
کتاب زندانی
معرفی کتاب زندانی
کتاب الکترونیکی «زندانی» نوشتهٔ «فریدا مکفادن» و با ترجمهٔ «مهتاب صادقی» توسط نشر لیلا منتشر شده است. این اثر در ژانر داستانی معاصر قرار میگیرد و روایتی پرکشش از زندگی زنی را به تصویر میکشد که بهعنوان پرستار متخصص در یک زندان فوق امنیتی مشغول به کار میشود. داستان با ورود شخصیت اصلی به محیطی پرتنش و ناشناخته آغاز میشود و بهتدریج لایههای پیچیدهٔ روابط انسانی، گذشتهٔ شخصیتها و چالشهای اخلاقی و روانی را آشکار میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زندانی
«زندانی» اثری داستانی و معاصر از «فریدا مکفادن» است که با ترجمهٔ «مهتاب صادقی» در قالب رمان منتشر شده است. روایت کتاب حول محور بروک سالیوان، پرستار متخصصی میچرخد که بهتازگی شغلی در زندان فوق امنیتی مردان در شهری کوچک به دست آورده است. ساختار کتاب بهگونهای است که میان زمان حال و گذشته جابهجا میشود و با استفاده از زاویهدید اولشخص، خواننده را به درون ذهن و احساسات بروک میبرد. فضای داستان، محیطی بسته و پرتنش را به تصویر میکشد که در آن، مرز میان قربانی و مجرم، اعتماد و سوءظن، و گذشته و حال بهشدت مبهم است. نویسنده با پرداختن به روابط پیچیدهٔ انسانی، تأثیرات تصمیمات گذشته بر زندگی کنونی و چالشهای اخلاقی در محیطی خاص، اثری خلق کرده که همزمان هم تعلیق روانشناختی دارد و هم به مسائل اجتماعی و فردی میپردازد. «زندانی» با روایت خطی و فلشبکهای متعدد، تصویری چندلایه از شخصیتها و دنیای پیرامونشان ارائه میدهد.
خلاصه داستان زندانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «زندانی» با ورود بروک سالیوان به زندان فوق امنیتی آغاز میشود؛ جایی که او بهعنوان پرستار متخصص قرار است در کلینیک زندان کار کند. بروک، زنی تنها و مادر یک پسر دهساله است که پس از تجربههای تلخ در زندگی شخصی و حرفهای، به شهر زادگاهش بازگشته و این شغل را پذیرفته است. فضای زندان، با قوانین سختگیرانه و روابط سرد میان کارکنان و زندانیان، بروک را به چالش میکشد. او باید با ترسها و تردیدهایش دربارهٔ امنیت، اعتماد و مرزهای حرفهای دستوپنجه نرم کند. در همان روزهای نخست، بروک متوجه میشود که یکی از زندانیان، شین نلسون، کسی است که سالها پیش با او رابطهای عاطفی داشته و نقش مهمی در محکومیت او ایفا کرده است. این مواجهه، گذشتهٔ بروک را بهشدت به زمان حال پیوند میزند و او را با احساسات متناقض، عذاب وجدان و ترس از افشای رازهای قدیمی روبهرو میکند. روایت کتاب با فلشبکهایی به دوران نوجوانی بروک و رابطهاش با شین، لایههای پنهان شخصیتها و اتفاقات گذشته را بهتدریج آشکار میکند. در کنار روایت اصلی، دغدغههای بروک دربارهٔ پسرش جاش، تلاش برای تطبیق با محیط جدید و مواجهه با قضاوتهای اجتماعی نیز بخش مهمی از داستان را شکل میدهد. «زندانی» با ایجاد تعلیق و پرداختن به روابط پیچیدهٔ انسانی، تصویری از تقابل گذشته و حال، گناه و بخشش، و تلاش برای شروعی دوباره ارائه میدهد، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب زندانی را بخوانیم؟
این کتاب با فضاسازی منحصربهفرد و روایت روانشناختی، خواننده را به دل محیطی میبرد که در آن مرز میان قربانی و مجرم، اعتماد و سوءظن، بهشدت مبهم است. «زندانی» با پرداختن به چالشهای اخلاقی، روابط پیچیدهٔ انسانی و تأثیر تصمیمات گذشته بر زندگی کنونی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ هویت، بخشش و قدرت انتخاب فراهم میکند. روایت داستان از زاویهدید اولشخص و جابهجایی میان گذشته و حال، تجربهای نزدیک و ملموس از احساسات و دغدغههای شخصیت اصلی را به خواننده منتقل میکند. همچنین، تعلیق و کشش داستانی، مخاطب را تا پایان با خود همراه نگه میدارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر با محوریت تعلیق روانشناختی، روابط انسانی پیچیده و داستانهایی با فضای بسته و پرتنش مناسب است. کسانی که به روایتهایی دربارهٔ بازگشت به گذشته، مواجهه با رازهای قدیمی و چالشهای اخلاقی علاقه دارند، از خواندن «زندانی» لذت خواهند برد. همچنین، این اثر میتواند برای مخاطبانی که دغدغهٔ هویت، بخشش و شروع دوباره را دارند، جذاب باشد.
بخشی از کتاب زندانی
«وقتی درهای زندان با صدای بلندی پشت سرم بسته میشوند، هر تصمیمی را که در زندگی گرفتهام زیر سوال میبرم. اینجا جایی نیست که میخواهم باشم؛ اصلا. چه کسی میخواهد در زندانی فوق امنیتی باشد؟ شرط میبندم هیچ کس. اگر در حصار این دیوارها هستید، احتمالاً در مسیر زندگیتان تصمیمات اشتباهی گرفتهاید. من هم مطمئناً چنین کردهام. زنی با لباس فرم افسر تربیتی، به رنگ آبی، از پشت شیشهای در ورودی زندان به من نگاه میکند. چشمانش بیفروغ و بیحالت است و به نظر میرسد او هم مثل من نمیخواهد اینجا باشد. «نام؟» گلویم را صاف میکنم. «بروک سالیوان. قراره با دوروتی کونتز ملاقات کنم.» زن به فهرست مدارک روی فایلی که در برابرش است نگاهی میاندازد. بدون اینکه نشان دهد صدای من را شنیده یا چیزی در مورد دلیل حضور من میداند، ایست را سکن ی کاننه ۶ زندانی نگاهی به پشت سرم. به سمت فضای کوچک انتظار میاندازم که خالی است و به جز پیرمردی چروکیده که روی یکی از صندلیهای پلاستیکی نشسته و روزنامه میخواند کسی آنجا نیست. پیرمرد مثل اینکه در انوبوسی نشسته باشد و انگار که دوروبرمان پرچینهای سیمخاردار و برجهای بلند نگهبانی نیست. پس از چند دقیقهای که طولانی به نظر میرسد، صدای بوقی بلند در اتاق پیچد؛ بهقدری بلند که از جا میپرم و یک قدم به عقب برمیدارم.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه