دانلود و خرید کتاب رویای عموجان فئودور داستایفسکی ترجمه آ. قازاریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب رویای عموجان

کتاب رویای عموجان

انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۱از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رویای عموجان

«رویای عموجان» نوشته فئودور میخایلوویچ داستایفسکی (۱۸۸۱-۱۸۲۱)، نویسنده برجسته روس است.

داستان این کتاب درباره زنی به نام «ماریا آلکساندراونا» است که قصد دارد دختر زیبایش به نام «زینا» را به ازدواج مرد ثروتمند ولی پیر و نامتعادلی که به «عموجان» مشهور است دربیاورد و زمینه بلندپروازی‌های خود را فراهم کند.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

ماریا آلکساندراونا ماسکالوا البته بانوی اول شهر مارداسوف است و در این مطلب هیچ شک و تردیدی نیست. رفتار وی چنان بود که گویی به کسی محتاج نمی‌باشد و بالعکس همه به وی احتیاج دارند راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او می‌ترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است. از خصوصیات منحصر به فرد ماریا آلکساندراونا این است که او فوق‌العاده به خبرچینی علاقمند است و اگر روز قبل چیز تازه‌ای نشنیده باشد تمام شب را تا صبح نخواهد خوابید ـ با وجود تمام این مطالب او می‌تواند طوری رفتار کند که اگر به او بنگرند، حتی به فکر انسان خطور نخواهد کرد که این بانوی عالی مقام خبرچین اول جهان و یا حداقل خبرچین اول شهر مارداسوف است! بلکه برعکس به نظر می‌رسد که بدگویی‌ها می‌بایستی در حضورش نابود شوند، بدگویان شرمنده شوند و مانند شاگردان مدرسه در برابر آقا معلم بلرزند و نیز گفتگو نباید به جز راجع به عالی‌ترین مواد و صفات ادامه یابد.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

ghazaal
۱۴۰۱/۱۲/۲۰

یک توضیح __ اسامی روسی سه قسمت دارن (نام)+(نام پدر+پسوند)+(نام خانوادگی+پسوند)// نام که میشه اسم کوچیک شخصیت برای مثال ماریانا. + نام پدر که پسوند میگیره، اگر فرزند پسر باشه ویچ و اگر دختر باشه ونا مثلا اسم پدر ماریا

- بیشتر
rain_88
۱۳۹۹/۰۸/۱۱

خیلی خوبه این رمان داستایفسکی بزرگ، پر از لحظات طنز و دیالوگ ها و موقعیت های جذاب

MhmD
۱۴۰۲/۰۲/۲۲

داستان جذاب و پر کشش از حرص،طمع و عاقبت اندیشی برای نقشه ای که آن طور که باید پیش نمیرود.اثر کلاسیکی از داستایفسکی با ادبیات خودش،روایت ها و نیز شخصیت پردازی های مختص قلمش.هر چند پایان بندی جذابی نداره اما

- بیشتر
M
۱۴۰۱/۱۲/۰۴

رمان زیبا و خواندنی است البته به یاد سپردن اسامی روسی واقعا مشکل است.

اگر قضا و قدر یک‌بار بلایی به سر انسان بیاورد، دیگر دست بردار نیست. این موضوع از مدتها پیش تجربه شده است.
فریبا
ظلم و ستم عادتی است که مبدل به احتیاج می‌شود.
فریبا
راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او می‌ترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است.
فریبا
کسانی که دارای نفسی ضعیف و پوشالی هستند و به اطاعت همیشگی عادت کرده‌اند و سرانجام تصمیم می‌گیرند که عصبانی و خشمگین بشوند، اعتراض کنند، ایستادگی به خرج دهند و در این امر پیگیر می‌باشند، همیشه حد و حدودی برای استواری و پیگیری آنان تعیین شده است اعتراض آنان نخست بسیار نیرومند و شدید است. این نیرومندی حتی تا مرز تشنّج نیز می‌رسد. آنها از موانع نمی‌ترسند و با چشمانی بسته به سوی آنها حمله‌ور می‌شوند و تقریبا پیوسته باری را که نمی‌توانند بر دوش بکشند انتخاب می‌کنند. ولی هنگامی که چنین انسانی به نقطه‌ای معین می‌رسد ناگهان گویی که از خود می‌ترسد و با قیافه‌ای بهت زده در برابر سؤال وحشتناک: «این دیگر چه کاری بود که من کردم؟» متوقف می‌شود. بعد بلافاصله وامی‌رود، به هق ـ هق می‌افتد، تقاضای توضیح می‌کند، زانو می‌زند، پوزش می‌طلبد و استدعا می‌کند که همه چیز مانند گذشته باشد و هر چه ممکن است زودتر، هر چه ممکن است زودتر!
javadazadi
من در آلمان فلسفه خوانده‌ام، تمام دوره فلسفه را تمام کردم، ولی در همان دم فراموشان نمودم
Tamim Nazari
راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او می‌ترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است.
محمدرضا
داستایفسکی خود را موظف می‌دید که انسان را با درد و رنجها و جنگ و ستیر درونی‌اش دقیقاً آشنا سازد، چه او بزرگترین دردشناس روحی انسان‌ها در تاریخ ادبیات همه جهان است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
استفاده از این پیرمرد بیچاره مجنون و فریفتن او برای اینکه شوهر من بشود، یعنی اینکه من زن یکنفر پیرمرد معلول و مفلوک بشوم تا پول‌هایش را به جیب بزنم و بعد هر روز در انتظار مرگش باشم، به نظر من نه فقط مزخرف بلکه عمل بسیار پستی است، مادرجان من به شما تبریک و تهنیت نمی‌گویم که چنین افکار و آرزوهایی دارید!
Tamim Nazari
وی می‌توانست با یک کلمه رقیب خود را ـ چنانکه ما شاهد بودیم ـ قطعه قطعه کند، به قتلش رسانده و نابود نماید. و در ضمن هم چنان وانمود سازد که حتی ملاحظه هم ننموده که چگونه کلمه نیشدار را بر زبان آورده است. البته واضح است که چنین سیاست ظریفی از لوازم مجامع طبقه ممتاز می‌باشد
Tamim Nazari

حجم

۱۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان