کتاب انسان شناسی شهری
معرفی کتاب انسان شناسی شهری
کتاب انسان شناسی شهری نوشتهٔ ناصر فکوهی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی پنج فصل که ابعاد مختلفی از انسانشناسی شهری را شرح میدهد.
درباره کتاب انسان شناسی شهری
انسان شناسی شهری بهمثابهٔ یکی از زیرشاخههای اصلی انسانشناسی فرهنگی، مطالعه بر مردم و فرهنگ مردم را با حرکت و بر اساس پدیدهٔ شهر در دستور کار خود قرار میدهد. ناصر فکوهی در این اثر بیان میکند که چه بر سر آن باشیم که انسانشناسی شهر را به انجام رسانیم و چه انسانشناسی در شهر، در هر دو حالت شهر خود را بهعنوان یک واقعیت بیرونی، همهجا حاضر و دارای قدرت تام به سایر واقعیتهای اجتماعی تحمیل میکند. رابطهٔ میان انسان و شهر را نمیتوان رابطهای یکسویه به حساب آورد؛ بلکه باید آن را چرخهای پویا و بسیار پیچیده شمرد که به گروهی بزرگ از دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی و فرهنگی دامن میزند. انسانشناسی با رویکرد جامعگرای خود شاید در شهر بهترین، مناسبترین و طبیعیترین محیط را برای کار خود بیابد. باید توجه داشت که این محیط درعینحال بهدلیل پیچیدگی بسیار و وجود پارامترهای بیشمار در آن، یکی از سختترین محیطها برای کار پژوهشی نیز به حساب میآید؛ ازاینرو برای آغاز شناخت انسانشناسی شهری پیش از هر چیز باید بهسراغ شناخت شهر بهمثابهٔ یک واقعیت پیچیده و متحول در دو بعد زمانی و مکانی رفت و تلاش کرد چگونگی تبلور فرهنگ در ابعاد گوناگون آن را در قالب شهر که ابعاد و رویکردهای متفاوت شناختی را به وجود میآورد، مورد بررسی قرار داد.
خواندن کتاب انسان شناسی شهری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعات شهری و دانشجویان انسانشناسی و مردمشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره ناصر فکوهی
ناصر فکوهی زادهٔ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۵ در تهران، انسانشناس، نویسنده و مترجم ایرانی است. او استاد گروه انسانشناسی دانشکدهٔ علوم اجتماعی در دانشگاه تهران، مدیر وبگاه «انسانشناسی و فرهنگ» و عضو انجمن بینالمللی جامعهشناسی و ایرانشناسی است. فکوهی دکترای انسانشناسی سیاسی خود را در سال ۱۳۷۳ از دانشگاه پاریس دریافت کرد. او آثار متعددی در حوزهٔ انسانشناسی دارد و از مهمترین آثار تألیفی او میتوان به کتابهای «تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی»، «انسانشناسی شهری» و «پارههای انسانشناسی» اشاره کرد. «رامین جهانبگلو» در مقالهای در وبگاه «ایندیَن اکسپرس»، ناصر فکوهی را در کنار «سید جواد طباطبایی»، «بابک احمدی»، «حمید عضدانلو»، «موسی غنینژاد» و «فاطمه صادقی» جزو روشنفکران گفتمانی دانسته که در مقابل روشنفکران دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ قرار میگیرند. فکوهی در گفتوگوها و مقالات خود با نگاهی انسانشناسانه به موضوعات متفاوتی همچون جوانان و ازدواج آنها، زنان، مشکلات نظام دانشگاهی، بومیگزینی، نقد فیلمهای داستانی و مستند و وقایع سیاسی خاورمیانه پرداخته است.
بخشی از کتاب انسان شناسی شهری
«هرچند شهرنشینی در ایران پیشینهای چندهزار ساله دارد و برخی شهرهای ایرانی از جمله قدیمیترین شهرهای جهان بهشمار میآیند، اما شهرها در ایران و تا دورهای بسیار متأخر صرفاً اقلیت کوچکی از مردم را در خود جای میدادهاند که جزءِ نخبگان و اقشار ممتاز جامعه بهحساب میآمدهاند و آن گروه از مردم عادی نیز که در شهر سکونت میگزیدند، نظیر پیشهوران عمدتاً از طریق خدمتگزاری به گروه نخست و بهدلیل نیاز آن گروه به حضور دائم آنها در شهر میتوانستند در نزدیک آنها باقی بمانند. بنابراین، باید تأکید کرد که اشکال شهری در ایران همواره بهصورت اشکال زیستی اقلیتی در کنار اشکال دیگری که آنها اکثریت مردم را در خود جای میدادهاند، قرار داشتهاند. اشکال اخیر شامل دو شیوه عمده زیست روستایی و کوچندگی میشود که از قدیمیترین ایام تا امروز همواره در کشور ما وجود داشته و مسائل آنها جدا از مسائل کل جامعه نبوده است. آنچه در طول تاریخ ایران بیش از هر چیز جلب نظر میکند، همزیستی و یا بهتر بگوییم همسازی که این سه شیوه زندگی با یکدیگر است که عموماً به تداخلهای متعدد چه در حوزه فضایی و چه در حوزه معنایی میان آنها نیز کشیده است. همانگونه که احمد اشرف تأکید میکند: «تفاوت شهر و روستا که بخشی اساسی از تاریخ شهرنشینی در اروپاست و براساس آن بسیاری از نظریههای توسعه شکل گرفته است، در شهرهای اسلامی بهصورت مزبور وجود نداشته است زیرا شهر و روستا همواره روابطی بسیار زیاد و حتی نوعی وحدت با یکدیگر داشتهاند، فرهنگ آنها بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و حتی کارکردهای زراعی در شهر و پیشهوری در روستاها وجود داشتهاند. شهرها از لحاظ تاریخی در بسیاری موارد حاصل بههمپیوستن چند روستا و بزرگ شدن یک روستا و یا اسکانیافتگی ایل و عشیره بودهاند. شهرهای ایرانی و اسلامی همواره با کشتزارها و باغها محصور بودهاند و بخش بزرگی از جمعیت شهری کشاورز بودهاند، دیوارهای شهر در بسیاری موارد مزارع را احاطه میکرده است.».
شکی نیست که با ورود مدرنیته و اشکال غالب اجتماعیزیستی آن، شهرنشینی شروع به رشد کرد و بهسرعت بهصورت شکل اکثریت در آمد. این امر از حدود دو دهه قبل در ایران تحقق یافت و در حال حاضر (۱۳۷۵) جمعیت شهری کشور در حد بیش از ۶۰ درصد قرار گرفته است و با وجود این نمیتوان انکار کرد که کاهش جمعیت روستایی که با روندی نسبتاً شتابزده انجام یافته و کاهش جمعیت کوچنده که با روندی بسیار شدیدتر به وقوع پیوسته، بههیچرو به معنی کاهش اهمیت و نفوذ این جوامع نسبت به سطح شهری نبودهاند. درست برعکس، انتقال گسترده جمعیتهای روستایی و عشیرهای به شهرها در قالب فرایندهای مهاجرتی و یا اسکانیابی سبب شده است که شهرنشینی در ایران بیش از پیش از خصوصیات روستایی و عشیرهای متأثر شود. از اینرو میتوان به شهرروستاها یا شهرعشیرههایی در ایران اشاره کرد که بهرغم شکل فیزیکی شهر، درواقع یک روستای بزرگ یا یک ایل غیرمتحرک بهحساب میآیند و این امر را حتی تا اندازهای به قالبهای فضایی شهر نیز منتقل کردهاند. این پدیدهها را میتوان روستایی شدن شهر یا عشیرهای شدن شهر نامید که پدیدههایی کاملا جدید بهحساب آمده و از مهمترین موضوعهای مورد مطالعه انسانشناسی شهری هستند. درحقیقت سخن گفتن از شهر ایرانی بدون توجه به خصوصیات این دو شیوه زیست دیگر امکانپذیر نیست. به همین دلیل نیز در فصل حاضر دو قسمت کوتاه را به تشریح مهمترین این خصوصیات اختصاص دادهایم. بسیاری از سازوکارهایی که در نظام روستایی و عشایری با آنها برخورد میکنیم بهصورتهایی دیگر در شهر بازتولید میشوند، بنابراین، پژوهشگر انسانشناسی شهری باید همواره در پی یافتن چنین ارتباطی باشد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه