زمین و در کنار انسانها همیشه برای بشر جذاب بوده است. فیلمها و کتابهای مختلفی با این مضمون ساخته و نوشته شدهاند. انسان همیشه پی کشف ماهیت موجودی به نام شیطان بوده و در تخیلات خود مواجهه با این اهریمن و نماد شر و پستی را تصور کرده است. نمیشود از این سوژهی جذاب سخن به میان آورد و نام نویسندگان روس در میان پدیدآورندگان نباشد. احتمالاً بیشتر ما شیطان بولگاکف را در مرشد و ماگاریتا به یاد داریم. اما چقدر دربارهی شیطان ساختهشده توسط آندریف میدانیم؟ این نویسندهی روس، پیش از بولگاکف به موضوع شیطان و هبوط آن پرداخته بود. شیطانی که برای گمراهی مردم پا به زمین نگذاشت. او فقط آمده بود تا جنس انسان را بهتر بشناسد و در دنیای آدمها زندگی کند. برای این کار در جسم یک میلیاردر نیویورکی وارد شد. خود را به هیأت انسانی زمینی درآورد و پا به دنیای بشریت گذاشت.
گرنی واندرهود نام مردی ۳۸ساله است که آرزو دارد با ثروتش کاری خاص برای مردم انجام دهد. او پی ساخت مدرسه و بیمارستان خیریه نیست. به دنبال اتفاقی فراتر است. واندرهود پی به سعادت رساندن بشر با ثروت خود است و چگونگی این کار به سوژهی رمان یادداشت های شیطان تبدیل میشود. شیطان از چشمان واندرهود نظارهگر شوری است که این ثروت در بین مردم انداخته است. از پادشاهی مخلوع تا اسقف و هنرمندی قلمبهمزد. شیطان پس از مدتی زندگی بر روی زمین متوجه حقیقتی تلخ میشود. دنیا نفرتانگیزتر از آن است که تصورش را میکرد. خود را در مقابل پستی دنیا حقیر و کوچک میبیند.
در جایی از کتاب یادداشت های شیطان شخصیتی به نام مگنوس خطاب به شیطان میگوید: «تو اگر خود شیطانی که دیر رسیدهای اینجا. میفهمی؟ چرا آمدهای اینجا؟ گفتی آمدهای که بازی کنی، اغوا کنی؟ برای خندیدن به آدمکهایی مثل ما آمدهای؟... ولی دیر کردهای. زودتر از اینها باید میآمدی. حالا دیگر زمین بزرگ شده و به تواناییهای تو امیدی نیست.» این جملات نشاندهندهی پیشی گرفتن انسان از شیطان است. دیگر قرار نیست موجودی اهریمنی بشر را به راه خلاف بکشاند. بلکه دنیا بهگونهای پیش رفته که شیطان خود را زبون و خار میبیند.
لیانید آندریف در این رمان به زیبایی وضعیت تراژیک و افسارگسیختهی جهان را در اوایل قرن بیستم به نگارش درآورده است. او قرن جدید را پر از اضطراب و پریشانی میدید. جهانی که در حال نزدیک شدن به فاجعهای بزرگ بود. آندریف وضعیت تراژدی جهان را با آمیخته شدن انسان به گناه و پلیدی نشان میدهد. تاریکی چنان دنیا را دربرگرفته که حتی شیطان را هم وحشتزده میکند. نویسنده در رمان یادداشتهای شیطان مانند داستایفسکی درصدد بود تا این باور را برساند که خیر و شر در وجود انسان نهفته است. نیرویی بیرونی وجود ندارد. انسان چنان قدرتمند است که میتواند حتی شیطان را هم به زانو دربیاورد. او میتواند دنیا را تسخیر کند.
آندریف در بهار سال ۱۹۱۸ کار نوشتن این رمان را آغاز کرد. او که مدتی بود به فنلاند مهاجرت کرده بود در حالی نگارش کتاب جدید خود را شروع کرد که در بدترین دورهی زندگی خود قرار داشت. مشکلات روحی شدید و ترس از آینده و بیپولی گریبانش را گرفته بودند. نویسنده تمام این مشکلات را بهخوبی در رمان گنجانده و در واقع میتوان گفت آخرین نوشتههای او تمام او را به تصویر کشیدند. البته آندریف هرگز نتوانست کتاب خود را به پایان برساند؛ چون در ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹ درگذشت. اما کتابش هنوز زنده بود و دوسال پس از مرگ وی به چاپ رسید. نکتهی جالب این است که بولگاکف هم کتاب مرشد و مارگاریتا را هرگز نتوانست به پایان برساند. او حین نگارش کتاب و در سال ۱۹۴۱ درگذشت و در همان سال کار اتمام کتاب را همسرش انجام داد. دو نویسنده در سالهای متفاوت اما به سرنوشتی مشابه دچار شدند. دنیای هر دو نویسندهی روس عجیب و خاص بود.
چرا باید این کتاب با ترجمه حمیدرضا آتش بر آب را بخوانیم؟
سوژهی داستان بهقدری جذاب است که کمتر علاقهمندی به کتاب میتواند در برابر خواندن آن مقاومت کند. نگاهی خاص و متفاوت به شیطان و انسان. استیصال موجودی که در همهی داستانها قدرتمند و نماد تباهی بوده بسیار جذاب است. تسلیم او در برابر بشر یکی از خاصترین نوع نگاهها به موضوع است. خواندن رمان یادداشتهای شیطان میتواند ما را با دنیایی عجیب و خاص آشنا کند.
خواندن و دانلود کتاب یادداشتهای شیطان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب میتواند برای افرادی که به ادبیات روسیه علاقهمندند بسیارخواندنی و جذاب باشد. همینطور برای تمام علاقهمندان به کتابهای داستانی. همهی افرادی که دوست دارند دنیاهای متفاوت را با خواندن کتابها درک کنند و از هرکدام تجربهای ناب به دست بیاورند.
درباره لیانید آندری یف
لیانید نیکولایویچ آندریف نمایشنامهنویس و داستاننویس روسی در ۲۱ اوت سال ۱۸۷۱ در خانوادهای از طبقهی متوسط به دنیا آمد. او از آن دست نویسندههایی نبود که از همان ابتدا راه خود را پیدا کرده باشد. آندریف در رشتهی حقوق تحصیل کرد و مدتی بهعنوان پلیس خبرنگار در دادگاه مسکو مشغول به کار شد. اما بالاخره استعداد و نبوغش راه را برای او روشن کرد. اولین داستان کوتاهی که نوشت «بارگاموت و گاراسکا» نام داشت. این داستان در روزنامه چاپ شد و موردتوجه ماکسیم گورکی قرار گرفت. گورکی به آندریف پیشنهاد کرد بر کار ادبی خود تمرکز کند و این آغازی برای دنیای تازهی آقای نویسنده شد. او از کار حقوق کنارهگیری و تمام توجه خود را معطوف به نوشتن کرد. طولی نکشید که به یک چهرهی ادبی شناختهشده در مسکو تبدیل شد. اولین مجموعه داستان او در سال ۱۹۰۱ منتشر شد. این مجموعه با استقبال پرشور مخاطبان مواجه شد و در مدت کوتاهی یک چهارم میلیون نسخه از آن به فروش رسید. آندریف تبدیل به ستارهای در آسمان پرستارهی ادبیات روسی شد.
این نویسندهی معروف را بهعنوان پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روسی میشناسند. سبک ادبی او منحصر به خودش بود. ترکیبی از رئالیسم، طبیعتگرایی و نمادگرایی. لیانید آندریف سرانجام در ۱۲ سپتامبر سال ۱۹۱۹ درگذشت. او سالهای آخر زندگی خود را در فنلاند گذراند. زندگی در غربت و سختیهای فراوان سرانجام او را از پا درآورد و بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
نظرات افراد مشهور درباره یادداشت های شیطان
ماکسیم گورکی درباره یادداشتهای شیطان گفته است: «مشاهدهی روح انسان و پیشبینی آن در این اثر حیرتانگیز است. این پیشبینی نهتنها دربارهی خود انسان صادق بوده، بلکه توانسته اجتماعی را هم که در آن قانون بیرحم حسابگری و دروغ و شرارت حکمفرمایی میکند، تصویر کند.»
نقد کوتاهی بر کتاب
پرداختن به موضوع ابر انسان نیچه و دریافت نویسنده از این مضمون در کتاب حاضر بسیار جالب است. یادداشتهای شیطان، انسانی را به تصویر میکشد که همهی پستیها را در درون خود دارد و شیطان را به تمسخر میگیرد. بشر، زمین را به تسخیر خود درآورده و پرداختن به این موضوع در نوع خود بسیار جذاب و خواندنی است. رمان یادداشتهای شیطان را میتوان خاصترین کتاب آندریف برشمرد.
از نظر مترجم کتاب، شیطان پس از مدتی که با انسان زندگی میکند تکامل مییابد و در این سیر تکامل سعی میکند با نیکی، عشق و انسانیت به بشریت کمک کند. شیطان یاریدهنده و انسان پلید از مفاهیم جذابی هستند که در این کتاب بیان شدهاند.
بخشی از متن کتاب یادداشتهای شیطان
«امروز درست دهمین روزی است که من به هیأت انسان در آمدهام و سرگرم این زندگی زمینی هستم. تنهاییام بسژرف است. به رفیقی نیازی ندارم، اما گاهی لازم میشود، از خودم بگویم، و هیچکس نیست که با او صحبت کنم. فکر کردنِ تنها کافی نیست؛ و مادامی که فکر زا به رشتۀ کلام در نیاورم، از وضوح و دقت کامل به دور میماند: اندیشه را عیناً باید مثل سرباز یا تیر تلگراف به صف کنی، مثل خط آهن امتدادش دهی، از روی پل بگذرانی، خاکریز و پیچی احداث کنی و در محل آشنا، توقفگاهی ترتیب دهی...»
حجم
۲۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۲۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب درباره ی "انسان بودن" و اساساً تجربه ایست که ابلیس از سر کنجکاوی و حسادت سعی در درک آن دارد. این چیزی ست که این کتاب را خاص می کند : شیطانی که به زمین می آید تا
بسیار کتاب تکان دهنده ایست که روزمرگی انسان رو از دید مثلا منبع اصلی شر نگاه می کند در حالی که خودِ شیطان در تعجب اعمال انسانی است ، که او را مقصر تمام گناهانش می داند .
کتابی که دراون شیطان تجسم پیدا کرده در بدن یه انسان فانی به زمین اومده گاهی جلوی انسان کم میاره و گاهی به انسان درس میده. عشق رو تجربه میکنه... یه کتاب راجع به فلسفه زندگی فک میکنم درمورد این کتاب