کتاب غول بزرگ مهربان
معرفی کتاب غول بزرگ مهربان
کتاب غول بزرگ مهربان، داستانی جذاب از دنیای غولها است که تصمیم گرفتهاند تمام بچهها را بخورند! این کتاب نوشته رولد دال، نویسندهی مشهور کودکان است و با ترجمه گیتا گرکانی منتشر شده است.
درباره کتاب غول بزرگ مهربان
از این کتاب جذاب سال ۲۰۱۶ یک فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شده است.
وقتی که همه بچهها خواب بودند سوفی خوابش نبرد. او از روی تختش بلند شد و کنار پنجره رفت و چیزی را دید که امکان ندارد به خوابتان هم بیاید!
غولهای بزرگ و گوشتخوار تصمیم گرفتهاند که به انگلستان حمله کنند و تمام بچهها را بخورند. در همین زمان سوفی با یک غول برزگ مهربان آشنا میشود که بچهها را دوست دارد و نمیخواهد آسیبی به آنها وارد شود. سوفی و غول تصمیم میگیرند نقشه غولها را نقش برآب کنند و آنها را شکست بدهند. غول مهربان داستان قلبی بزرگ دارد و داستان شگفتانگیزی خلق میکند.
خواندن کتاب غول بزرگ مهربان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و بزرگسالان علاقهمند به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره رولد دال
رولد دال، نویسندهی نروژیتباری بود که در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ در انگلستان به دنیا آمد. وقتی هجده ساله بود برای کار به شرکت نفتی شل در آفریقا رفت و در زمان جنگ جهانی دوم نیز به عنوان خلبان جنگی در نیروی هوایی انگلستان فعالیت میکرد. او برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان آثار زیادی را نوشته است که بیشتر آنها به فیلم نیز درآمدهاند. معروفترین کتابهای رولد دال، ماتلیدا، جادوگرها، غول بزرگ مهربان، چارلی و کارخانه شکلاتسازی، چارلی و آسانسور جادویی و جیمز و هلوی غولپیکر است. او جوایز بسیاری را برای نوشتههایش از آن خود کرده است و مجله تایمز او را به عنوان یکی از پرخوانندهترین نویسندگان کودک و نوجوان معرفی کرده است.
رولد دال در جنگ جهانی یکبار از سقوط هواپیما جان سالم به در برد اما در سال ۱۹۹۰ به دلیل ابتلا به یک بیماری نادر خونی درگذشت.
بخشی از کتاب غول بزرگ مهربان
نسان نبود، نمیتوانست باشد. از بلندترین آدمها هم چهار برابر بلندتر بود. آنقدر بلند بود که سرش از بلندترین پنجرههای خانهها بلندتر بود. سوفی دهانش را باز کرد تا فریاد بزند. هیچ صدایی بیرون نیامد. گلویش هم مانند بدنش از ترس یخ زده بود. واقعاً که ساعت جادو بود.
اندام بلند و سیاه به او نزدیک میشد. خیلی نزدیک به خانههای کنارِ خیابان پیش میآمد و در گوشههای تاریک، دور از نورِ ماه، پنهان میشد.
پیشتر و پیشتر آمد. نزدیکتر و نزدیکتر شد. حرکتش نامنظم بود. میایستاد، بعد تند و سریع حرکت میکرد، بعد دوباره میایستاد.
اما اصلاً داشت چهکار میکرد؟
آها! حالا سوفی میتوانست ببیند آن موجود مشغول چهکاری است. برابر هر خانه میایستاد. میایستاد و از پنجرههای طبقهی بالای خانهها سرک میکشید. در واقع برای سرک کشیدن از پشت پنجرههای بالایی خانهها مجبور بود خم شود، چون واقعاً بلند بود.
میایستاد و سرک میکشید. بعد به سراغ خانهی بعدی میرفت و دوباره میایستاد و سرک میکشید و این کار را در تمام طولِ خیابان تکرار میکرد و جلو میآمد.
حالا دیگر خیلی نزدیک شده بود. سوفی میتوانست آن را واضحتر ببیند. وقتی با دقت نگاه کرد به این نتیجه رسید که این چیز باید نوعی موجود زنده باشد. مسلماً
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
خوب بوداما من فیلمش را دیدم ، و فیلمش بهتر بود ، پس پیشنهاد می کنم اول فیلمش را نگاه کنید بعد کتابش را بخوانید خلاصه داستان: سوفی دختری یتیم اما شجاع است که یک روز یک غول پیکر مهربان
کتاب راجب دختری به نام سوفی که یک غپل رو می بینه و اون غول به خاطر اینکه اون دختر لوش نده اونو می دزده......... این کتاب برای نو جوان ها و علاقه مند به ژانر فانتزی کتاب مناسبیه
خیلی خوبه من فیلمش رو هم دیدم 🌷
من این کتاب را دوست داشتم داستان جالبی داشت پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را بخوانید