
کتاب مادری که با دخترش قهوه خورد
معرفی کتاب مادری که با دخترش قهوه خورد
کتاب الکترونیکی «مادری که با دخترش قهوه خورد» نوشتهٔ نگین داورپناه اثری است که نشر نسل روشن آن را منتشر کرده است. این کتاب به رابطهٔ مادر و دختر، دغدغهها و چالشهای تربیتی، بلوغ، احساسات و ارتباطات خانوادگی میپردازد و تلاش میکند راههایی برای گفتوگو و همدلی میان نسلها ارائه دهد. موضوع اصلی کتاب، مسائل و نیازهای دختران در سنین نوجوانی و جوانی و نقش مادران در همراهی و راهنمایی آنهاست. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مادری که با دخترش قهوه خورد
«مادری که با دخترش قهوه خورد» اثری در قالب ناداستان و با محوریت تجربههای زیستهٔ نویسنده است که به رابطهٔ مادر و دختر در بستر جامعهٔ امروز میپردازد. نگین داورپناه در این کتاب، با نگاهی واقعبینانه و صمیمی، دغدغههای مادران و دختران را در دوران بلوغ، نوجوانی و ورود به بزرگسالی بررسی کرده است. کتاب ساختاری روایی دارد و هر فصل به یکی از جنبههای مهم این رابطه، مانند بلوغ جسمی و ذهنی، احساسات، محیط بیرونی، خانواده، وابستگی، طلاق و فاصلهها میپردازد. نویسنده تلاش کرده است با مثالها و روایتهای شخصی، فضای گفتوگو و همدلی را میان مادران و دختران تقویت کند و به مخاطب نشان دهد که بسیاری از چالشها و بحرانهای این رابطه، ریشه در ناآگاهی، کمتوجهی یا فاصلههای نسلی دارد. این کتاب برای مادران و دختران نوشته شده تا بتوانند با شناخت بهتر یکدیگر، مسیر رشد و ارتباط سالمتری را تجربه کنند.
خلاصه داستان مادری که با دخترش قهوه خورد
کتاب «مادری که با دخترش قهوه خورد» با روایتی صمیمانه و تجربی، به مسائل و دغدغههای مشترک مادران و دختران در دوران نوجوانی و جوانی میپردازد. نویسنده، نگین داورپناه، از تجربههای شخصی و مشاهدههایش بهره گرفته تا نشان دهد چگونه گفتوگو و همدلی میتواند فاصلههای نسلی را کاهش دهد و رابطهای سالمتر میان مادر و دختر ایجاد کند. در ابتدای کتاب، نویسنده به نیاز دختران به شنیدن حرفهایی از مادرانشان اشاره میکند؛ حرفهایی که اغلب ناگفته میمانند و دختران مجبور میشوند خودشان آنها را کشف کنند. کتاب به اهمیت گفتوگو و انتقال تجربههای مادرانه میپردازد و تأکید دارد که مادران باید پیش از آنکه دخترانشان دچار اشتباهات و آسیبهای جدی شوند، با آنها صادقانه صحبت کنند. در ادامه، موضوع بلوغ جسمی، جنسی و ذهنی دختران مطرح میشود. نویسنده توضیح میدهد که بلوغ فقط به تغییرات جسمی محدود نمیشود و احساسات و ذهنیت دختران نیز دستخوش تحول میشود. مادران باید با کنار گذاشتن خجالت و ترس، دربارهٔ این تغییرات با دخترانشان صحبت کنند و آنها را برای مواجهه با احساسات و بحرانهای این دوران آماده سازند. کتاب به نقش محیط بیرونی، دوستان، مدرسه و رسانهها در شکلگیری شخصیت و نگرش دختران میپردازد و هشدار میدهد که محدودیتهای افراطی یا بیتوجهی میتواند آسیبزا باشد. نویسنده بر اهمیت اعتماد، محبت و ایجاد خانهای امن برای دختران تأکید دارد تا آنها بتوانند بدون ترس از قضاوت، احساسات و مشکلاتشان را با مادرانشان در میان بگذارند. در بخشهایی از کتاب، موضوعاتی مانند وابستگی، استقلال، حقوق فردی، طلاق والدین و تأثیر آن بر دختران، خلقوخو و تصمیمگیریهای نوجوانانه بررسی شده است. نویسنده توصیه میکند که مادران با پذیرش اشتباهات خود و دخترانشان، صبوری و بخشندگی را در روابط خانوادگی تقویت کنند و به دختران اجازه دهند مسیر رشد و تجربه را با حمایت و راهنمایی طی کنند. در نهایت، کتاب بر اهمیت وقتگذرانی مشترک، گفتوگوهای بیقضاوت و حمایت عاطفی مادران از دختران تأکید دارد و تلاش میکند راههایی برای کاهش فاصلههای نسلی و تقویت پیوندهای خانوادگی ارائه دهد.
چرا باید کتاب مادری که با دخترش قهوه خورد را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر تجربههای واقعی و دغدغههای روزمرهٔ مادران و دختران، به موضوعاتی میپردازد که کمتر بهصورت صریح و بیپرده در خانوادهها مطرح میشود. «مادری که با دخترش قهوه خورد» با زبانی صمیمانه و روایتهای ملموس، فضایی برای گفتوگو و همدلی میان نسلها فراهم میکند و به مادران و دختران کمک میکند تا بهتر یکدیگر را درک کنند. این اثر نهتنها به مسائل بلوغ و نوجوانی میپردازد، بلکه به موضوعاتی مانند استقلال، وابستگی، حقوق فردی، طلاق و نقش خانواده در رشد دختران نیز توجه دارد. مطالعهٔ این کتاب میتواند به والدین و فرزندان کمک کند تا با شناخت بهتر نیازها و احساسات یکدیگر، روابط سالمتر و پایدارتری بسازند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای مادران و دخترانی مناسب است که دغدغهٔ ارتباط مؤثر، تربیت سالم و کاهش فاصلههای نسلی را دارند. همچنین برای والدینی که با چالشهای بلوغ، استقلالطلبی، وابستگی یا مسائل خانوادگی مانند طلاق روبهرو هستند، میتواند راهنماییهای مفیدی ارائه دهد. مطالعهٔ این اثر به مشاوران خانواده و افرادی که در حوزهٔ تربیت و آموزش نوجوانان فعالیت دارند نیز پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مادری که با دخترش قهوه خورد
«همه ما زنان محتاج حرفها و آموزههایی از سمت مادرانمان بودهایم که هیچگاه عملی نشده است. در واقع یک سری حرفهایی هست که فقط مادرانمان میتوانند به ما بگویند و در بیشتر مواقع آنها هم نمیگویند. چیزی که ما به عنوان یک دختر لازم داشتیم تا به ما یاد بدهند چطور از دختر بودنمان خوشحال باشیم. چطور رفتار کنیم که به ما آسیب نرسد و چگونه یک دختر از سنین قبل از بلوغ تا زمانی که به سنی برسد که دوران بلوغ را تقریباً تمام کرده باشد نیازمند گفتارهای صادق و باز از سوی مادرش است. شکی نیست که وقتی مادرانمان به ما مسائلی را نگفتهاند و همینطور اگر ما به دخترانمان نگوییم آنها به خوبی خودشان یاد خواهند گرفت با این تفاوت که زمان بیشتری صرف میشود و در این روند یادگیری بسیار بسیار کارهای احمقانه انجام میدهند. بسیار دلشکسته و بسیار آسیبدیده میشوند. در یک زمانی ناگهان متوجه خواهند شد که چگونه باید زندگی کرد و حتما هم قوی خواهند بود. اما قشنگترین بخش زندگی با دخترانمان جایی خواهد بود که ما او را به صرف یک قهوه مهمان کنیم و هرآنچه که اکنون دلمان میخواست مادرانمان به ما گفته بودند را بازگو کنیم قبل از اینکه پر از هیجانات اشتباهی شوند که شاید روزی به خاطرش ابراز تاسف کنند.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه