کتاب خانه ای در شیراز
معرفی کتاب خانه ای در شیراز
کتاب خانه ای در شیراز نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ فائزه اسکندری است. این کتاب را انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر کرده است. این مجموعه ۱۲ داستان کوتاه دارد که خانه ای در شیراز نام یکی از آنهاست. پارکر پاین کارآگاه این داستانهاست. اما چرا شیراز؟ در نیمه دوم کتاب ماجراها در خارج از لندن برای پارکر پاین رخ میدهد، آن هم در طول سفری که شامل دمشق، بغداد شیراز و حاشیهٔ رود نیل میشود. این بخش از داستانها نتیجهٔ سفرهای آگاتا کریستی با شوهرش در مستعمرات انگلستان مثل هندوستان و اطراف آن است و به واسطهٔ همین آشنایی، کریستی پای شخصیتهای خود را به این نواحی میکشاند تا بر تنوع و جذابیتهای داستانهای خود بیفزاید.
درباره کتاب خانه ای در شیراز
داستان خانهای در شیراز دربارهٔ پرونده خانم ثروتمندی به نام «رایمر» است که پسرش را گروگان گرفته و او را تهدید کردهاند. در این مجموعه داستان برخلاف سایر داستانهای کریستی خبری از کارآگاههای معروف نیست و «پارکر پاین» است که ماجراهای مختلفی را حل میکند.
کتاب خانهای در شیراز توجههای زیادی را به خود جلب کرد و به چندین زبان مختلف ترجمه شد؛ اما کریستی دیگر از «پارکر پاین» در داستانهایش صحبت نکرد و این آخرین مجموعه داستان با حضور این کارآگاه خصوصی جذاب است.
خواندن کتاب خانه ای در شیراز را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
علاقهمندان به داستانهای جنایی و پلیسی میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در شهر تورکی در منطقة لیدز انگلستان متولد شد. اگرچه مادرش قصد داشت برای آموزش خواندن به آگاتا تا ۸ سالگی او صبر کند، بااینحال شوق آگاتا موجب شد خودش خواندن را در سنی بسیار کمتر یاد بگیرد. او در سال ۱۹۱۰ با ازدستدادن پدرش و همچنین به دلیل مشکلات سلامتی مادرش، تصمیم گرفت به قاهره مهاجرت کند تا شاید آبوهوایی گرمتر موجب بهبود سلامت مادرش شود. او علاقهمند به بازدید از بناهای تاریخی قاهره و همچنین شرکت در مراسمهای اجتماعی بود؛ همین علاقهمندی به جهان باستان در شکلگیری تعدادی از آثار او نیز تأثیرگذار بود. نهایتاً خانوادۀ کریستی به دلیل وقایع پیش از جنگ جهانی اول به انگلستان برگشتند.
جنگ جهانی اول یکی از نقاط عطف زندگی آگاتا کریستی بود. با آغاز جنگ جهانی اول، کریستی در انگلستان بهعنوان عضوی از گروه کمکهای داوطلبانه ابتدا بهعنوان پرستار و سپس بهعنوان کمک داروساز کار فعالیت کرد و در این بازه از زندگی خود با مهاجران بسیاری مواجه شد که اکثر آنها بلژیکی بودند؛ تجربیات این مهاجرین الهامبخش او در نخستین نوشتههایش - از جمله رمانهای مشهور پوآرو - بود.
در اوایل دهه ۱۹۷۰، وضعیت سلامت آگاتا کریستی رو به وخامت رفت، بااینحال او به نوشتن ادامه داد. آزمایشها نشان میدهند او در اواخر عمر خود از مشکلات عصبی ناشی از پیری، مانند آلزایمر رنج میبرد. او در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درحالیکه ۸۵ سال داشت، در خانۀ خود در وینتربورک انگلستان و به دلایل طبیعی چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب خانه ای در شیراز
«آقای پاین با خوشرویی ولی بسیار جدی گفت:
ــ شما خوشحال نیستید؟ البته آدمهای کمی خوشحالاند. اگر بفهمید تعدادشان چقدر کم است حتماً تعجب میکنید.
خانم پکینگتون گفت:
ــ جدا؟
البته به نظر نمیآمد برایش مهم باشد که بقیه خوشحالاند یا نه.
ــ میدانم برایتان جالب نیست، ولی برای من خیلی جالب است. من سی و پنج سال از عمرم را در یک اداره دولتی مشغول تهیه آمار و ارقام بودم. بعد بازنشسته شدم و به ذهنم رسید از این تجربیات به شیوهای جدید استفاده کنم. خیلی ساده است. خیالتان را راحت کنم، ناخشنودی را میتوان در پنج بخش طبقهبندی کرد، تا زمانی که آدم دلیل یک بیماری را نداند معالجه غیرممکن است. من بهعنوان یک پزشک اینجا هستم. پزشک اول بیماری مریضش را تشخیص میدهد سپس اقدام به درمانش میکند. مواردی وجود دارد که درمان هیچ تأثیری ندارد. اگر این طور باشد رک وراست میگویم که کاری از من ساخته نیست. ولی خانم پکینگتون مطمئن باشید که اگر پروندهای را به عهده بگیرم، تقریباً میتوانم قول قطعی بدهم که درمان را کامل میکنم.
چنین چیزی امکان داشت؟ بیمعنی بود یا شاید هم حقیقت داشت؟ خانم پکینگتون با امیدواری به آقای پاین زل زد.
آقای پارکر پاین لبخند بر لب پرسید:
ــ برویم سر تشخیص پرونده شما.
به پشتی صندلیاش تکیه داد و انگشتانش را درهم گره کرد.
ــ مسئله مربوط به همسرتان است. شما زندگی زناشویی شاد و خوبی داشتید. حدس میزنم کاروبار همسرتان سکه شده. گمانم در این پرونده موضوع سر یک خانم جوان باشد، شاید کسی در محل کار همسرتان.
خانم پکینگتون جواب داد:
ــ ماشیننویس است. یک هرزه سلیطه که هفتقلم آرایش میکند. چیزی ندارد جز رژ لب و جورابهای ابریشمی و موهای فرفری.»
حجم
۱۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۱۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
نظرات کاربران
یکی دیگه از آثار فوق العاده ی آگاتا کریسیتی با یک شخصیت متفاوت!
یکی از بهترین کتابهایی بود که از آگاتاکریستی خوندم. هر فصل یک داستان و معما بود و واقعن بهنظرم هوشمندانه نوشته شده بود! یک نفس خوندمش شب تا صبح. داستانها بیشتر معمایی بودند و از راهحلهای جالبی که شخصیت اصلی برای
یکی از بدترین کتابهای آگاتا کریستی بود.نتونستم تمامش کنم.افتضاح
کتاب خوبی بود البته نسبت به آثار دیگه خانم کریستی خیلی ضعیف بود
جالب نبود، ازهیچکدام ازداستانهایش چیزی متوجه نشدم،، آگاتاکریستی درداستانهایش خود نیز حضورداشت، شاید من نتوانستم بهره ببرم.