دانلود و خرید کتاب خاکستر گنجشک ها حامد عسکری
تصویر جلد کتاب خاکستر گنجشک ها

کتاب خاکستر گنجشک ها

نویسنده:حامد عسکری
انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۱از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خاکستر گنجشک ها

کتاب خاکستر گنجشک ها نوشتهٔ حامد عسکری است. نشر معارف این مجموعه داستان ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب خاکستر گنجشک ها

حامد عسکری در کتاب خاکستر گنجشک ها بیان کرده است که نگارش این اثر را در روز بیست‌ودوم جنگ اسرائیل و غزه در سال ۲۰۲۳ آغاز کرده است. این اثر دربردارندهٔ ۴۴ داستان کوتاه مرتبط به هم است که به موضوع جنگ در فلسطین پرداخته است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب خاکستر گنجشک ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خاکستر گنجشک ها

«بچه‌ها سر کلاس راجع‌به این‌که برای جشن هالووین چه در سر دارند، صحبت می‌کردند. او می‌شنید و در ذهنش تصورشان می‌کرد. اسمیت با شور و اشتیاق می‌گفت: «خانم، من یه لباس زامبی خفن دارم که می‌خوام روز هالووین بپوشمش.» امیلی گفت: «من دندون مصنوعی شبیه دندون ببر و یه لباس شبیه لباس خفاش خریده‌م. می‌خوام روش رنگ قرمز بریزم و بیام مدرسه.» فردی گفت: «من یه ماسک جادوگر زشت و پیر از پدربزرگم هدیه گرفته‌م، همون‌و می‌پوشم و از جاروی مدرسه استفاده می‌کنم. به نظرم باحال می‌شه.» جودی گفت: «من یه لباس مترسکی پُرخون دارم با یه اره برقی که فقط صدای وحشتناک می‌ده و می‌خوام بیام توی مدرسه، دنبال بچه‌ها کنم.»

معلم با دقت به ایده‌های بچه‌ها گوش می‌کرد و برای ترسناک‌ترشدنشان نظر می‌پرسید. کلاس را هیاهوی بچه‌ها برداشته بود و همه لحظه‌شماری می‌کردند که هالووین از راه برسد، ناجی اما ساکت بود. یکی دو بار که معلم پرسید لباس تو چیست و او گفت هنوز ایده‌ای ندارم. وقتی هم از بچه‌ها خواست برای لباس او ایده بدهند، ناجی لب‌ولوچه‌اش را آویزان کرد که نه، خوشم نمی‌آید.

صبح روز جشن فرا رسید. در حیاط چند دوربین کاشته بودند برای فیلمبرداری از جشن. حیاط غلغله بود. چشم همه به در بود برای تماشای یک لباس و گریم جدید. بچه‌ها یکی‌یکی می‌آمدند و همه ذوق‌زده نگاهشان می‌کردند. ناجی از راه رسید تک‌وتنها. یک دست لباس سبز ارتشی پوشیده بود با پوتین‌هایی که توی پایش لق می‌زدند و دست‌هایی که با رنگ قرمز شده بودند تا خونی به‌نظر برسند. همهٔ مدرسه ساکت بود. معلم در میکروفون بی‌سیمش داد زد: «ناجی هم اومد بچه‌ها.»

همه بهت‌زده نگاهش می‌کردند. معلم با میکروفون به‌سمتش رفت: «خب، بگو ببینیم ناجی، این چه لباس و گریمیه که ما قراره ازش بترسیم؟»

ناجی مقتدر و محکم جواب داد: «خانم، اجازه، این لباس یه سرباز اسرائیلیه.» »

کاربر 8622340
۱۴۰۳/۰۳/۰۱

مگه میشه نوشته های آقای عسکری بد باشه؟ :)

•رضی•
۱۴۰۳/۰۵/۱۸

من تمامی آثار آقای عسکری رو خوندم. این کار ضعیف ترین اثر ایشون بود. به قدری نثر و روایت ضعیفی داشت که باورم نمیشد حاصل قلم ایشون باشه. ایشون هدف مقدس و بزرگی داشتن ولی با عجله ای که به خرج دادن، نتونستن

- بیشتر
کاربر 3860206
۱۴۰۳/۰۵/۰۱

من این کتاب رو خریدم، بسیار عالی و به فکر فرو برنده و حتی غم انگیزو وادار کننده به اشک و آه...

💙جهادِ عماد💙
۱۴۰۳/۰۵/۱۴

عااااالیه

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان