کتاب کتابدار آشویتس
معرفی کتاب کتابدار آشویتس
کتاب کتابدار آشویتس نوشتهٔ آنتونیو ایتوربه و ترجمهٔ فرنوش جزینی است و نشر نون آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب کتابدار آشویتس
کتابدار آشویتس داستان نوجوانی ۱۴ساله به نام دیتاست که به کتابها عشق میورزد. دیتا داوطلب میشود که از ۸ کتاب باارزش و ممنوعه مراقبت کند؛ درحالیکه بهخوبی میداند که اگر نازیها او را با کتابها پیدا کنند، مرگش حتمی خواهد بود. دیتا شاید کوچکترین کتابدار دنیا باشد. اما این کتابداری با بقیهٔ کتابداریها فرق دارد. او در آشویتس است. ایفاکردن نقش کتابدار حتی برای همین تعداد اندک از کتابها، حسی از داشتن معنا و هدف را در این اردوگاه جهنمی و آکنده از مرگ، شکنجه و تحقیر به او میبخشد. آنتونیو ایتوربه همزمان با پیشروی داستان دیتا، نامها و داستانهای تعدادی دیگر از نجاتیافتگان و قربانیان اردوگاه آشویتس را به روایت میافزاید و اثر خود را به یک بنای یادبود از تاریخ تبدیل میکند.
افسرانِ نازی همه لباسهایی به رنگ سیاه بر تن داشتند. آنها به همان بیتفاوتی یک گورکن به مرگ مینگریستند. در آشویتس، زندگی انسان به قدری بیارزش است که دیگر کسی حتی گلوله هم خرجش نمیشود؛ در آنجا ارزش یک گلوله بسیار بیشتر از ارزش یک انسان است. در آشویتس، اتاقهای عمومی گاز وجود دارد. روشی مقرونبهصرفه که صرفاً یک مخزن گاز جان صدها نفر را میگیرد. مرگ، در این اردوگاه، صنعتی است که تنها در صورت انجام آن به صورت کلی و عمده مقرونبهصرفه است.
خواندن کتاب کتابدار آشویتس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهایی دربارهٔ جنگ جهانی دوم و کتاب و کتابخوانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کتابدار آشویتس
«مأموران اس. اس جستوجوی کلبه را با اندکی نگاه به چهرۀ زندانیها شروع کردند و تمرکز خود را بیشتر بر دیوارها، کف زمین و محیط اطراف گذاشته بودند. آلمانیها با حسابوکتاب زیادی هر کاری را انجام میدهند: ابتدا ظرف و سپس مظروف. دکتر مِنگل چرخی زد تا با فِرِدی هیرش، که در تمام این مدت تقریباً در مرکز توجه قرار گرفته بود، کمی صحبت بکند. دیتا نمیدانست آنها از چه حرف میزدند. تعداد معدودی از یهودیان بودند که میتوانستند با مِنگل یا دکترِ مرگ، همانطور که نامیده میشد، ارتباط کلامی، آن هم با این اطمینان، برقرار بکنند. به قول بعضیها، هیرش مردی است که هیچ ترسی در دل ندارد. عدهای دیگر هم معتقدند که آلمانیها به این علت با او رفتار خوبی دارند که او هم یک آلمانی است. بعضیها همچنین تصریح میکنند که نباید گول ظاهر معصوم او را خورد.
کشیش، که مسئول تجسس و بازرسی بود، اشارهای کرد که دیتا مفهومش را نفهمید. اگر نگهبانان دستورِ خبردار به آنها میدادند، او چطور باید آن کتابها را نگه میداشت که نیفتد؟
اولین درسی که هر زندانی کهنهکار به یک زندانی تازهوارد میآموزد این است که شما باید همیشه هدف خود را به طور روشن و واضح داشته باشید: بقا برای چند ساعت بیشتر زنده ماندن. و با این روش روزِ دیگری را برای زندگی به دست خواهید آورد و این روز بهاضافۀ روزهای دیگر، میتواند هفتههای بیشتری را برای زنده بودن شما فراهم سازد. شما باید اینگونه ادامه بدهید، هرگز نقشههای بزرگ نکشید، هرگز اهداف بزرگ نداشته باشید، فقط در لحظه زنده بمانید. زیستن فعلی است که تنها در زمان حاضر معنا پیدا میکند.
این آخرین فرصت او برای رها شدن از دست کتابها بود؛ درست یک متر آنسوتر یک صندلی خالی وجود داشت. موقعی که آنها برای تشکیل صف بلند بشوند و نگهبانها آن کتابها را روی آن صندلی پیدا بکنند، آنها نمیتوانند دیگر او را متهم بکنند؛ همه و هیچکس میتوانند مقصر باشند. و آنها هم نمیتوانند همۀ آنها را به اتاقهای گاز ببرند. گرچه، بدون شک، آنها بلوک ۳۱ را تعطیل میکردند. دیتا نمیدانست آیا واقعاً چنین چیزی برایش اهمیت دارد یا نه. او شنیده بود که چطور برخی معلمان، اوایل، آن مدرسه را زیر سؤال برده بودند: چرا وقتی این بچهها معلوم نیست که آیا زنده از این اردوگاه بیرون میروند یا نه، آنها را مجبور به خواندن و مطالعه میکنند؟ آیا منطقی است که با آنها در مورد خرسهای قطبی صحبت شود یا به آنها جدولضرب یاد داده بشود، آن هم در سایۀ دودکشهایی که دود سیاه ناشی از سوزاندن اجساد از آنها بلند میشود؟ اما هیرش سعی میکرد آنها را متقاعد کند. او به آنها میگفت که بلوک ۳۱ مایۀ دلخوشی بچهها خواهد بود.»
حجم
۴۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه
حجم
۴۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه
نظرات کاربران
آدم وقتی این کتابو میخونه بغضش میگیره. وقتی که خاکستر عزیزانت روت بشینه ، واقعا حس بدیه😭😔
بازهم وقایعی تلخ ازآشویتس، درعین تلخی کتابی بسیارجالب وخواندنی ودرضمن پندآموزبود، اوائل کتاب بسختی پیش میرفت واز دوسوم آخرکتاب واقعن عالی شد، جنایتکارانی که نامشان درتاریخ باقی خواهدماند.کتاب ته مایه ای فلسفی نیز داشت.
کتاب روند داستان گونه داره ولی تخیلی نیست و بر اساس وقایع تاریخی نوشته شده. خوندنش برای من خوشایند و جذاب بود و دوست داشتم با ذوق ادامهش بدم ولی از طرفی هم خیلی جاها شدیدا متاثر میشدم. در کل اگر علاقه
غم انگیز و تاثیر گذار. کاش قدرتمندان و سیاستمداران بخوانند و بفهمند که خودخواهی و خودکامگی شان چه طور بر سر ملل آوار می شود.
جدا یکی از تاثیرگذارترین کتاب هایی بود که خوندم متن و داستان قلب آدم رو لمس میکرد و باهاش بازی میکرد از دست ندیدش🌿
زنی در آشویتس تحت ظلم بوده تبعیض را دیده و بعد در اسرائیل زندگی می کند کشوری که از غصب فلسطین تحقیر و کشتار وسیع فلسطینیان اعم از مسلمان و مسیحی بوجود آمده. دیتا از مظلوم به ظالم تبدیل شده
اگه به موضوع جنگ جهانی دوم علاقه مندین حتما بخونین مثل یه زندگی نامه یا سرگذشته و واقعی بودنش حتی جذاب ترش میکنه.
کتاب شروع خوبی داره، ولی هر چقدر کتاب رو ادامه میدیم، از انسجام داستان کاسته میشه. چند عیب در این کتاب هست: ١- تبلیغ یهود و بالا بردن قوم یهود در جایجای کتاب به چشم میخوره. حتی گاه کتاب به تمجید
این همه شعار میدن تو کتاباشون اما همین ادما که ازاد شدن طی۷۸سال غزه رو تبدیل کردن به بزرگترین زندان بدون سقف جهان.روند یکسان و شعارهایی که تهش به غصب فلسطین منجر شد. بعد خالکوب اشوییتز و کتابدار اشوییتز منتظر کتاب
این کتاب بی نظیره