کتاب در قرنطینه
معرفی کتاب در قرنطینه
کتاب «در قرنطینه» نوشتۀ سباستین فیتسک و ترجمۀ مهوش خرمی پور است و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. در قرنطینه، یکی دیگر از رمانهای جنایی و خواندنی سباستین فیتسک است.
درباره کتاب در قرنطینه
داستان در قرنطینه از جایی آغاز میشود که میریام در یک زیرزمین مخوف که بوی خون، ادرار، ترس و مرگ میدهد در حال عبور از شوفاژخانه است. پلیسی مهربان به نام ترامنیتس او را از خانهاش به اینجا آورده است. آنها آمدهاند تا صحنۀ جرم را که هیچکس حق اجازۀ واردشدن به آن را ندارد ببینند. قضیه ازاینقرار بود که وقتی نیرویِ پلیس پس از چند هفته جستجو، هیچ ردی از لارا، دختر میریام پیدا نکرده بود، او تصمیم گرفت، خودش دستبهکار شده و برای پیداکردن دخترش کاری بکند. ظاهراً یک پستچی کودک را بیهوش کرده و با خود برده بود. اما چه اتفاقی افتاد که میریام مطمئن میشود پشت چهرۀ مهربان افسر پلیس شیطانی است که احتمالاً دخترش را شکنجه کرده و کشته بود.
سباستین فیتسِک، یکی از موفقترین نویسندگان آلمان، رمان جنایی و معمایی در قرنطینه را نوشته است. این رمان دربارۀ پسری به نام مکس برگهوف است که به طور ناگهان ناپدید میشود وقتی پدرش میفهمد که او در بند روانپزشکی زندان فوق امنیتی است تلاش میکند تا خودش هم زندانی شود و از این طریق بتواند پرده از راز گمشدن پسرش بردارد و حقیقت را آشکار کند. از میان دیگر آثار موفق سباستین فیتسک میتوان به «درمان»، «کلکسیونر چشم» و «هدیه» اشاره کرد.
در پشت جلد کتاب در قرنطینه آمده است که «یک کودک گمشده، یک پدر ناامید یک سفر در جهنمی به نام تیمارستان. یک سال پیش، در یک شب سرد و برفی مکس برگهوف کوچولو ناپدید شد. فقط مجرم میداند چه اتفاقی برای او افتاده است. اما او در بخش قرنطینهٔ فوق امنیتی آسایشگاه روانی اشتاین، زندانی است و در این مورد سکوت مطلق اختیار کرده و تحت هیچ شرایطی حاضر به حرفزدن نیست. پدر مکس برای درک حقیقت و دستیابی به آن تنها یک راه دارد: باید خودش زندانی شود.»
خواندن کتاب در قرنطینه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای خارجی و علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در قرنطینه
«پس از ناپدیدشدن مکس، تیل بهعنوان مظنون اصلی شناخته شده بود. نهتنها از جانب پلیس، بلکه رسانهها هم اینطور فکر میکردند. رسانهها فوراً به پروندهٔ پرسنلی و اقدامات انضباطی او دستیافته بودند که در آنها رفتارهای خشونتآمیز و مخاطرهانگیز تیل تأیید شده بود. در این پرونده قید شده بود که تیل میخواسته با آمبولانس آن مردِ کچل را که ماشین شاسیبلند داشت، بکُشد. ازاینروی خبرنگار، اول به مهدکودک مکس رفته بود تا از آنها بپرسد که آیا مکس هرگز زخمی یا کبود به مهدکودک رفته بوده؟ آیا دیده شده بود که پدرش او را مورد ضرب و شتم قرار داده باشد؟»
حجم
۳۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
مثل همیشه ایده نویسنده عالی بود و داستان واقعا غیر قابل پیش بینی بود ولی من بعد خوندنش عمیقا ناراحت شدم :(
روند داستان منطقی نبود ولی خواننده برای پی بردن به حقیقت یک نفس میخونه