کتاب نفرین زمین
معرفی کتاب نفرین زمین
کتاب نفرین زمین اثری از جلال آل احمد و دربارهٔ معلمی است که برای کار به روستا رفته است و اتفاقاتی را که در آن مدت از سر میگذراند، تعریف میکند. این کتاب در انتشارات جیحون به چاپ رسیده است.
درباره کتاب نفرین زمین
نفرین زمین داستان معلمی است که بهاندازهٔ یک سال تحصیلی یعنی ۹ ماه در روستایی زندگی میکند و تجربیاتش از این اقامت را در قالب یادداشتهای روزانه بیان میکند. سرانجام معلم برای کار به روستای دیگری منتقل میشود و از آنجا میرود و داستان پایان میپذیرد. در این اثر تفاوتهای برجستهٔ بین زندگی شهری و زندگی روستایی بهخوبی نقل شده است. نویسنده در نفرین زمین، زندگی روستایی و شهری را مدام با هم مقایسه میکند و فرق اصلی شهر و دِه را به رابطهٔ ما با زمین مرتبط میداند. طرح کلی داستان روایتگونه است و به شکلی واقعگرایانه با صحنهسازیهای مؤثر و گاه تصویری پراکنده درآمیخته شده است. با وجود اینکه زبان داستان تاحدی قدیمی است اما الگوی داستانهای جدید اروپایی را دنبال میکند.
کتاب نفرین زمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای کوتاه ایرانی و علاقهمندان به آثار جلال آل احمد پیشنهاد میکنیم.
درباره جلال آل احمد
جلال آل احمد در تاریخ ۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایتها ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در تهران متولد شد. او روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دهه ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.
او در در خانوادهای مذهبی و از اقوام سید محمود طالقانی چشم به جهان گشود. پدرش او را به نجف فرستاد تا علوم دینی بیاموزد اما کمی بعد به تهران بازگشت و به حزب توده پیوست. جلال آثار و نوشتههای بسیاری دارد که از میان آنها میتوان به مدیر مدرسه، نون والقلم، سهتار، از رنجی که میبریم، نیما چشم جلال بود و خسی در میقات اشاره کرد. خسی در میقات سفرنامه او از سفر مکه است. علاوه بر این سفرنامههای دیگری مانند سفر روس و سفر آمریکا هم دارد که به دلیل توجه زیاد او به جزئیات و بیان مطالب بسیار، در زمره آثار مهم ادبی به شمار میآیند.
سبک نوشتاری جلال آل احمد، جملاتی کوتاه و مقطع است. سبکی که بر بسیاری از نویسندگان دوران خود تاثیر گذاشت و امروزه نیز به عنوان معیار در نوشتار فارسی به شمار میآید. جشنواری ادبی به یاد او، با جایزه جلال هرساله برگزار میشود. این جایزه با صد و ده سکه بهارآزادی، گرانترین جایزه ادبی ایران است. او در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اَسالِم، گیلان از دنیا رفت.
بخشی از کتاب نفرین زمین
«وضع کارم بد نیست. شش روز صبحها، هجده ساعت در هفته. بچههای چهارم و پنجم عصرها میروند کمک پدرها به علف چینی یا شخم یا کار در باغستان. سرشاخههای زیادی را حالا میزنند، قبل از آمدن سرما. شاگردهای دو کلاسم یکی هشت، یکی ده نفر. در یک کلاس، و همه پسر. دخترها از سوم بالاتر نمیآیند، تازه بهندرت. لابد پشت بندش را توی خانه میگیرند، یا پیش زن میرزا عمو که هنوز ته بساطی از یک مکتبخانهی دخترانه را اداره میکند. و اصلاً دخترها روی هم هفده تا هستند. در مدرسهای که همهاش پنجاه و نه تا شاگرد دارد. و اکبر مبصر کلاس است. زیاد باهوش نیست اما کاری است، و غیرتی. و هم مسئولیت میفهمد. یعنی چون درشتترین هیکل کلاس را دارد؟ شاید هم چون پدرش مرده و بزرگترین فرزند خانواده است.
همان روز اول، درس سوم را تعطیل کردم که بچهها برویم اتاق مرا درست کنیم. و رفتیم. مادر اکبر هم آمده بود. با یک دسته موی سیاه توی پیشانی، و یک پاچین ریش ریش، و یک سکهی نقره به سینهی چپ کلیجهاش آویزان... بیست و شش سال بیشتر نداشت، یا نمینمود. فکر کردم اول جوونی و بیوگی! صورتش چنان قرمز بود که انگار الان از پای تنور برخاسته، و مژههایش بفهمی نفهمی سوخته. اما چشمهایش به قدرش درشت، که اگر دماغش خوره هم داشت، نمیدیدی. با یک دست لباس شهری و مختصری بزک، یکی از زنها قرتی بود گوشهی یک مجلس حسابی... اما او دیگر چرا آمده بود؟ همین را از اکبر پرسیدم. گفت: «آقای مدیر گفت، آقا!»
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه