کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست
معرفی کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست
ایدئولوژی، اخلاق، سیاست، کتابی نوشته پل ریکور چهره نامآشنای فلسفه مدرن در ایران است.
درباره کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست
کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست ترجمهٔ بخش سوم گزیدهمقالات مهمی از ریکور است که سال ۱۹۸۶ به زبان فرانسه و در ۱۹۹۱ به زبان انگلیسی با عنوان از متن تا کنش منتشر شد. عنوان کتاب اصلی، چنان که ریکور در مقدمهٔ آن اشاره میکند، گویای نکتهٔ روشنگری در مورد سیرِ مقالات کتاب و البته سیر کلیترِ دغدغههای خود ریکور است: درحالیکه او در دو دههٔ اول فعالیت خود بیشتر به مسائل مرتبط با تحلیل و تأویل متون یا بهاصطلاح به «هرمنوتیک متن» میپردازد، از اواسط دههٔ ۱۹۷۰ به اینسو بهتدریج بیشازپیش به جانبِ فلسفهٔ عملی چرخش پیدا میکند و مفهوم و مدلِ «متن» را به نحوی گسترش میبخشد که کنش اخلاقی، اجتماعی، و سیاسی را نیز در برمیگیرد.
کتاب از متن تا کنش در عین اینکه از مجموعهمقالات مستقلی تشکیل شده است که هر کدام بنا به مناسبتی به نگارش درآمدهاند، در نحوهٔ ترکیب و ترتیب مقالات نیز همین خطسیر را بازتاب میدهد: مقالات بخش نخست به تبیینِ درک ریکور از هرمنوتیک پدیدارشناختی میپردازند؛ مقالات بخش دوم امکان گذار از هرمنوتیک متن به هرمنوتیک کنش را بررسی میکنند؛ و مقالات بخش سوم که ترجمهٔ آنها را در دست دارید با تحلیل مقولاتی چون امر بیناذهنی، ایدئولوژی، و اتوپیا، عملاً رهیافت هرمنوتیکی را در این حوزه به کار میگیرند.
ویژگی خاص مقالات این بخش آن است که دو مفهوم ایدئولوژی و اتوپیا را درون چارچوب تحلیلی واحدی به نام تخیل یا بدّل مخیلهٔ اجتماعی (social imaginary) جای میدهند، و در نتیجه درک جاافتاده از مفهوم ایدئولوژی در سنت تفکر انتقادی را به عنوان جزئی از یک چشمانداز وسیعتر بررسی میکنند.
تحلیلهای هرمنوتیکی ریکور تختی و یکنواختی بالقوهٔ بحثهای مربوط به سیاست و اجتماع را از میان برمیدارند و پرتو تازهای بر آنها میافکنند، بدون اینکه حس کنیم در اینجا با کسی سروکار داریم که از موضعی «خاص» (بخوانید غیرواقعنگرانه، نامربوط، انتزاعی) به این موضوعات میپردازد ــ معضلی که به شکاف میان فیلسوفان و سیاست واقعی، که تحت این شرایط صرفاً به «کار اجرایی» سیاستمداران حرفهای بدل میشود، دامن میزند.
اما کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست غیر از این پنج مقاله، دو مقالهٔ دیگر نیز دارد که در ابتدا آمدهاند. «دربارهٔ تأویل» مقالهای از ریکور است که خود او آن را به عنوان مقالهٔ آغازین کتاب از متن تا کنش در نظر گرفته است، و در آن به شیوهای نظاممند محور اصلی پروژهٔ کاری خود در طول سه دههٔ پیش از آن تا اواسط دههٔ هشتاد را تشریح میکند. این مقاله امکان آن را فراهم میکند که مقالات این کتاب را در چشمانداز کلیترِ فلسفهٔ ریکور قرائت کنیم و به خوانندهٔ ناآشناتر با ریکور این امکان را میدهد که به زبان خودِ ریکور با برنامهٔ فلسفی او آشنا شود. اما مقالهٔ ریچارد کرنی یکی از فصول کتاب موجز و درخشانی است که او با عنوان فرعی جغد مینِروا در مورد فلسفهٔ ریکور نوشته است (.Richard Kearney, On Paul Ricoeur, The Owl of Minerva, Ashgate, ۲۰۰۴). ریچارد کرنی خود فیلسوفی است که در سنت هرمنوتیک ریکوری کار میکند، و در این مقاله مشخصاً و با ارجاع مکرر به مقالات کتاب حاضر، درک ریکور از مفاهیم ایدئولوژی، اتوپیا، و در صدر آنها مخیلهٔ اجتماعی را تشریح میکند. به این ترتیب، این مقاله مقدمهٔ ایدئالی است که ما را برای قرائت مقالات کتاب آماده میکند و درک روشنی از آماج و اهداف آنها به ما میبخشد.
خواندن کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به فلسفه مدرن و مباحث هرمنوتیک.
درباره پل ریکور
پل ریکور فیلسوف و ادیب برجسته فرانسوی است که در ۱۹۱۳ میلادی متولد شد و در سال ۲۰۰۵ درگذشت.
اوبا ترکیب شرحهای پدیدارشناختی با تفاسیر هرمنوتیک شناخته شدهاست. وی یکی از مهمترین نظریه پردازان هرمنوتیک ادبی محسوب میشود.
بخشی از کتاب ایدئولوژی، اخلاق، سیاست
ریکور شاید جذابیت و اغواگری کسی چون لاکان، فوکو یا دولوز را نداشته باشد؛ اما در عوض سنجیدگی و تعهد به حقیقتی در او هست که در شرایط تاریخی حاضر بهشدت به آن نیازمندیم. ریکور احتمالاً شور و شدتِ جوانی ما را ارضا نمیکند، و با تکیه بر او نمیتوانیم سخنان تند و عجیب و جالب بزنیم (چیزی که فلسفه در ایران تا حدود زیادی گرفتار آن آمده است)، اما درعینحال فلسفهای بیخاصیت و «پیر» و بیفایده برای یک زندگی امروزی نیز به ما نمیدهد (چیزی که در نگاه سنتی به فلسفه به چشم میخورد). او را شاید بتوان با کسانی چون هابرماس و ریچارد تیلور مقایسه کرد، و عجیب نیست که هیچیک از این چهرهها در میان جوانان فلسفهخوان ما چندان شناختهشده نیستند و کتابهای عمدهٔ آنها کمتر به فارسی ترجمه شدهاند. یکی از وجوه کار ریکور که مکرراً بر آن تأکید میکند و در واقع میتوان آن را حاصل قرائتی خلافِ جریان از هایدگر دانست، تأکید بر تناهی انسانی به عنوان پیششرط هستیشناختی موجودی به نام انسان است؛ و تأکید بر مقولهٔ وساطت (mediation) برای ایجاد عایقی انتقادی در برابر مخاطرات مختلفی که بر سر راه پروژهای بنیادگرانه و بنیادگرایانه، از نوعی که از پدیدارشناسی انتظار میرود و در کار هایدگر تجلی آن را میبینیم قرار دارد؛ تأکید بر اینکه ما همواره به مدد میانجیها(ی عمدتاً زبانی) میتوانیم به بنیادها و به حقیقت دست پیدا کنیم، و اینکه هرگونه دعوی رسیدن به نقطهنظری نهایی، غایی و بیواسطه، نقطهنظری گشودهشده بر دانش مطلق، ما را با مخاطرات بسیاری روبهرو میسازد که تاریخ، ما را با بسیاری از آنها آشنا کرده است. و زمانی که این یکی از شروط یا تعاریف انسان بودن باشد، طبیعتاً نمیتوان از چنین موجودی انتظار داشت که همواره صریح و بُرنده و قاطع سخن بگوید و عمل کند؛ که حضوری «بیپروا» و حماسی داشته باشد. رویآوری ریکور در نیمهٔ دوم حیات فکریاش به حوزهٔ عقل عملی، و حوزههایی چون اخلاق، اجتماع، و سیاست را نیز در همین راستا میتوان درک کرد.
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۶ صفحه
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۶ صفحه