دانلود و خرید کتاب جنون و مرگ در فلسفه فریت گوون ترجمه عبدالله امینی
تصویر جلد کتاب جنون و مرگ در فلسفه

کتاب جنون و مرگ در فلسفه

معرفی کتاب جنون و مرگ در فلسفه

کتاب جنون و مرگ در فلسفه اثر فریت گوون، استاد فلسفه دانشگاه دوپاول شیکاگو به موضوعی پیچیده و مبهم در فلسفه یعنی جنون در برابر عقلانیت و مرگ در برابر زندگی پرداخته است.

درباره کتاب جنون و مرگ در فلسفه

جنون و مرگ در فلسفه حاصل این اعتقاد است که ارتباط بین عقلانیت و جنون یکی از پرابهام‌ترین تقابل‌های فلسفی است و شاید تنها تقابل زندگی و مرگ تا این اندازه مبهم و سردرگم‌کننده باشد.

در این کتاب جنون و مرگ به دلیل منفی بودن (منفیت) دو مفهوم مرتبط فلسفی دانسته شده‌اند. این دو مفهوم به شکلی که در این کتاب آمده‌اند نشان خواهند داد که چگونه تفکر فلسفی محدودیت خود را از طریق شیوه‌ای که در آن به منفی بودن می‌اندیشد، آشکار می‌کند.

فریت گوون در این کتاب به سراغ آرای فیلسوفان مختلف رفته تا مرگ و جنون را از منظر انان بررسی کند.

کتاب جنون و مرگ در فلسفه از دو جهت اهمیت دارد، یکی اینکه فرینت گوون در این اثر بحث جنون و مرگ را در ارتباط با هم در سنت فلسفی غرب بررسی کرده است، این در حالی است که بیشتر آثار منتشرشده در این زمینه تنها بر یکی از این مفاهیم تمرکز کرده‌اند. از این منظر، کتاب حاضر منبع خوبی برای آگاهی از جایگاه جنون و مرگ در گفتمان‌های فلسفی و شیوه تعامل فیلسوفان با این دو است. دیگر اینکه، نویسنده از میان فیلسوفان غربی بر نظر آنهایی تمرکز کرده که در سنت فلسفیِ غرب سرآمد هستند مثل افلاطون، هگل، هایدگر، دریدا و فوکو. او با انتخاب آثار محوری این فیلسوفان و خوانش دقیق آنها در تحلیل مفاهیم جنون و مرگ بهره گرفته است.

 خواندن جنون و مرگ در فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به مباحث فلسفی و فلسفه مدرن علاقه دارید و تقابل مفاهیم گفته شده برای شما هم همیشه جای سوال و ابهام داشته، اگر زندگی و مرگ و جنون و عقلانیت و مرز بین این دو دغدغه شما هم بوده و هست، کتاب جنون و مرگ در فلسفه به سوالات شما در این زمینه پاسخ می‌دهد. 

درباره فریت گوون

فریت گوون استاد فلسفه در کالج ارلهامِ دانشگاه دوپاول شیکاگو است. او مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دپارتمان فلسفه همین دانشگاه اخذ کرده است. گوون علاوه بر کتاب «جنون و مرگ در فلسفه»(۲۰۰۵)، اخیرا کتابی با عنوان استعمارزدایی از دموکراسی: وجوه مشترک فلسفه و نظریه پسااستعماری۲(۲۰۱۵) را با همکاری انتشارات لکسینگتون بوکس منتشر کرده است.

جملاتی از کتاب جنون و مرگ در فلسفه

فیلسوفانی که من از آنها بحث می‌کنم در باب جنون و مرگ و مضمون‌های برسازنده فلسفی دیگر به‌روشنی قلم زده‌اند و ما می‌توانیم تفکرشان را، دست‌کم تا اندازه‌ای، بر مبنای این مضمون‌ها بازسازی کنیم. همچنین، من بدون عمومیت‌بخشی تاریخ فلسفه استدلال می‌کنم که این متفکران گرایشی اساسی در چارچوب فلسفه با نظر به رابطه آن با منیفت را پیکربندی می‌کنند. افلاطون و هگل فلسفه را در نسبت با جنون و مرگ پایه‌ریزی می‌کنند. هایدگر و فوکو بر مبنای ارتباط فلسفه با این مفاهیم آن را مورد پرسش قرار می‌دهند. از این‌رو، جنون و مرگ نه‌تنها مقوم فلسفه هستند، بلکه همچنین از طریق این قوام‌بخشی گفتمان فلسفی را مسئله‌آمیز۵۸ می‌کنند. هایدگر و فوکو این دشواره فلسفه را بدون اتکا به همسایگی و نزدیکی با جنون مفصل‌بندی می‌کنند.

بنابراین، کتاب حاضر مدعی نشان دادن همسایگی و مجاورت با جنون نیست، بلکه بالضروره کوششی عقلانی است.

فهرست کتاب جنون و مرگ در فلسفه

درباره نویسنده

پیش‌گفتار مترجم

و اما نکاتی در باب متن ترجمه

سپاس‌گزاری

کوته‌نوشت‌ها

مقدمه: جنون و مرگ

فصل اول: افلاطون: مرگ و جنون در فایدون و فایدروس

فصل دوم: هگل: جنون نفس و مرگ روح

فصل سوم: هایدگر: مرگ به‌مثابه منفیت

فصل چهارم: هایدگر: جنون، منفیت، حقیقت و تاریخ

فصل پنجم: فوکو: تاریخ جنون

نتیجه: جنون چیزی مربوط به گذشته نیست

پی‌نوشت‌ها

کتاب‌نامه

یادداشت‌ها

نظری برای کتاب ثبت نشده است
تفکر باید علیه خودش بیاندیشد، که به‌ندرت دست به چنین کاری می‌زند.
Juror #8
بحث هگل از جنون رادیکال است، در اینکه او در دیالکتیک جایگاهی ویژه به آن نسبت می‌دهد. هگل جنون را به‌سادگی کنار نمی‌گذارد و تبعید نمی‌کند، بلکه با قراردادن آن در درون حرکتِ از نفس به روح آن را خنثی می‌کند. دریدا این احساس را بیان می‌کند، آنگاه که می‌نویسد: در رابطه با دیالکتیک و ازخودبیگانگیِ جنون-در رابطه با هرچیزی، که در واقع در جریان این «حلقه انسان‌شناختی» رخ می‌دهد که در آن روان‌کاوان پیش افتاده‌اند یا آن را قبضه کرده‌اند- ما بایستی، من خودم مایلم این موضوع را یک بار دیگر انجام دهم، اندکی بیشتر از آنچه فوکو بر قطعه‌ای از دانش‌نامه تمرکز کرد، درنگ کنیم.
esrafil aslani
همان‌گونه که گرینه مطرح می‌سازد «دیوانگی همزمان وحدت و تقابل است، وحدت خود با خود و همچنین بریدن و فراروی از خود در تمامیت سیالش.
Juror #8
دیوانگی مسئولیت اخلاقی را ساقط نمی‌کند (حتی اگر احتمالاً از مسئولیت قانونی طفره رود).
Juror #8
جنون بار دیگر نه به‌واسطه به حاشیه‌راندن دیوانه، بلکه از طریق گزافه‌گویی عقل در باب جنون کنار گذاشته شده است
atefeh
در حین سخن‌گفتن از «انسان»، داریم خودمان را تا آنجا که ممکن است، بیان می‌کنیم. اما انسانی که ما با او سروکار داریم انسانی تاریخی است، یعنی کسی که تاریخ را می‌آفریند، از طریق تاریخ توامان حفظ می‌شود و مورد دستبرد آن قرار می‌گیرد. این انسان تاریخی «فردی» جدا و تک‌افتاده نیست، بلکه گذشته خویش را به دوش می‌کشد.
Juror #8
منفیت به نزد هگل یک اظهار یاس یا نابودی کامل نیست، زیرا منفیت همواره با محتوایی معین سروکار دارد. در حقیقت، آن امری که منفی است با متعین شدن خود را به محتوای آگاهی بدل می‌سازد. بنابراین، نزد هگل منفیت منحصرا نه یک نفی، بلکه یک محتوای ایجابیِ متعین را نیز پدید می‌آورد. وحدت نفی و ایجاب است که به رفع (فراروی) تفکر امکان می‌دهد. این نکته را می‌توان در یقین حسی مشاهده کرد، جایی‌که توصیف محض بی‌واسطه به‌نحو اجتناب‌ناپذیر به چیزی غیر از خودش بدل می‌شود، و در همین بازگشت به خویشتن حقیقتش را می‌یابد.
Juror #8
ادراک بشری هرگز ادراکی «حیوانی» نیست و «عقل» امری اضافه بر این ادراک نیست.
Juror #8
در-زمان-بودن را بایستی در مورد اگزیستانس انسانی متفاوت از زمان ساعت درک کرد.
Juror #8
مطابق تصور افلاطون، آنچه یک فعالیت خاص را به فلسفه بدل می‌سازد، طریقی است که در آن فرد به این فعالیت مشغول می‌شود. فلسفه شناخت اصولی معین یا محتوایی خاص نیست، بلکه مشغولیت ویژه با لوگوس است.
Juror #8
(شگفتی) صرفا وضعیت و حالت ذهنیِ فردی نیست که در آستانه بزنگاه فلسفه‌ورزی قرار دارد، بلکه هم‌نوایی میان پرسشگر و جهان است. به این معنای واژه «آغاز»، در واقع فلسفه آغازهای متعددی دارد، و گویا شگفتی یکی از آنهاست.
Juror #8
نامیرایانِ میرا و میرایانِ نامیرا مرگشان را می‌زیَند و زندگی‌شان را می‌میرند. «هراکلیتوس»
Juror #8
جنون به‌مثابه پدیداری تاریخی که خود را در میان شاعران، متفکران و هنرمندان پدیدار می‌سازد با بیماری روانی هیچ ارتباطی ندارد. در واقع، جنون این افراد را نمی‌توان با نظر به درک متداولِ حقیقت دریافت.
Juror #8
انسان تاریخی، همو که هایدگر او را با جنون پیوند می‌زند، همچون رخ‌دادن وقایع در تاریخ شرکت نمی‌جوید. انسان تاریخی نه فرد است نه جمعی از افراد. در واقع، انسان تاریخی را نبایستی در مقام انسانی در نظر گرفت که دارای ویژگی‌های معینی است.
Juror #8
انسان تاریخی: برای ما به معنی سرشاریِ منحصربه‌فردِ تمامی‌ناپذیرِ امکانات و ضروریات ذاتی انسان است، خصوصا -آنچه در اینجا تعیین‌کننده است- قیام فرد از نسبت انسان با حقیقت خودِ هستی است.
Juror #8
در تعریف انسان نمی‌توان عقلانیت را از پیش فرض گرفت.
Juror #8
از نظر هایدگر، پرسش از حقیقت به‌معنی فراهم‌کردن تصوری نوین از حقیقت نیست، بلکه بیشتر به منظور دگرگون‌کردن تلقی‌ای است که از چیستی انسان در کار است.
Juror #8
«عموما چیزی همچون توصیف بی‌واسطه محض در فلسفه وجود ندارد.»
Juror #8
«هگل تجربه را به‌نحو دیالکتیکی لحاظ نمی‌کند؛ او دیالکتیک را بر اساس سرشت تجربه مورد اندیشه قرار می‌دهد. تجربه هستیِ هستندگانی است که تعیّنشان، qua subiectum، بر مبنای سوژه گی مشخص می‌شود.»
Juror #8
آگاهی بماهو آگاهی عبارت است از (معادل است با) حرکت خاص خود. آگاهی در شرح خویشتنِ خویش، از طریق (dia) به بیان درآوردن (legein)، در دیالوگی با خویش، یعنی به لحاظ دیالکتیکی، حقیقت خود را بیان می‌کند.
Juror #8

حجم

۳۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان