کتاب ماتیلدا
معرفی کتاب ماتیلدا
کتاب ماتیلدا نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ شهلا طهماسبی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. ماتیلدا از مشهورترین و محبوبترین داستانهای دنیا برای کودکان و نوجوانان است. ماتیلدا دختری است که با بقیهٔ بچهها فرق دارد و از قدرتی عجیب برخوردار است.
درباره کتاب ماتیلدا
چه کسی به کلاه پدر چسب مالیده بود؟ شبحی که مادر را سراسیمه از خانه فراری داد از کجا آمده بود؟ جواب اینها را فقط ماتیلدای زرنگ و باهوش و دوستداشتنی میدانست. دختری پراستعداد بـا پدر و مادری بیفکر و سطحی که غرق در مسائل پیشپاافتادهٔ زندگی خود هستند. کاشکی وضع در مدرسه بهتر باشد. اما آنجا هم خانم مدیر شلاقبهدستی هست که نفس را در سینهٔ بچهها حبس کرده و حسابی از همه زهرچشم گرفته است. کسی که بتواند بچهها را از دست او خلاص کند یک قهرمان به شمار میآید. آیا این قهرمان ماتیلدا است؟
تخیل نیـرومند و پربار و البته جذاب رولد دال، نویسندهٔ انگلیسی نروژیتبـار، به آثارش لطـف و گیرایی بسیار بخشیده و در سراسر جهان خوانندگانی فراوان برای آنها فراهم کرده است.
خواندن کتاب ماتیلدا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان ۹ساله تا ۹۹ساله پیشنهاد میکنیم.
درباره رولد دال
رولد دال در سال ۱۹۱۶، در خانوادهای نروژی در ایالت ولز انگلستان به دنیا آمد. دوران دبستان خود را به اصرار مادرش در یکی از مدارس شبانهروزی انگلستان گذراند. این دوران چنان تأثیری منفی روی او گذاشت که بعدها از سیستم آموزشی سختگیر و خشن مدارس شبانهروزی انگلستان بهشدت انتقاد کرد.
در ۱۸ سالگی به استخدام کمپانی نفتی شل در آفریقا درآمد. با شروع جنگ جهانی دوم، بهعنوان خلبان جنگنده در نیروی هوایی انگلستان مشغول به کار شد. در ۲۶ سالگی، به واشنگتن رفت و از همان زمان کار نویسندگی خود را آغاز کرد. اولین داستان کوتاه خود را که شرح ماجراهای دوران جنگ بود، به روزنامهٔ سَتِردِی ایونینگ پُست فروخت و به اینترتیب، حرفهٔ پرآوازهٔ خود را شروع کرد.
پس از آنکه نامش بهعنوان نویسندهٔ بزرگسال ثبت شد، در سال ۱۹۶۰، زمانی که با خانوادهاش در انگلستان زندگی میکرد، نوشتن برای کودکان را آغاز کرد. رولد دال اولین داستانهایش را برای سرگرمی کودکانش مینوشت که بیشتر کتابهایش را به آنها تقدیم کرده است.
رولد دال برای نوشتن یک داستان کوتاه حدود چهار تا شش ماه وقت صرف میکرد. و بارها و بارها کارش را بازنویسی میکرد. او شش یا هفت روز در هفته، هر روز از ساعت ده صبح تا دوازده و چهار تا شش بعدازظهر، پشت میزش مینشست و مینوشت. او به علاقهمندان داستاننویسی توصیه میکند: «برای نوشتن و تمام کردن داستان عجله به خرج ندهید. اول در مورد طرح کلی داستانتان، شروع، وسط و پایان خوب فکر کنید و بعد دست به قلم ببرید.»
او در سال ۱۹۹۰ درگذشت.
در ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۶، اولین روز ملی رولد دال در سراسر انگلستان برگزار شد. در این بزرگداشت ملی، تمام طرفداران این نویسندهٔ نامدار، لباسهای زرد پوشیدند که رنگ مورد علاقهٔ رولد دال به حساب میآید.
آنها همچنین با زبان "گوب بلوفانک" حرف زدند که قهرمانهای رمان چارلی و کارخانهٔ شکلاتسازی به آن زبان حرف میزدند و به تقلید از اومپا لومپاها رقصهای جالبی اجرا کردند.
بخشی از کتاب ماتیلدا
«صبح روز بعد، پیش از آنکه پدر ماتیلدا به گاراژ نفرتآور اتومبیلهای دست دومش برود، ماتیلدا مخفیانه به رختکن رفت وکلاهی را که پدرش هر روز موقع کار سرش میگذاشت، از روی جالباسی برداشت. ماتیلدا روی پنجه پا بلند شد و با کمک یک عصا، کلاه را از روی قلاب جالباسی بلند کرد و پایین آورد. این کلاه از آن کلاههای شاپوی لب تخت بود که روی نوار آن یک پر کلاغ چسبانده بودند و آقای وُرم وُود خیلی به آن مینازید. چون فکر میکرد با این کلاه ظاهر بیباک و جسورانهای پیدا میکند، مخصوصاً موقعی که کت چهارخانه زنندهاش را میپوشید و کراوات سبزش را میبست و کلاهش را یک وری روی سر میگذاشت.
ماتیلدا کلاه را در دست راست و لوله چسب سوپر را در دست چپش گرفت و آن قدر لوله را فشار داد که دور تا دور لبه داخلی کلاه کاملا چسب مالی شد. بعد کلاه را با دقت روی عصا گذاشت و سرجای اولش برگرداند. زمان اجرای این نقشه بسیار دقیق تنظیم شده بود، درست وقتی پدرش از پشت میز صبحانه بلند شد، کلاه چسب خورده بود.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
عالی خیلی کتاب خوب و تاثیر گذاری هست پیشنهاد میکنم حتما بخونید
اولین باری که این کتاب رو خوندم تابستون ۹ سالگیم بود. درواقع اولین کتابی بود که خودم کامل خونده بودم و انقدر همه چیز قابل لمس بود که هر روز با تمم شخصیت های این کتاب زندگی میکردم. فکر میکنم