کتاب ملکه سرخ

کتاب ملکه سرخ نوشته خوان گومس خورادو با ترجمه علیرضا شفیعی نسب، اثری در ژانر جنایی و معمایی است که نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. این رمان آغازگر سه‌گانه‌ای با همین نام است و شخصیت اصلی آن، آنتونیا اسکات، زنی با ذهنی خارق‌العاده و گذشته‌ای پررمزوراز است. داستان با ورود یون گوتیه‌رس، بازرس پلیس ملی، به پروژه‌ای محرمانه به نام ملکه سرخ آغاز می‌شود؛ پروژه‌ای که او را به دنیایی متفاوت و پرخطر می‌کشاند. فضای رمان پر از تعلیق، شخصیت‌پردازی‌های دقیق و موقعیت‌های غیرمنتظره است و نویسنده با نگاهی تیزبینانه به روابط انسانی، فساد، قدرت و روان‌شناسی جنایت می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ملکه سرخ

کتاب ملکه سرخ نوشته خوان گومس خورادو، داستانی جنایی و معمایی را روایت می‌کند که در فضای معاصر اسپانیا می‌گذرد. این کتاب با محوریت پروژه‌ای محرمانه به همین نام، دو شخصیت اصلی را به هم پیوند می‌زند: آنتونیا اسکات، زنی با هوش استثنایی و گذشته‌ای پیچیده، و یون گوتیه‌رس، بازرس پلیسی که به دلیل اشتباهی حرفه‌ای در آستانه نابودی شغلی قرار گرفته است. ساختار کتاب بر پایه روایت‌های موازی و دیالوگ‌های پرکشش بنا شده و با ورود هر شخصیت، لایه‌های تازه‌ای از معما و روابط انسانی آشکار می‌شود. نویسنده با استفاده از لحن طنزآمیز و گاهی تلخ، فضای سرد و پرتنش داستان را با جزئیات دقیق و توصیف‌های زنده به تصویر کشیده است. ملکه سرخ نه‌تنها به جنبه‌های فنی یک پرونده جنایی می‌پردازد، بلکه به روان‌شناسی شخصیت‌ها، انگیزه‌ها و زخم‌های پنهان آن‌ها نیز توجه ویژه‌ای دارد. این کتاب آغازگر سه‌گانه‌ای است که هر جلد آن بخشی از جهان پیچیده آنتونیا اسکات را بازمی‌نماید و مخاطب را به دنیایی از رمز و راز، قدرت و آسیب‌پذیری می‌برد.

خلاصه داستان ملکه سرخ

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان ملکه سرخ با یون گوتیه‌رس، بازرس پلیس ملی، آغاز می‌شود که به دلیل پاپوش‌دوختن برای یک خلافکار، شغل و آبروی خود را در معرض خطر می‌بیند. تنها راه نجات او، همکاری با پروژه‌ای محرمانه به نام ملکه سرخ است. یون به اجبار وارد این پروژه می‌شود و با آنتونیا اسکات، زنی منزوی و باهوش، آشنا می‌شود؛ کسی که ذهنش مانند جنگلی پر از میمون‌های بی‌قرار است و هر روز تنها سه دقیقه به افکار خودکشی اجازه ورود می‌دهد. آنتونیا به دلیل حادثه‌ای تلخ در گذشته، از کار کناره گرفته و در انزوای خود فرو رفته است. مأموریت جدید، آن‌ها را به صحنه قتلی عجیب در یکی از محله‌های اعیانی مادرید می‌کشاند؛ جایی که نوجوانی به طرز مرموزی کشته شده و قاتل هیچ ردی از خود به جا نگذاشته است. آنتونیا با توانایی تحلیل بی‌نظیرش، جزئیات صحنه جرم را بررسی می‌کند و نشانه‌هایی از پیامی مذهبی و نمادین در قتل می‌یابد. در این میان، یون و آنتونیا باید با گذشته‌های خود روبه‌رو شوند و در دل شبکه‌ای از قدرت، ثروت و فساد، حقیقت را کشف کنند. روایت با ریتمی تند و پرتعلیق پیش می‌رود و هر فصل، لایه‌ای تازه از معما و شخصیت‌ها را آشکار می‌سازد.

چرا باید کتاب ملکه سرخ را بخوانیم؟

ملکه سرخ با ترکیب فضای جنایی، معمایی و روان‌شناختی، تجربه‌ای متفاوت از رمان‌های پلیسی ارائه می‌دهد. شخصیت‌پردازی عمیق آنتونیا اسکات و یون گوتیه‌رس، همراه با روایت پرکشش و دیالوگ‌های زنده، کتاب را از آثار مشابه متمایز کرده است. نویسنده با پرداختن به زخم‌های روانی، روابط پیچیده و فساد ساختاری، فراتر از یک معمای صرف حرکت کرده و لایه‌هایی از نقد اجتماعی و انسانی را وارد داستان کرده است. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با دنیایی پر از رمز و راز، جایی که هوش، آسیب‌پذیری و اخلاقیات در هم تنیده‌اند و هر تصمیم، پیامدهای غیرمنتظره‌ای به همراه دارد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن ملکه سرخ به علاقه‌مندان رمان‌های جنایی، معمایی و روان‌شناختی پیشنهاد می‌شود. همچنین به کسانی که به دنبال داستان‌هایی با شخصیت‌های پیچیده، فضای پرتعلیق و روایت‌های چندلایه هستند، این کتاب توصیه می‌شود. برای کسانی که دغدغه فساد، قدرت و روان‌شناسی جنایت دارند، این اثر انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب ملکه سرخ

«آنتونیا در روز فقط سه دقیقه افکار خودکشی را به ذهنش راه می‌دهد. از نظر دیگران، شاید سه دقیقه زمان ناچیزی باشد. اما برای آنتونیا این‌طور نیست. ذهن او حسابش از بقیه جداست. می‌توان این‌طور مثال زد که قدرت اسبِ‌بخار بالایی دارد، اما موتور ماشین اسپرت مثال دقیقی نیست. این‌طور هم می‌توان مثال زد که گنجایش پردازش داده‌های زیادی را دارد، اما مثال کامپیوتر هم دقیق نیست. ذهن آنتونیا اسکات بیشتر به جنگل می‌ماند، جنگلی پر از میمون‌هایی که با حداکثر سرعت از شاخه‌ای به شاخهٔ دیگر می‌پرند. کلی میمون و هزارویک چیز دیگر که در هوا از کنار یکدیگر می‌گذرند و دندان‌های تیز خود را نشان می‌دهند. به همین دلیل، آنتونیا در این سه دقیقه (با چشمان بسته، پابرهنه و چهارزانو نشسته بر زمین) می‌تواند: حساب کند اگر از پنجره بیرون بپرد بدنش با چه سرعتی به زمین کوبیده می‌شود؛ حساب کند برای خواب ابدی به چند میلی‌گرم پروپوفول نیاز است؛ حساب کند چه مدت‌زمان و چه دمایی نیاز است تا قلبش بر اثر سرمای دریاچه‌ای یخ‌زده از کار بیفتد. برنامه می‌ریزد چطور ماده‌ای کنترل‌شده همچون پروپوفول را به دست آورد (با رشوه‌دادن به پرستار) و می‌فهمد در آن وقت سال نزدیک‌ترین دریاچهٔ منجمد کجاست (لاگونا نگرا در استان سوریا). فکر بیرون‌پریدن از اتاق زیرشیروانی را از سر بیرون می‌کند، چون پنجره‌اش تنگ است و آنتونیا حدس می‌زند غذای مشمئزکننده‌ای که در کافه‌تریای بیمارستان به او می‌دهند مستقیماً دور شکمش جمع شده باشند. آن سه دقیقه‌ای که به خودکشی فکر می‌کند سه دقیقهٔ خودش هستند. مقدس‌اند. همین سه دقیقه‌اند که جلوی دیوانگی‌اش را می‌گیرند.»