کتاب تراژدی مکبث
معرفی کتاب تراژدی مکبث
کتاب دوزبانهٔ (پارسی و انگلیسی) تراژدی مکبث نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ فرنگیس شادمان (نمازی) است. انتشارات علمی و فرهنگی این تراژدی مشهور را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب تراژدی مکبث
مکبث را کوتاهترین تراژدی دنیا لقب دادهاند. کتاب دوزبانهٔ (فارسی و انگلیسی) تراژدی مکبث حاوی نمایشنامهٔ «مکبث» و داستان بهتخترسیدن و ازتختافتادن سرداری شجاع اما طماع و بلندپرواز به نام مکبث است. داستان از آنجا آغاز میشود که «دانکن»، پادشاه شریف و مهربان اسکاتلند، مکبث را از میان هواخواهان خود برمیکشد و به او لقب میبخشد، اما قرار نیست همهچیز بهخوبی طی شود. مکبث بهدنبال تلقین جادوگران و وسوسهٔ نفس و با اغوای «لیدی مکبث» (همسر جاهطلبش) در شبی که پادشاه مهمان اوست، او را در خواب به قتل میرساند و با این قتل جهنمی برای خویش به وجود میآورد. مکبث از آن پس گرفتار عذاب وجدان میشود؛ چندانکه هر آهنگی و هر درکوفتنی او را هراسان میکند. از آن پس مکبث میخواهد قدرت خویش را حفظ کند؛ به همین دلیل، معتمدانش را از پیرامون خود میتاراند. گفته شده است که ویلیام شکسپیر در تراژدی مکبث، بسیار با استعاره سخن گفته است.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب تراژدی مکبث را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شاهکارهای ادبی دنیا و علاقهمندان به نمایشنامههای شکسپیر پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسیزبان تاریخ میدانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهان شهر بود و مادرش، دختر زارعی دولتمرد، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی بهدلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او پنج سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که هشت سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود. در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانهای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همانجا شروع به نمایشنامهنویسی کرد که بهدلیل هوش و قریحهٔ فطری مورد استقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامهنویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیتهای فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به سه دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شدهاند. از مهمترین آثار شکسپیر میتوان به تراژدیهای «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامههای بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سالهای پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و بهندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.
بخشی از کتاب تراژدی مکبث
«مکبث: (با خود میگوید.) امیر گلامز و امیر کودور: بزرگترین لقب در پی است. (به صدای بلند) از زحمات شما متشکرم. (آهسته به بنکوو) آیا امید نداری که فرزندانت پادشاه بشوند، وقتی کسانی که به من لقب امیر کودور دادند به ایشان کمتر از این وعده نکردند.
بنکوو: این وعده، اگر به آن اعتماد کامل باشد، ممکن است تو را برانگیزد که گذشته از امیری کودور به تاج سلطنت هم امیدوار شوی. اما این عجیب است: و غالباً عوامل ظلمت برای آنکه ما را به دام بیاورند و آسیب رسانند به ما حقایقی میگویند و با مطالب راست نامهم ما را میفریبند تا در اموری که اهمیت بسیار عظیم دارد به ما خیانت کنند. پسرعموها، سخنی دارم، خواهشمندم.
(به راس و انگوس که به جانب او میروند)
مکبث: (با خود میگوید.) دو حقیقت گفته شده است به منزلهٔ مقدمههایی نیکو و مناسب بر نمایشی که فرّ و جلالش هر دم افزونتر میشود و مضمونش داستان شاهنشهی است (به صدای بلند) من از شما تشکر میکنم ای سروران. (با خود میگوید.) این وسوسهٔ غیبی نه بد میتواند بود و نه خوب. اگر بد است، چرا به گفتن حقیقتی آغاز گشته که به من وثیقهٔ کامیابی داده است، من امیر کودورم. اگر خوب است، چرا من به آن وسوسهای تسلیم میشوم که تصویر هول انگیزش مویم را راست میکند و قلب ثابت مرا بر آن میدارد که به خلاف معمول طبیعت خود را بر دندههایم بکوبد؟ ترسهای موجود ضعیفتر است از تصورات هولناک: فکر من که قتل در آن هنوز چیزی جز نقش تصور نیست ملک ضعیف وجود مرا چندان میلرزاند که قیاس و گمان فعالیت را میکشد و هیچ چیز نیست الا آنچه نیست.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه