کتاب پزشک دهکده فرانتس کافکا + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب پزشک دهکده

«پزشک دهکده» در بردارنده دو داستان کوتاه از فرانتس کافکا(۱۹۲۴-۱۸۸۳)، نویسنده آلمانی به همراه نقد و تحلیل این داستان‌ها از سوی منتقدان ادبی آلمانی است.

درباره فرانتس کافکا

فرانتس کافکا در ۳ ژوئیهٔ ۱۸۸۳ به دنیا آمد. او یکی از بزرگ‌ترین داستان‌نویسان، رمان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان آلمانی‌زبان در سدهٔ ۱۹۲۰ میلادی است. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود «ماکس برود» وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده، بسوزاند. ماکس برود از دستور وصیت‌نامه سرپیچی و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند. کتاب مسخ مهم‌ترین اثر اوست و رمان «محاکمه» و رمان «قصر» که ناتمام مانده‌اند، از دیگر آثار فرانتس کافکا هستند. او در نوشته‌هایش اتفاقات پیش‌پاافتاده را به‌شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کند و همین سبک خاص او است که به نام «کافکایی» می‌شناسیم. فرانتس کافکا در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ بر اثر بیماری سل درگذشت.

در بریده‌ای از این کتاب می‌خوانیم

در موقعیتی بس ناگوار بودم: سفری فوری در پیش داشتم؛ بیماری در وضعیتی وخیم در دهکده‌ای ده فرسنگ دورتر انتظارم را می‌کشید؛ برف و بوران انبوه فضای پهناور میان من و او را پُر کرده بود؛ درشکه‌ای داشتم سبک با چرخ‌هایی بزرگ، دُرست مناسب جاده‌های دهکده‌مان؛ پالتوی خز به تن، کیف پزشکی در دست، آماده سفر در حیاط ایستاده بودم؛ اما اسبی در کار نبود، آری اسب.

دیشب اسبم بر اثر فشار کارهای طاقت‌فرسا در این زمستان یخبندان سقط شده بود؛ کلفَتم اکنون در دهکده همه جا را به دنبال عاریه گرفتن اسبی می‌گشت؛ اما امیدی نبود، می‌دانستم. در حالی که انبوه برف هر چه بیشتر مرا فرامی‌گرفت و هر چه بیشتر از تحرکم کاسته می‌شد، بیهوده آن‌جا ایستاده بودم. کلفتم دمِ دروازه حیاط نمایان شد، تنها و در حالی که فانوس را تکان می‌داد؛ البته کیست که در این ساعت اسبش را برای چنین سفری عاریه بدهد؟ یک‌بار دیگر گشتی در حیاط زدم؛ امکانی نیافتم؛ مغشوش و آزرده لگدی به در فرسوده خوکدانی که سال‌ها بی‌مصرف مانده بود، زدم. در باز شد و با سروصدا پس و پیش رفت. هوایی گرم و بویی دم کرده چون بوی اسب از آن بیرون زد.

در خوکدانی، فانوسی که آویزان به طنابی در نوسان بود، کورسو می‌زد. مردی که در اتاقک چوبیِ پستی چمباتمه زده بود، چهره چشم آبی و گشاده‌اش را نمایان ساخت. در حالی که روی چهار دست و پا می‌خزید و نزدیک می‌شد پرسید: «درشکه را آماده کنم؟» من نمی‌دانستم چه بگویم، فقط خم شدم ببینم چه چیز دیگری در خوکدانی است. کلفت که کنارم ایستاده بود، گفت: «آدم نمی‌داند که در خانه خود چه چیزهایی دارد.»

نظرات کاربران

mostapha
۱۳۹۵/۱۱/۱۹

ی یه انیمیشن کوتاه چند دقیقه ای از روی پزشک دهکده کافکا با همین اسم هست که اعجوبه فضا سازیه چون اگه کتاب رو بخونید میبینید که هرکاری بشه با این داستان کرد انیمیشن نمیشه ساخت! خیلی حال

- بیشتر
کاربر 70214
۱۳۹۵/۱۱/۰۵

داستان های کافکا دنیای خودشان را دارند... یک بار می خوانی و بارها و بارها بهش فکر می کنی. مثل مسخ مثل همین داستان کوتاه پزشک دهکده که یکی از داستان های این مجموعه است...

AS4438
۱۳۹۹/۰۴/۱۶

کتابی برای مخاطبین خاص، بد نبود.اشاره ها ونقل قول های زیادی داشت.

kianoosh.y
۱۴۰۳/۰۸/۱۰

چی بود این الان؟؟؟؟ واقعا نمیدونم چرا به این آدم نویسنده میگن؟؟؟؟ چرت ترین نوشته ای که خوندم

setare
۱۳۹۵/۱۰/۰۷

چی شده حالا طاقچه گیر داده ب آثار کافکا

بریده‌هایی از کتاب

همیشه از پزشک توقع کاری غیرممکن را دارند. ایمان دیرینه‌ی خود را از دست داده‌اند؛ کشیش در خانه‌اش نشسته و لباس‌های عبادت خود را یکی پس از دیگری تکه‌تکه می‌کند؛ اما پزشک باید با دست لطیف و جراح خود از عهده هر کاری برآید.
دهقان غذاخوار

حجم

۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان