دانلود و خرید کتاب شیطان به قتل می رسد آگاتا کریستی ترجمه جمشید اسکندانی
تصویر جلد کتاب شیطان به قتل می رسد

کتاب شیطان به قتل می رسد

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۵از ۴۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شیطان به قتل می رسد

کتاب شیطان به قتل می رسد نوشته آگاتا کریستی مشهورترین جنایی‌نویس جهان و خالق پوآرو و خانم مارپل است که با ترجمه جمشید اسکندانی منتشر شده است. این کتاب ماجرای یک مهمانی ساده و بازی است که به یک جنایت هولناک تبدیل می‌شود.

درباره کتاب شیطان به قتل می رسد

همه چیز از یک شب مهمانی بازی بریج آغاز می‌شود که به شکلی مرگبار و خون‌آلود به پایان می‌رسد. هرکول پوآرو، کارآگاه مشهور و باهوش توسط آقای شیتانا دعوت می‌شود تا در مهمانی پر شکوه او برای بازی بریج شرکت کند اما چون صاحب مهمانی قتل را هنر می‌داند این مهمانی را نمی‌پذیرد. 

این مهمانی قرار است یک بازی ساده باشد اما همه چیز به هم می‌ریزد و قتل و خون پایان بازی می‌شود. پوآرو از مشهورترین شخصیت‌های رمان‌های آگاتا کریستی است  رمان‌هایی که در آن هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی یک پرونده‌ دیگر را حل می‌کند.

خواندن کتاب شیطان به قتل می رسد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ی آگاتا کریستی

آگاتا کریستی نویسنده‌ی مشهور سبک جنایی و معماگونه و خالق شخصیت‌هایی مانند هرکول پوآرو و خانم مارپل، در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در انگلستان متولد شد. نام کامل او آگاتا مری کلاریسا میلر است. در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد و از او یک دختر به نام رزالیند هیکز دارد. اما این ازدواج بعد از یازده سال به جدایی انجامید. او در سال ۱۹۳۰ با باستان‌شناسی به نام سِر ماکس مالووان ازدواج کرد و همراه او به سفرهای زیادی رفت. سفرهایی که تاثیرات بسیاری در داستان‌های جذاب او داشتند. آگاتا کریستی با نام مستعار مِری وستماکوت رمان‌های عاشقانه می‌نوشت. اما عمده‌ی شهرت او به دلیل رمان‌های جنایی است که نوشته. آگاتا کریستی پرفروش‌ترین نویسنده در انگلستان و در کل دنیا است. مقام‌های بعدی به ژول ورن و شکسپیر می‌رسد. آگاتا کریستی لقب ملکه‌ جنایت را هم از آن خود کرده است.

این جنایی‌نویس مشهور در ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۷۶ در سن ۸۵ سالگی در انگلستان درگذشت.

بخشی از کتاب شیطان به قتل می رسد

کاسبی تبهکاران هم کساد شده است شاید هم صبر کرده‌اند تا امروز به این‌جا دستبرد بزنند؟ به هرحال، اگر این کار را بکنند که خیلی جالب خواهد بود.»

پوارو در جواب گفت:

«متأسفانه باید به عرضتان برسانم که من هم مثل بقیه صرفآ برای تماشا آمده‌ام.»

در همین لحظه، زن جوان بسیار زیبایی که کلاه جدیدی از حصیر مشکی و مزین به سه پر بر سر داشت و سگ پودل کوچکی را هم بغل کرده بود، نزد شیتانا آمد و با او گرم گفتگو شد. شیتانا به او گفت:

«عزیزم، چرا به مهمانی آن شب نیامدی؟ جایت خالی بود. نمی‌دانی چه مهمانی گرم و جالبی بود! راستش خیلی‌ها با من صحبت کردند و حرف‌هایی هم زدند. 

ولی خوب، یکی از آن‌ها فقط احوالپرسی کرد و بعدش هم تشکر و خداحافظی. نمی‌دانم، شاید از گاردن پارتی آمده بود که این‌قدر زود رفت.»

همچنان‌که شیتانا با این زن جوان صحبت می‌کرد، پوارو بی‌اختیار متوجه سبیل شیتانا شد و با خود گفت:

«چه سبیل قشنگی! واقعآ زیباست! احتمالا در لندن یگانه سبیلی است که تا حدودی می‌تواند با سبیل من، یعنی هرکول پوارو، رقابت کند. ولی نه، ابهت و جلالی ندارد و قابل مقایسه با سبیل من نیست. به هر صورت زیباست و جلب‌توجه هم می‌کند.»

ولی فقط به خاطر سبیل نبود، شیتانا طوری در مجامع حاضر می‌شد که توجه همه را به خود جلب می‌کرد. او با رفتار و کردارش حالت اهریمنی بخصوص و تجسمی واقعی از ابلیس را تداعی می‌کرد. لاغراندام و بلندقد بود، با صورتی کشیده و مغموم، ابروانی پرپشت، مثل شبق مشکی و سبیلی بسیار مرتب و منظم و چرب و براق که دو سر آن‌ها به زیبایی خم شده بود. لباس‌هایش که طرح‌هایی عجیب و غریب و سؤال‌برانگیز داشت، کار بهترین خیاط بود.

هر انگلیسی سالمی، به محض دیدن شیتانا، بی‌اختیار در دل می‌گفت: «باز هم این مردک، شیتانای لعنتی.» سپس حس می‌کرد دوست دارد با مشت و لگد به جان او بیفتد.

تمام زن‌های شوهردار، دخترهای جوان، خواهرها، عمه‌ها، خاله‌ها، مادرها، و حتا مادربزرگ‌ها، همه در مورد آقای شیتانا متفق‌القول بودند و می‌گفتند: «بله عزیزم. البته که می‌دانم. آقای شیتانا آدم مخوفی است 

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

Behzad @booker
۱۳۹۹/۱۲/۰۵

من قبلا این داستان رو نخونده بودم اما باید بگم مثل همیشه عالی بود سرشار از نکات ریز روانشناسی شخصیتی و خصوصا اینکه نباید از ظاهر افراد قضاوت کرد کاری که متاسفانه انجام میشه گرچه ظاهر هم تا حدودی نشان

- بیشتر
Sam
۱۴۰۰/۰۱/۲۱

مثل بقیه رمان های آگاتا کریستی نکات زیادی داشت که ذهن مخاطب رو منحرف کنه از حقیقت، اما در عین حال چیزی از قلم نیفتاده بود و به عنوان یک رمان خوب جنایی همه ابعاد موضوع رو در نظر گرفته

- بیشتر
AEM5313
۱۴۰۰/۱۱/۱۶

فقط کافیه یه اثر از این مجموعه داستان های جنایی رو بخونید دیگه بعدش اعتیاد پیدا می کنید.حداقل باید ماهی یه کتاب ازشون بخونید. از جمله کتابایی که نمیشه خرد خرد خوندتشون حداکثر ۲۴ ساعته تموم میشه یا علی

مهشـــاد
۱۴۰۱/۰۲/۰۶

وای که واقعاااا عالی بود من که هی به این و اون مشکوک میشدم که شاید قاتل باشن اما دقیقا آخرِآخرِآخر داستان همه چی بر ملا میشه الحق که داستان جنایی جذابی بود مرحبا به قلم نویسنده

black butler
۱۴۰۱/۰۳/۰۷

🌻🐝🌻 خوب بود.ولی به "آنگاه هیچ کس نماند" نمیرسه.داستان های اگاتا کریستی خوبه و مخاطب رو به خودش جذب میکنه ولی یه بدی داره اینه که نویسنده در طول داستان کوچکترین چیزی راجع به انگیزه قاتل و سایر شخصیت ها از

- بیشتر
Ladan
۱۴۰۱/۰۲/۱۳

نسبت به بقیه کتابای بانو کریستی انتهای داستان هیجان کمتری داشت و حدس زدن قاتل خیلی دور از ذهن نبود. اما داستان پردازیش و پرداختن به شخصیت های داستان رو دوست داشتم

Leila.m
۱۴۰۱/۰۱/۰۵

اثر جذابی دیگه از آگاتا کریستی که مطمئنا کسایی که مثل من عاشق رمان های جنایی هستن از خوندنش پشیمون نمیشن . اواسط کتاب داستان به صورت یکنواخت پیش میره و به طوری هست که اصلا نمیشه حدس زد در آخر

- بیشتر
درسا
۱۴۰۰/۰۱/۱۸

خیلی غیرمنتظره و جذاب

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۱/۰۵/۱۷

مگه میشه کتابهای آگاتا کریستی جذاب نباشه😊 مثل تمام داستانهاش عالی بودعالی👍🌹

zh156
۱۴۰۰/۰۳/۲۹

یک سری تحلیل های روانشناسی بسیار ظریفی داره نسبت به رفتار افراد که خوب جذابیت خودشو داره در بخش های آخر کتاب طوری هست که چندین بار به نظر میاد قاتل پیداشده ولی خوب باز هم داستان ادامه داره ودر کل

- بیشتر
اصلا آدم خوبی نبود، اما زنده بود و زندگی می‌کرد.
melik
پوارو به آرامی گفت: «ولی من دیدم؛ با چشم وجدانم. آدم با چشم وجدان خیلی چیزها را به مراتب بهتر از چشم اصلی می‌بیند. بخصوص وقتی چشمانتان را هم بگذارید و در باره موضوع یا شخص بخصوصی فکر کنید.»
Behzad @booker
توجیه هر کاری و هر عملی بستگی به این دارد که تا چه حد استادانه و با مهارت انجام گرفته باشد.
Leila.m
شما جدآ فکر نمی‌کنید آدم‌هایی هستند که هرچه زودتر کشته شوند و از بین بروند به نفع اجتماع خواهد بود؟
zohreh
قاتلان حقیقی، همیشه اشخاص غیرمنتظره‌ای بوده‌اند. همین موضوع نشان می‌دهد که بین قتل‌های حقیقی و قتل‌های داستان‌های جنایی تفاوت چندانی وجود ندارد.
zohreh
امکان ندارد آدمی صحبت بکند و در خلال صحبت‌هایش خودش را لو ندهد. این امر از محالات است. همیشه گفتم و باز هم می‌گویم وراجی و زیادی حرف زدن یکی از خطرناک‌ترین عوامل افشاگری است.
گلابتون بانو
خیلی وقت‌ها دروغ گفتن حتمآ دلیل بر گناهکار بودن دروغگو نیست.
zohreh
اغلب شخصیت‌های معروف آدم را می‌ترسانند یا سعی می‌کنند طوری رفتار کنند که بقیه از آن‌ها بترسند.
zohreh
البته هنوز خیلی جوانی و انتظار دیگری هم نمی‌توان داشت، ولی فعلا همین‌قدر بدان که اگر در زندگی تحمل بسیاری و دل و جرئت بیش‌تری نداشته باشید، به جایی نخواهی رسید و کلاهت همیشه پس معرکه خواهد بود. منتهای مراتب، اشکال کار در این‌جاست که وقتی چند سالی از عمرتان بگذرد یا بهتر است بگویم به سن و سال من برسید، تازه متوجه می‌شوید زندگی به راستی ارزش این همه رنج و بدبختی و تحمل را نداشت و ندارد.
zohreh
گاهی‌اوقات حقیقت دردناک‌تر از هر چیز دیگری است و ابراز آن هم تومار زندگی شخصی را درهم می‌پیچد.
نیلوفر
منشأ این به قهقرا رفتن انسان‌ها و از بین رفتن ارزش‌های انسانی، هنگامی است که انسان‌ها بخواهند از قدرت منطق و تشخیص، که خداوند بزرگ به آن‌ها اعطا کرده است سوءاستفاده کنند.»
Kiyan
فراموش نکنید که حماقت واقعآ گناه بزرگی است و نظام جامعه را مختل می‌کند. هر کس مرتکب این گناه بزرگ شود، می‌بایست تنبیه بشود تا به قبح عملش پی ببرد.
درسا
عقیده من همه یک روز به دنیا می‌آیند و یک روز هم چه بخواهند و چه نخواهند به طریقی از دنیا خواهند رفت
artemis
مردم ذاتآ مشکوک و مظنون هستند و به محض آگاهی از هر ماجرای جنایی بی‌اختیار به هر کسی مظنون می‌شوند.
artemis
فراموش نکنید که حماقت واقعآ گناه بزرگی است و نظام جامعه را مختل می‌کند.
artemis
«شاید هم آن‌قدر دست‌هایم پر بشود که نتوانم نگه‌دارم و همه را زمین بریزم.»
artemis
من به شدت اعتقاد دارم که هیچ چیز مثل مرگ، آن روی پنهانی و خبث طینت انسان‌ها را برملا نمی‌کند.
artemis
قاتلان همیشه آن‌هایی هستند که کم‌تر از بقیه مورد سوءظن هستند.
zohreh
شما بدون توجه به هنری که در جنایت به کار رفته است، صرفآ سعی دارید قاتل را به دام بیندازید، دستگیرش کنید و به زندان بیندازید تا سرانجام در یک سحرگاه به دار آویخته و خفه شود. درصورتی که از نظر من یک قاتل موفق آدمی است نه فقط درخور تقدیر، بلکه مستحق دریافت حقوق بازنشستگی و بیمه بی‌کاری را هم دارد حتا شایستگی دعوت به میهمانی‌ها را هم دارد!»
آرمان
همیشه گفتم و باز هم می‌گویم وراجی و زیادی حرف زدن یکی از خطرناک‌ترین عوامل افشاگری است.»
Saboora

حجم

۲۹۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۴ صفحه

حجم

۲۹۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۴ صفحه

قیمت:
۲۰۷,۰۰۰
تومان