دانلود و خرید کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش هاروکی موراکامی ترجمه میثم فرجی
تصویر جلد کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

معرفی کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

«سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» نوشته هاروکی موراکامی(-۱۹۴۹)، نویسنده ژاپنی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: مرگ، تنها چیزی بود که سوکورو تازاکی از جولای سال دوم دانشگاه تا ژانویه‌ی گذشته توانسته بود به آن فکر کند. در این مدت بیست‌ساله شده بود، اما این نقطه‌ی عطف بلوغ برایش معنایی نداشت. شاید طبیعی‌ترین ‌راه حل این بود که به زندگی‌اش پایان دهد، و حتا حالا هم نمی‌تواند بگوید چرا این قدم آخر را برنداشت. عبور از دریچه‌ی بین مرگ و زندگی به‌مراتب برایش از بلعیدن تخم‌مرغ خام لزج ساده‌تر بود. شاید آن ‌موقع دلیل خودکشی نکردنش این بود که نتوانست روشی همخوان با احساسات پاک و شدیدش درباره‌ی مرگ پیدا کند. اما روش، در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داشت. اگر دری که مستقیم به مرگ راهنمایی‌اش می‌کرد در دسترس بود، بدون کمترین فکری بازش می‌کرد، انگار جزئی از زندگی روزمره بود. اما خوشبختانه یا متأسفانه چنین دری دمِ‌دستش نبود. سوکورو اغلب با خودش می‌گفت: من واقعاً باید همان موقع می‌مردم. بعد دیگر این دنیا، آن‌طور که الان و این‌جاست، وجود نداشت. تخیل زیبا و فریبنده‌ای بود. دنیای حاضر وجود نداشت، و حقیقت دیگر حقیقی نبود. تا ‌جایی که به این دنیا مربوط می‌شد، خیلی ساده، او دیگر از بین رفته بود درست همان‌طور که دنیا برای او وجود نداشت. آن‌ موقع سوکورو نمی‌توانست درک کند چرا به این نقطه رسیده است، جایی که لب پرتگاهی تلوتلو می‌خورد. یک اتفاق او را به این‌جا کشانده بود؛ این ‌را خوب می‌دانست اما چرا مرگ این‌قدر بر او تسلط داشت و‌ نزدیک یک سال او را در آغوش پیچیده بود؟ پیچاندن کلمه‌ای کاملاً گویا بود. مثل یونس در شکم نهنگ، سوکورو هر روز بیشتر از قبل غوطه‌ور در بطالتی تاریک و بدون حرکت، در شکم مرگ افتاده بود.
معرفی نویسنده
عکس هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ میلادی در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. پدرِ هاروکی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیری‌ها به‌شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقاله‌ای به نام از «پدرم که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» بیان کرد که آسیب‌های وارده بر پدرش در زندگی او تأثیر به‌سزایی داشته است.

آذیــن؛
۱۴۰۱/۱۱/۱۲

این یه نظر کاملا غیر تخصصیه! خلاصه ی داستان: شخصیت اصلی داستان یک مرد جوانِ به نام سوکورو تازاکی که به تازگی با دختری آشنا شده و طی فرایند آشنایی اون و نامزدش متوجه یه خلأ عاطفی تو وجود سوکورو شدن که

- بیشتر
کاربر 309080
۱۳۹۵/۱۱/۲۹

کتاب خوبیه ولی در عجبم که چجوری این کتاب ترجمه شده چون برای چاپ شدن باید خیلی سانسور بشه و مطالبی هم که از این داستان باید سانسور بشن مطالب اصلی و کلیدی داستان هستن

hasti5
۱۴۰۲/۰۲/۱۰

سانسورها باعث شده داستان از دست بره

Melika(:
۱۴۰۱/۰۷/۳۰

کتاب خوبی هستش و به شما توصیه مینکنم حتما بخوانید

زویا
۱۳۹۹/۱۱/۱۷

کتاب رو دوست داشتم ولی کافکا در ساحل رو بیشتر.

ZR...RB
۱۳۹۶/۱۰/۱۴

کتاب خوبی بود ولی خوب بسیاری از مسائلش رو من نفهمیدم ...ولی خوب ضرری هم نداشت خواندنش ...داستان سنگینی برای من داشت و به این دلیل من زیاد نفهمیدم شاید برای دیگران قابل درک تر باشه

jiminiiiiiiiiii
۱۳۹۵/۱۱/۲۹

من عاشق ادبیات ژاپنم

Mohsen Rahmani
۱۴۰۳/۰۱/۰۲

کتاب رو دوس داشتم گاهی یه ترک کار یه نپرسیدن یه دنبال نکردن، عواقب زیادی داره چیزی که تو این کتاب دیدم

نازنین
۱۳۹۵/۱۲/۱۶

کتاب خوبیه ولی نه خیلی قوی به نظر من،ولی ارزش خوندن داره،یه سری مسائل گنگ داره که الان تو نظرات خوندم انگار سانسور شده در کتاب.

لمل دو پی. به زبان فرانسه ‌است. معمولاً دلتنگی یا مالیخولیا ترجمه می‌شود. اگر خوشب‌ینانه نگاه کنی، چیزی شبیه ناراحتی بی‌دلیل است که با دیدن منظره‌ای طبیعی در دل کسی ایجاد می‌شود.
Saba
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است
مریم قاسم پور
در دروازه‌ی مرگ زندگی می‌کرد. مکانی تنگ در حاشیه‌ی ورطه‌ای تاریک برای زندگی درست کرده بود. نقطه‌ای بسیار خطرناک، لب پرتگاه تلوتلو می‌خورد، طوری که اگر در خواب غلت می‌زد، به عمق پوچی سقوط می‌کرد. با‌این‌حال نمی‌ترسید. تنها چیزی که به آن فکر می‌کرد این بود که ویران شدن چه‌قدر راحت است.
آذیــن؛
آن موقع متقاعد شده بود که اگر صرفاً به چیزی که در درونش می‌گذرد متمرکز شود، در نهایت قلبش از آهنگ می‌افتد. که اگر دایم احساساتش را، مثل ذره‌بینی که روی کاغذ گرفته شده و آن را آتش می‌زند، روی نقطه‌ای خاص متمرکز کند، ‌قلبش دچار آسیب بزرگی خواهد شد. اما ماه‌ها گذشت، و برخلاف پیش‌بینی‌هایش، قلبش نایستاد. این‌طور که پیدا بود، قلب به این سادگی‌ها از کار نمی‌افتاد.
آذیــن؛
. هیچ‌وقت کسی را ندیده بود که احساس کند می‌خواهد بهتر بشناسد‌ش
hasti5
بعضی حرف‌ها را فقط باید رو‌در‌رو زد.
hasti5
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی

حجم

۲۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان