
کتاب غثیان (تهوع)
معرفی کتاب غثیان (تهوع)
کتاب غثیان (تهوع) با عنوان اصلی la nausee نوشتهٔ ژان پل سارتر (برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۴ میلادی)، ترجمهٔ مهدی روشن زاده و ویراستهٔ «علیرضا جاوید» است. انتشارات فرهنگ جاوید این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۲۰ فرانسه قرار گرفته، شاهکار داستانی نویسندهاش در نظر گرفته شده است. رمان حاضر را بیانی مهم از فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم و در باب بیمعنایی هستی، آزادی و انتخاب دانستهاند که بهصورت دفتر خاطرات روزانه نوشته و ارائه شده است. یک تاریخنگار جوان خاطراتش را مینویسد. با او همراه شوید. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب غثیان (تهوع) اثر ژان پل سارتر
لغتنامهٔ علیاکبر دهخدا کلمهٔ «غَثْیان» را ضعف قسمتهای بالای معده و احساس قِی بیآنکه چیزی بیرون ریخته شود، دانسته است. کتاب «غثیان (تهوع)» که نخستینبار در سال ۱۹۳۸ میلادی و در ایران در سالهای ۱۳۹۱، ۱۳۹۷ و ۱۴۰۰ بهوسیلهٔ انتشارات فرهنگ جاوید منتشر شده، یک رمان فرانسوی است که آن را روانشناسانه، فلسفی، شخصی و سیاسی دانستهاند. این رمان، داستان نویسندهای فرانسوی به نام «آنتوان روکانتن» (Antoine Roquentin) است که وجود و هستیِ خود را مایهٔ رنج و عذاب خودش میداند. این تاریخنگار جوان تمام احساسات و عقاید خود دربارهٔ جهان و آدمهای پیرامونش را بهشکل یک دفتر خاطرات روزانه مینویسد؛ ازاینرو رمان حاضر در قالب خاطرهنویسی نوشته شده است. «آنتوان روکانتن» باور دارد اشیای بیجان و موقعیتهای مختلف به تعریف او از خود و آزادی عقلانی و روحیاش لطمه میزنند و این ناتوانی، او را دچار تهوع میکند. مشکل «آنتوان روکانتن» یک افسردگی ساده یا یک بیماری روانی نیست؛ هر چند انزجار او از نیروهای وجودی و کشمکشهای او با معنای زندگی او را به این مرز میرساند. علاوهبر «آنتوان روکانتن» میتوان به شخصیت «انی» اشاره کرد. او زنی انگلیسی است که زمانی معشوقهٔ آنتوان بوده است. پس از آنکه آنتوان دیداری با او ترتیب میدهد (به امید آنکه این دیدار حالش را بهتر کند)، انی بهوضوح به او میفهماند که بهشدت تغییر کرده و باید به زندگیاش ادامه دهد. «اوژیه پ.» که اغلب با عنوان «مرد خودآموخته» یا «اتودیداکت» از او یاد میشود، شخصیت دیگر این رمان و کارمند دفتریِ یک ضابط دادگستری و آشنای آنتوان است. اوژیه زندگیاش را وقف جستوجوی دانش و عشق به بشر کرده؛ چیزی که در آنتوان واکنشهایی از جنس انتقاد و تمسخر برمیانگیزد. اوژیه فردی سختکوش و منضبط است که صدها ساعت را در کتابخانهٔ محلی به مطالعه گذرانده و اغلب با آنتوان گفتوگو میکند.
رمان «تهوع» که در زمرهٔ آثار برتر «ژان پل سارتر» قرار دارد، همهٔ درونمایههای فلسفهٔ او را در بر دارد و یکی از پرارجترین نوشتههای ادبی روزگار معاصر به شمار رفته است. تلاشهای شخصیت داستانی برای رسیدن به درکی از زندگی و تنازعات فلسفی و روانشناختی خود، به نویسندهٔ کتاب این فرصت را داده تا انگارههای هستیگرایانهٔ مکتب فکریاش را بهصورت یک رمان دراماتیزه کند. این مکتب فکری، اگزیستانسیالیسم (Existentialism) است که در پارسی «هستیگرایی» هم نامیده شده است. رمان «غثیان» یا «تهوع» روایت انسانی تنها است که در کشاکش زمان از همین تنهایی برای خود پناهگاهی میسازد؛ پناهگاهی برای مقابله با هجوم افکاری مبهم، سرد و هراسانگیز؛ اندیشههایی که او را به هر سو میکشد. شخصیت در پس این تأملات روزنهای به معنا میجوید. او در جستوجوی کشف موقعیت خویش در جهانی تهی از قطعیت است. این رمان اثری است که از اعماق سخن میگوید و تلاشی است برای فهم رابطهٔ میان وجود و آگاهی و نقش اشیا در شکلدادن به تجربهٔ زیستن. این رمان ما را از بیابان خشک و عریانِ وجود عبور میدهد تا معنای اینجابودن را دریابیم و بفهمیم چگونه میتوان از خود فاصله گرفت و وجود را از بیرون نگریست.
رمان «تهوع» که به «سیمون دوبووار» تقدیم شده، یکی از محوریترین آثار مکتب اگزیستانسیالیسم است.
خلاصه داستان غثیان (تهوع)
مردی جوان به نام «آنتوان روکانتن»، مورخ افسرده و گوشهگیری است که به این باور میرسد که اشیای بیجان و موقعیتهای مختلف به تعریف او از خودش و آزادی عقلانی و روحیاش لطمه میزنند. این ناتوانی او را دچار تهوع میکند. او یک ماجراجوی قدیمی است که رابطهای با خانوادهاش برقرار نمیکند و هیچ دوستی ندارد. او یک انزواطلب است و اغلب دوست دارد به مکالمات دیگر افراد گوش دهد و اقدامات آنها را بررسی کند؛ همچنین نشانههایی از خستگی و فرسودگی را به نمایش میگذارد و با عدم علاقه به تعامل با مردم مواجه است. تبادل کلمات برای او دشوار است، اما بسیاری از وقتش را صرف نوشتن یک کتاب دربارهٔ سیاستمداری فرانسوی در قرن ۱۸ میکند.
آنتوان نگارش دفترچهٔ خاطرات روزانهای را آغاز میکند تا بتواند حسهای عجیب و تهوعآوری را که در چند روز گذشته آزارش دادهاند، برای خودش توضیح دهد. او دقیقاً نمیداند چه مشکلی دارد و حتی گاهی شک میکند که اصلاً ضرورتی برای نوشتن این دفترچه وجود دارد یا نه. بااینحال چند روز بعد، چنان تحتتأثیر حالتی قرار میگیرد که خودش آن را «تهوع» مینامد، که شروع میکند با شتاب هر واقعیت بیاهمیت، جزئیات، احساس و برداشتی را که درون خودش و در دنیای بیرون رخ میدهد، ثبت میکند. او سنگی را در دست میگیرد، به لیوانی آبجو نگاه میکند، میکوشد تکهکاغذی خیس بر روی زمین را لمس کند و هر بار، حضوری نگرانکننده و سنگین را حس میکند. او شروع به درک این موضوع میکند که حس تهوعش ریشه در پرسش از هستی دارد. با سرسختی، وجود خودش را اعلام و ادعا میکند که دیگران از پذیرش واقعیتِ وجود خود میترسند. با تمرکز بر هستی اشیا و انسانها، به کشف گزارهای بنیادی از فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم میرسد؛ «وجود بر ذات مقدم است». وقتی به ریشهٔ درخت شاهبلوطی نگاه میکند متوجه میشود که ادراک او از ذاتِ ریشه، یعنی ویژگیهای فیزیکی آن در واقع حقیقت هستی آن شیء را پنهان میکند. ظاهر فریبندهٔ طعم، رنگ، بو، وزن و شکلْ ساختهٔ ذهن ناظر است. او با عبور از این ظواهر با واقعیت عریان هستی روبهرو میشود و این سرچشمهٔ تهوع او است. آنتوان روکانتن به پاریس میرود تا با معشوقهٔ سابقش، «آنی» دیدار کند. امیدوار است رابطهشان از سر گرفته شود، اما از اینکه ارتباط خوبی برقرار نمیشود ناامید شده است. او بیثمر تلاش میکند حس تهوعش را برای آنی توضیح دهد، اما زن نمیفهمد؛ همچنین میکوشد دیدگاههایش را برای «مرد خودآموخته» (مردی که با او گفتوگو میکند) شرح دهد، اما نمیتواند او را متقاعد کند که عشق انسانی صرفاً یک ذات است و هستی هدفی ندارد.
هشدار: پاراگراف پیش رو انتهای داستان را فاش میکند.
آنتوان روکانتن و آنی از هم جدا میشوند؛ درحالیکه میدانند هرگز یکدیگر را نخواهند دید. روکانتن تصمیم میگیرد خود را از گذشته رها کند و هستیاش را در اکنون بپذیرد. او با وجود نومیدی و با رهاکردن تحقیقاتش تصمیم میگیرد به پاریس برود و یک رمان بنویسد.
چرا باید کتاب غثیان (تهوع) را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با افکار و احساسات انسان معاصر در باب زندگی و معنای آن روبهرو میکند. شخصیت اصلی این رمان که نویسنده است، از یک حالت انسانی تحتعنوان تهوع پرده برداشته است.
کتاب غثیان (تهوع) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ فرانسه و قالب رمان دربارهٔ تاریخنگار جوانی که معنای زندگی را کندوکاو میکند، پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان پل سارتر
ژان پل سارتر (Jean-Baptiste Sartre) در سال ۱۹۸۰ میلادی به دنیا آمد. او فیلسوف، نویسنده و فعال اجتماعی فرانسوی بود و همسر «سیمون دوبوار» (نویسنده) به شمار میرفت. سارتر به آزادی بنیادین انسان و به این ایده باور داشت که انسان محکوم به آزادی است. در مسیر حرفهایاش دو دورهٔ عمده قابل تشخیص بوده است. نخستین دوره مربوط به زمانی است که اثر برجستهاش «هستی و نیستی» را نوشت و دورهٔ دوم از زمانی آغاز میشود که رمان «تهوع» را به پایان رساند. در دورهٔ دوم زندگیاش بهعنوان یک روشنفکر سیاسی فعال شناخته شد. به کمونیسم علاقهمند بود؛ هر چند هیچگاه بهطور رسمی عضو حزب کمونیست فرانسه نشد. بیشتر عمر خود را صرف تطبیق اصول اگزیستانسیالیستیاش با شرایط اجتماعی و سیاسی کرد. بر این باور بود که انسان باید سرنوشت خود را انتخاب کند و از سوی دیگر، مطابق با اصول کمونیسم به این عقیده داشت که نیروهای اقتصادی - اجتماعی جامعه که خارج از کنترل فرد هستند، تأثیر عمیقی در شکلدهی به مسیر زندگی افراد دارند.
ژان پل سارتر در سال ۱۹۶۴ میلادی برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل شد، اما از پذیرش آن امتناع کرد. در نامهای که به آکادمی نوبل فرستاد اعلام کرد که نمیتواند این جایزه را بپذیرد و تمایلی ندارد که نامش در فهرست برندگان آن قرار گیرد. او بهعنوان نویسنده نمیخواست نامش با هیچ سازمان یا نهاد خاصی پیوند خورده باشد. برخی فیلسوفان بر این باور هستند که سارتر در آثار خود گاهی مفاهیم متناقضی را در کنار یکدیگر قرار داده است. از سال ۱۹۷۳ به بعد تقریباً تمام قدرت بینایی خود را از دست داد و دیگر قادر به نوشتن نبود، اما همچنان سعی کرد از طریق مصاحبهها، دیدارها و حضور در مراسمهای مختلف حضوری فعال و اجتماعی از خود به نمایش بگذارد. این نویسنده و اندیشمند فرانسوی از مبارزات مردم ایران علیه رژیم محمدرضاشاه پهلوی و آزادی زندانیان سیاسی و مبارزات مردم شیلی علیه دیکتاتوری آگوستو پینوشه حمایت کرد. ژان پل سارتر در سال ۱۹۰۵ میلادی درگذشت.
بخشی از آثار مهم سارتر عبارتند از رمان «تهوع» (یا «غثیان»)، «زنده باد چگوارا»، «دیوار» (مجموعه داستان)، «هستی و نیستی» (رساله فلسفی)، «خروج ممنوع» (نمایشنامه)، «مردههای بیکفنودفن» (نمایشنامه)، «روسپی بزرگوار» (نمایشنامه)، «دستهای آلوده» (نمایشنامه)، «گوشهنشینان آلتونا» (نمایشنامه)، «مگس ها» (نمایشنامه)، «راههای آزادی»، «نقد عقل دیالکتیکی» (رسالهٔ فلسفی)، «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» (رسالهٔ فلسفی)، «ادبیات چیست؟» (رسالهٔ ادبی - فلسفی)، «اندیشههایی دربارهٔ مسئلهٔ یهود» (رساله)، «چرخدنده» (فیلمنامه) و کتاب «واژهها».
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
این رمان در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط هیئتی ادبی بهعنوان یکی از بهترین رمانهای نیمهٔ اول قرن بیستم انتخاب شد؛ همچنین ژان پل سارتر در سال ۱۹۶۴ جایزهٔ نوبل ادبیات را بهدلیل آثارش دریافت کرد، اما از پذیرش آن خودداری کرد.
نظر افراد یا مجلهها درباره این کتاب چیست؟
«جیمز گیبس» James Gibbs در نوشتهای به نام «خواندن و بودن: یافتن معنا در تهوعِ ژان پل سارتر» (Reading and Be-ing: Finding Meaning in Jean-Paul Sartre's La Nausée) کوشیده از محدودیتهای متافیزیکی فراتر رود و رمان حاضر را با تمرکز صرف بر ویژگیهای ادبی و فلسفی آن بررسی کند. او گفته است که از طریق درک خودارجاعیِ رمان، آگاهی آن از تبعیت از تکنیکهای روایی یا تکیهاش بر گزارههای هستیگرایانه میتوان به درکی از شیفتگیِ سارتر به گفتوگویی که میان ادبیات و فلسفه جریان دارد، دست یافت. او معتقد است که بررسی رمان «تهوع» و نقدهای آنگلو - آمریکایی پیرامون آن، به یک بازنگری در نقش سوءایمان (bad faith) منجر میشود؛ مفهومی که در آن شخصیت، نویسنده و بهویژه خواننده بهطور ضمنی درگیر هستند.
«دیوید دریک» معتقد است که کتاب «تهوع» در مجموع با استقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شده و موفقیت سارتر بهعنوان رماننویس را تضمین کرده است.
«کاروث» نوشته است که کتاب حاضر در بدو انتشار (همانطور که قابل پیشبینی بود) در محافل دانشگاهی مورد نکوهش قرار گرفت، اما نسل جوان از آن استقبال کرد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر نخستینبار تحتعنوان «تهوع» با ترجمهٔ «امیرجلالالدین اعلم» در سال ۱۳۵۵ توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسید. نشرهای گوناگونی به ترجمه و چاپ این اثر دست زدهاند. کتاب حاضر با ترجمهٔ «کیومرث پارسای» در نشر علم، با ترجمهٔ «حسین سلیمانینژاد» در نشر چشمه، با ترجمهٔ «محمود بهفروزی» در نشر جامی (مصدق)، با ترجمهٔ «سمیرا بیات» در نشر باران خرد و با ترجمهٔ «محمدرضا پارسایار» در نشر نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
بخشی از کتاب غثیان (تهوع)
«سهشنبه ۲۶ ژانویه.
چیز تازهای نیست.
از ساعت نُه تا یک در کتابخانه بودم و کار کردم. فصل دوازدهم و هرچه را که به اقامت رولبون در روسیه مربوط میشد، حتی تا مرگ پاول اول، نظم بخشیده و روبهراه کردم. کار این قسمت تمام است: دیگر مشکلی ندارد تا به وقتش پاکیزه و خوانا بنویسم.
ساعت یکونیم است. در کافهمابلی هستم، ساندویچی گاز میزنم، تقریباً همهچیز عادی است. از این گذشته، در کافهها، همیشه همهچیز عادی است و مخصوصاً در کافهمابلی، بهخاطر حضور کافهگردانی بهنام آقای فاسکل، که در چهرهاش قیافهٔ آدم فرومایهٔ بهغایت خاطرجمع و اطمینانبخشی نقش بسته است. بهزودی وقت خواب بعدازظهرش فرامیرسد، و چشمهایش از حالا به قرمزی زده، اما رفتار و حرکاتش زنده و از روی تصمیم است. در میان میزها میگردد و آهسته به مشتریهای کافه نزدیک میشود:
«آقا، همهچیزمرتب است؟»
وقتی دیدم او تا این حد بانشاط است، خندهام گرفت: در ساعاتی که کافهاش کممشتری میشود، مغزش نیز معطل میماند. از دو تا چهار، کافه کمرفتوآمد است، در این ساعات است که آقای فاسکل با قیافهای گیج چندقدمی برمیدارد، پیشخدمتها از شدت روشنایی کافه کم میکنند و او به درونِ بیخویشی میخزد: وقتی این آدم تنهاست، بهخواب میرود.»
حجم
۳۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۳ صفحه
حجم
۳۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۳ صفحه