کتاب با من چیزی از ابرها بنوش
معرفی کتاب با من چیزی از ابرها بنوش
کتاب الکترونیکی «با من چیزی از ابرها بنوش» اثری از نزار قبانی است که با ترجمهٔ ستار جلیلزاده در نشر ثالث به چاپ رسیده است.
درباره کتاب با من چیزی از ابرها بنوش
نزار قبانی با انتخاب واژگانش سد زبان بین شعر و مردم را از بین برد. خواننده ابتدا با واژگان و ترکیبهای بسیار شیوا و روان شعر نزار مواجه میشود سپس پی میبرد که در لایهای عمیقتر و پشت این واژههای ساده و روان، دنیایی از معرفت و بلوغ سیاسی نهفته است. در مجموعهشعر با من چیزی از ابرها بنوش نیز به رسم سایر آثار نزار قبانی با اشعاری سهل و ممتنع و دلنشین سروکار خواهیم داشت.
کتاب با من چیزی از ابرها بنوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران شعر جهان پیشنهاد میشود.
درباره نزار قبانی
نزار قبانی در ۲۱ مارس ۱۹۲۳ در دمشق، پایتخت سوریه، به دنیا آمد. او را میتوان پرنفوذترین شاعر عرب و از سرآمدان ادبیات ملل دانست. او را «شاعر زن و عشق» لقب دادهاند. شعرهای نزار قبانی اغلب ساده، روان و مربوط به عشق زمینی هستند. او شعرهایی با درونمایههای سیاسی - اجتماعی نیز سروده است. نزار قبانی بعد از قاهره، بهعنوان دیپلمات سوریه در لندن، چین، و اسپانیا فعالیت کرد و تا ۱۹۶۶ به فعالیت دیپلماتیک خود ادامه داد و سپس انتشارات نزار قبانی را در بیروت تأسیس کرد و در آنجا ساکن شد تا مجموعه شعرهایش را خودش چاپ کند.
بخشی از آثار نزار قبانی عبارتاند از:
«باران یعنی تو برمیگردی» (۱۳۸۴)، «بیروت، عشق و باران» (۱۳۸۴)، «عشق پشت چراغ قرمز نمیماند» (۱۳۸۶)، «نزار قبانی، عاشقانهسرای بیهمتا» (۱۳۹۳)، «داستان من و شعر» (۱۳۵۶)، «بلقیس و عاشقانههای دیگر» (۱۳۸۰)، «در بندر آبی چشمانت» (۱۳۸۳)، «تا سبز شوم از عشق» (۱۳۸۴)، «صد نامهی عاشقانه» (۱۳۸۸)، «گنجشکها ویزا نمیخواهند» (۱۳۹۲)، «ماهرانه بازی کردم؛ این هم کلیدهایم» (۱۳۹۳)، «عشق ما روی آب راه میرود» (۱۳۹۴)، «کوچ پنجرهها» (۱۳۹۷)، «به بیروت با عشق» (۱۳۹۷)، «قصاید خشمبرانگیز و دمشق» (۱۳۸۴)، «دوستت دارم امضای من است» (۱۳۹۸)
از مترجمان آثار این شاعر معاصر میتوان به حمید رحمانی، مهدی سرحدی، موسی بیدج، یغما گلرویی، اصغر علی کرمی، رضا طاهری، موسی اسوار، رضا عامری، احمد پوری، ایاد فیلی اشاره کرد.
همسر نزار قبانی، بلقیس، در جنگ داخلی لبنان کشته شد. نزار بعد از کشتهشدن بلقیس هرگز ازدواج مجدد نکرد و سالهای باقیمانده از عمرش را تنها در آپارتمانش در تبعیدی خوداختیاری در لندن گذراند تا اینکه در ۳۰ آوریل ۱۹۹۸ درگذشت.
بخشی از کتاب با من چیزی از ابرها بنوش
«قدم میزدم با او در لندن
همچون کودکی گیج و بهتزده
برای چه مرا در «هارودز» از یاد بردی؟
او خوب میداند
من از روز تولدم در دریای عشق گم شدهام
میداند من بدون او
خیابان را طی نمیکنم.
و فرو نمیشوم به پالتو.
نه، فقط نمیدانم چطور به هتل برگردم.
پس چرا مرا میان جعبههای هدایا رها کرد
تنها... اندوهگین... بسان چراغهای خیابان؟
حال آنکه از سر تا پا میپرستمش...»
حجم
۱۷۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۱۷۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه